جادوی اقتصاد

منشور خبری تحلیلی اقتصاد ایران و جهان

جادوی اقتصاد

منشور خبری تحلیلی اقتصاد ایران و جهان

زندگی بر پایه اقتصاد

1. معرفی کتاب : سعدی و اقتصاد
نویسنده: محمدتقی سیدصدر
ناشر: فردوس
تعداد صفحه: 272
 سال انتشار: 1394 

 

در این کتاب به بررسی اقتصاد در آثار سعدی پرداخته شده است و تفکرات اقتصادی در آثار وی مشخص گردیده و در واقع هدف کتاب مشخص کردن تجلی اقتصاد در فکر سعدی است و این که سعدی در رابطه با اقتصاد چه فکری دارد و چه نظری را بیان می دارد.

 

2. تأملی بر اندیشه‌های اقتصادی سعدی (محمد علمی)

«چو دخلت نیست خرج آهسته‌تر کن…»

سعدی، شاعر گرانقدر میهن ما در سده هفتم هجری در همه زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی رهنمودهای ارزنده‌ای دارد که مطالعه آنها می‌تواند به افزایش سطح آگاهی افراد جامعه کمک کند. در این مقالة کوتاه کوشش می‌کنیم به برخی از دیدگاه‌های سعدی در باب مسایل اقتصادی نگاهی گذرا داشته باشیم.

***

به باور سعدی هیچ فردی نیست که دغدغه تأمین معاش ذهن او را به خود مشغول نسازد:

«گر جور شکم نیستی، هیچ مرغی در دام نیوفتادی، بلکه صیاد خود دام ننهادی»۱ اما دامنه توقع افراد یکسان نیست، زیرا: «حریص با جهانی گرسنه است و قانع به نانی‌سیر».۲

سعدی با هرگونه اسراف یا تبذیری که به تلف شدن منابع مادی منجر شود، به شدت مخالف بود و افراد ولخرج و مسرف را به ناآگاهانی تشبیه می‌کرد که در روز روشن به جای سود جستن از نور خورشید، شمع کافوری (نوعی شمع که برای زیبایی و معطر بودن، کافور به آن می‌افزودند و مخصوص بزم اغنیا بود) روشن می‌کنند و غافلند که ثروت خود را به باد فنا می‌دهند:

ابلهی کو روز روشن شمع کافوری نهد

زود بینی کش به شب روغن نباشد در چراغ۳

سعدی به ایجاد تعادل در بودجه خانوار ـ یعنی متوازن بودن دخل و خرج ـ اعتقادی راسخ داشت؛ به گونه‌ای که حتی پنج درصد فزونی هزینه را بر درآمد جایز نمی‌‌دانست.

بر احوال آن کس بیاید گریست

که دخلش بود نوزده، خرج بیست

به همین سبب به کسانی که درآمد آنها برای تأمین هزینه‌هایشان کافی نبود یا ولخرجی می‌کردند، رهنمود می‌داد که از مخارج خود بکاهند و پای خود را به اندازه گلیمشان دراز کنند.

سعدی برای روشن‌تر شدن موضوع، رود پهناور دجله را در برابر چشمان کسانی که عقل معاش نداشتند، مجسم می‌کرد که در صورت قطع بارندگی، از جریان باز می‌ایستد و به یک رودخانه خشک و بی‌ثمر تبدیل می‌شود:

چو دخلت نیست خرج آهسته‌تر کن

که می‌گویند ملاحان سرودی:

اگر باران به کوهستان نبارد

به سالی دجله گردد خشک رودی۴

سعدی، بخل و اسراف را نکوهش می‌کند و از ملوک عصر خود می‌خواهد که در بخشندگی و احسان گشاده دست باشند؛ مگر آنکه درآمدهای کشور برای تأمین هزینه‌های آن کافی نباشد:

«دست عطا تا توانی گشاده دار، مگر آن‌گاه که دخل با خرج وفا نکند که بخل و اسراف هردو مذموم است»۵

در رساله «نصیحت الملوک» سعدی می‌خوانیم که:

«… عدل و احسان و انصاف خداوندان مملکت موجب امن و استقامت رعیت است و عمارت و دراعت بیش اتفاق افتد.» ۶

به نظر سعدی اگر در کشوری آسایش، امنیت و ارزانی وجود داشته باشد، تجارت رونق می‌گیرد و بازرگانان و گردشگران به توسعه بازرگانی علاقه‌مند می‌شوند و این اقدام موجبات توسعه اقتصادی کشور و افزایش درآمد آن را فراهم می‌کند:

«پس نام نیکو و راحت و امن و ارزانی، غله و دیگر متاع به اقصای عالم برود و بازرگانان و مسافران رغبت نمایند و قماش و… دیگر متاع‌ها بیاورند و ملک و مملکت آبادان شود و خز‌این معمور» ۷

سعدی در جملات فوق به ساده‌ترین شکل ممکن اهمیت رونق تجارت ( صادرات و واردات) را در کسب درآمد ارزی؛ تأمین بهای واردات و اثرات آن در رونق اقتصادی یک سرزمین بیان کرده است.

رعایت حقوق بازرگانان و عدم احجاف در حق آنان همواره مورد تأکید سعدی بوده است:

«پادشاهی که بازرگانان را می‌آزارد، در خیر و نیکنامی را بر شهر و ولایت خود می‌بندد.»۸ و علاوه برآن، بد رفتاری با تجار، به حسن شهرت یک کشور لطمه می‌زند.

احتمالاً در قرن هفتم هجری که مغولان بر قسمت‌هایی از سرزمین پهناور ایران تسلط داشتند، اموال تجار از تعرض مصون نبوده و هنگامی که یک تاجر به سبب حمله راهزنان به قتل می‌رسید یا به علت بیماری های ناشی از سفر و بلایای گوناگون بدرود حیات می‌گفته، حاکمان یا فرمانروایان محلی مال‌التجاره او را به یغما می‌بردند و برای بازماندگانش متاعی بر جای نمی‌گذاشتند. به همین سبب است که سعدی به ابوبکربن سعدبن زنگی یا فرزند وی اندرز می‌دهد که:

چو بازارگان در دیارت بمرد

به مالش خیانت بود دستبرد

کز آن پس که بر وی بگریند زار

به هم باز گویند خویش و تبار:

که مسکین در اقلیم غربت بمرد

متاعی کزو ماند ظالم ببرد…

پســـندیده‌کاران جاوید نام

تــطاول نکردند بر مال عام

بر آفاق اگر سر به سر پادشاست

چو مال از توانگر ستاند گداست۹

پادشاه یا امیری که پر کردن خزانه ـ یا تأمین هزینه‌ها ـ را به هر طریقی جایز می‌داند و از طریق اخذ، مالیات‌های گزاف، موجبات آزار و اذیت زیر دستان و رعایا را فراهم می‌کند، سبب می‌شود که خیر و برکت از سرزمینش رخت بر بندد. وقتی کشاورزان دسته دسته روستاها را ترک کردند؛ از چه کسی می‌توان مالیات گرفت؟ (خراج ازکه خواهی چو دهقان گریخت؟) آری، گردآوری گنج به پریشان دلی جمع نمی‌ارزد و پر کردن خزانه جز به طریق صواب، مطبوع نیست:

دل دوستان جمع بهتر که گنج

خزینه تهی به که مردم به رنج۱۰

سعدی برای اعطای وام یا رفع گرفتاری‌های مادی نیازمندان ضوابطی تعیین کرده است: آدمی نباید عنان مال خود را به دست هر کس و ناکسی بسپارد. وام گیرنده باید پای بند تکالیف شرعی خود باشد تا شایستگی اخذ وام را احراز کند. به افراد بی‌نماز نمی‌توان وام داد و مطمئن بود که دین خود را ادا خواهند کرد. کسی که به تعهدات خود در قبال آفریدگار عمل نمی‌کند، از عدم ایفای تعهد خود در برابر بندگان خدا چه واهمه‌ای خواهد داشت؟

وامش مده آنکه بی نمازست

گرچه دهنش ز فاقه بازست

کاو فرض خدا نمی‌گزارد

از قرض تو نیز غم ندارد۱۱

سعدی، دوام ثروت یا بقای سرمایه را در به کار انداختن آن در تجارت می‌داند؛ زیرا سرمایه‌ای که در تجارت به کار افتد، از طریق سودی که تحصیل می‌کند، بر مقدار آن افزوده می‌شود و خطر نقصان یا تحلیل رفتن آن را تهدید نمی‌کند.

اصولاً در قرن هفتم هجری، صنعت به مفهوم امروزین ـ به گونه‌ای که منبعی برای ایجاد ثروت در این خطه ـ باشد پایه‌گذاری نشده بود. حتی صنایع دستی به سبب تولید غیرانبوه از چنان اهمیتی برخوردار نبود که بتواند پس‌اندازها را به مقیاس وسیع به سمت خود جلب کند.

تحت تأثیر چنین شرایطی است که سعدی، سرمایه‌ای را که در تجارت به کار نیفتاده باشد، همچون مــلکی که از تدبیر و کاردانی ـ یا به تعبیری فنون دیپلـماسی ـ بی بهره باشد، پایدار تلقی نمی‌کند:

«سه چیز پایدار نماند، مال بی تجارت، علم بی‌بحث و ملک بی سیاست.»۱۲

سرمایه‌گذاری در هر رشته‌ای یا توسل به هر اقدامی به انگیزه کسب سود، نیازمند «خطرپذیری» است. کسی که «ریسک پذیر» نیست، نمی‌تواند به موفقیت‌های بزرگی در عرصه اقتصاد یا تجارت دست یابد، زیرا:

غواص گر اندیشه کند کام نهنگ

هرگز نکند در گرانمایه به چنگ۱۳

بازرگان یا صنعتگری که در یک رشته محدود فعالیت می‌کند یا درصدد بر نمی‌آید که قلمرو فعالیت‌ خود را گسترش دهد، نمی‌تواند جایگاهی رفیع برای خود در عرصه اقتصاد یا تجارت بین‌المللی کسب نماید:

چه خورد شیر شرزه در بن غار

باز افتاده را چه قوت بود

تا تو در خانه صیدخواهی کرد

دست و پایت چو عنکبوت بود۱۴

شیر، فرمانروای جنگل است و باید برای دستیابی به طعمه یا روزی خود به آنچه در پهنه‌ی جنگل وجود دارد تلاش کند و اگر در انتهای یک غار یا دخمه در طلب روزی باشد چیز مهمی نصیب او نخواهد شد.

عقاب یا بازشکاری نیز باید فراخنای آسمان را به عنوان عرضه شکار کردن انتخاب نماید وگرنه غذای با ارزشی به دست نخواهد آورد. عنکبوت که تنها به محدوده تارهایی که برای صیدکردن تنبیده بسنده کرده است جز «پشه» یا «مگس» طعمه‌ای به دست نمی‌آورد. به همین سبب اندام‌های لاغری دارد.

تاجر یا صنعتگر امروز نیز باید به بازار وسیعی که گستره آن کره زمین است و مشتریان یا مصرف کنندگان که تعداد آنها بیش از ۷ میلیارد نفر است فکر کند. فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) مفهوم سنتی بازار را دگرگون کرده است.

سعدی بر این باور است که: «تا کسی رنج نبرد، گنج برندارد و تا جان در خطر ننهند، ظفر نیابد» ؛ اما موفقیت در تجارت یا صنعت صرفا به کار و کوشش بستگی ندارد و عوامل دیگری نیز در آن دخالت دارند. آدمی به سادگی نمی‌تواند گوهر مقصود را فراچنگ آورد:

سود دریا نیک بودی، گر نبودی بیم موج

صحبت گل خوش بدی گر نیستی تشویش خار۱۵

سعدی به بازرگانان یا افرادی که به علت کم تجربگی، نداشتن شم اقتصادی یا عواملی که خارج از حیطه اختیار آنهاست، زیان می‌بینند، رهنمود می‌دهد که این موضوع را پوشیده نگهدارند. زیرا رقابت تجاری زیاد است و برخی از تجار ممکن است از شکست رقبای خود شادمان شوند یا آنها را به خاطر خطایی که مرتکب نشده‌اند، سرزنش کنند که در این صورت، ملامت رقبای تجاری، اندوه ناشی از خسران مال را مضاعف خواهد کرد:

«بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. پسر را گفت نباید که این سخن با کسی در میان نهی، گفت ای پدر، فرمان تراست، نگویم ولکن خواهم مرا بر فایده‌‌ی این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست؟ گفت: تا مصیبت دو نشود. یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه۱۶»!

سعدی در گلستان، بوستان و دیگر آثار خود با زبانی بسیار ساده، شیوا و دلپذیر، ما را با روش‌های مناسب بازاریابی و اصولی که رعایت آنها در پیشرفت داد و ستد ضروری است (خوش اخلاقی نسبت به مشتری، جامع نگری در عقد بیع، خارج نشدن از جاده‌ی انصاف و عدالت و…) آشنا می‌سازد و نکاتی را که پرهیز از آنها در تجارت واجب است و به استمرار معاملات آسیب می‌رساند (مانند کم فروشی، تقلب در کیفیت، خودداری از عرضه کالاهای انحصاری به بیماران سخت درمان، اعمال فشار به بدهکاران مفلس برای بازپرداخت بدهی و…) گوشزد می‌کند.

به طوری که می‌دانیم، خوش اخلاقی یکی از عوامل موفقیت بازاریابانی است که با اصول روانشناسی آشنایی دارند. اصولاً رفتار خشونت آمیز یا دارا بودن قیافه عبوس، مشتری را از خرید کالا منصرف می‌کند.

سعدی برای اثبات این موضوع، نمونه جالبی ارائه می‌دهد. فرد متبسم و شیرین زبانی به فروختن انگبین ( عسل، مربا یا هر نوع شهد و شیرینی) اشتغال داشته است و برای خرید از او مشتریان بی شماری دست و پا می‌‌شکسته‌اند.

شخص‌ ترشرو، عبوس و مکروه طبعی درصدد بر می‌آید با او رقابت کند و سهمی از بازار یا به قول اقتصاددانان «MARKET SHARE» را به خود اختصاص دهد. اما هرچه برای کالای خود بازار گرمی می‌کند و دنبال مشتری می‌گردد، کمتر به نتیجه می‌رسد؛ زیرا مردم خوردن حنظل از دست انسان خوش اخلاق، خوشروی و شوخ طبع را بر شهد و انگبینی که یک فروشنده اخمو، عبوس و تلخ گفتار به آنان عرضه دارد، ترجیح می‌دهند. حال اصل ماجرا را از زبان سعدی در ـبوستان ـ بشنویم:

شکر خنده‌ای انگبین می‌فروخت

که دلها ز شیرینش می‌بسوخت

نباتی میان بسته چون نیشکر

بر او مشتری از مگس بیشتر

گر او زهر برداشتی فی‌المثل

بخوردندی از دست او چون عسل

گرانی نظر کرد در کار او

حسد برد بر روز بازار او

دگر روز شد گردگیتی دوان

عسل بر سر و سرکه بر ابروان

بسی گشت فریاد خوان پیش و بس

که ننشست بر انگبینش مگس

شبانگه چو نقدش نیامد به دست

به دلتنگ رویی به کنجی نشست

چو عاصی ترش کرده روی از وعید

چو ابروی زندانیان روز عید

زنی گفت بازی کنان شوی را

عسل تلخ باشد ترش روی را

به دوزخ برد مرد خوی زشت

که اخلاق نیک آمده‌ست از بهشت

برو آب گرم از لب جوی خور

نه جلاب سرد ترش روی خور

حرامت بود نان آن کس چشید

که چون سفره ابرو بهم درکشید۱۷

لزوم رعایت «عدالت» و «انصاف» بارها مورد تأکید سعدی قرار گرفته است. در باب سوم گلستان، سعدی از زبان یک سائل مغربی ( گدای اهل مراکش) ساکن شام به طور غیرمستقیم توانگران را به رعایت انصاف و مستمندان را به قناعت یا دوری جستن از «افزون طلبی» فرا می‌خواند:«خواهندة مغربی در صفِ بزازان حلب می‌گفت: ای خداوندان نعمت، اگر شما را انصاف بــودی و ما را قناعت، رسمِ سؤال از جهان برخاستی ۱۸

در حکایتی دیگر، سعدی ما را از تصاحب اموال یا کالای دیگران بدون پرداخت بهای آن بر حذر می‌دارد، زیرا این کار را تعدّی به حقوق دیگران تلقی می‌کند:

«آورد‌ه‌اند که نوشین روان عادل را در شکار گاهی صیدی کباب کردند و نمک نبود.

غلامی به روستا رفت تا نمک آرَد. نوشیروان گفت: نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد. گفتند از این قدَر[نمک] به خلل آید؟ گفت: بنای ظلم در جهان، اول اندک بوده است. هر که آمد بر او مزیدی کرد تا بدین غایت رسید.۱۹»

بدرفتاری با افراد بدهکار با کسانی که توانایی پرداخت بدهی‌های خود را ندارند یا ندادن فرصت کافی به آنان، کار ناخوشایندی است که در حکایت زیر، سعدی آن را نکوهش کرده است:

«بقالی را درمی‌ چند بر صوفیان گرد آمده بود در«واسط[ شهری بین کوفه و بصره]

هر روز مطالبه کردی و سخنانِ با خشونت گفتی. اصحاب از تعنت وی پس خسته خاطر همی بودند و از تحمل چاره نبود. صاحبدلی در آن از میان گفت: نفس را به طعام وعده دادن آسان‌ترست که بقال را به درم.»۲۰

کم‌فروشی ـ در همه اشکال آن۲۱ ـ از صفات نکوهیده‌ای است که در بین برخی از کسبه رواج داشته و سعدی آن را مورد انتقاد قرار داده است:

در «بوستان» با سرگذشت دزدی آشنا می‌شویم که هنگام عبور از دروازه یکی از شهرها از بقال سرکوچه متاعی را خریداری می‌کند. بقال بی‌انصاف معادل نیم دانگ(حدود مثقال) از کالای او می‌دزدد؛ یعنی جنس به او کمتر می‌دهد. دزد بیچاره از این کار ناراحت می‌شود و دست به دعا بر می‌دارد که خداوندا راهزن شبانه را از آتش دوزخ معاف کن ، زیرا بقّال این شهر در روز روشن روی دست من بلند شده و نیم مثقال از جنس مرا به سرقت برده است!

شنیدم که دزدی در آمد زدشت

ز دروازة سیستان برگذشت

زبقال آن کوی چیزی خرید

وزان چیز بیچاره خیری ندید

بدزدید بقال از او نیم دانگ

برآورد دزد سیه کار بانگ:

به شب هستم از فعل خود خوفناک

به روز این ندارد زکس ترس و باک

خدایا تو شبرو به آتش مسوز۲۲

سعدی در «رسائل نثر» خود این قبیل دزدان را که به کسوت بازرگانان درآمده‌اند معرفی می‌کند و مقابله با آنها را از مسئولان طلب می‌کند:

«دزدان دو گروهند: چندی به تیروکمان در صحراها و بعضی به «کیل» و ترازو در بازارها و دفع همگان واجب»۲۳

کم فروشی ـ و به طور کلی تقلب در توزین کالا ـ در جامعه‌ای که سعدی عضوی از آن به شمار می‌رفته است، به اندازه‌ای ناپسند بوده که مردم تشریح افعال فرد کم فروش ـ یا به قول سعدی کج ترازوی بدمنش ـ را در ملأ عام مجاز می‌دانسته‌اند و در یکی از حکایت‌های سعدی غیبت این افراد جایز تلقی شده است:

۱ـ پادشاه ستمگری که مردم از کردار او ناراضی باشند.

۲ـ فرد گستاخ و بی‌آزرمی که پای بند حفظ آبروی خویش نیست.

۳ـ کسی که از طریق کم فروشی به مشتریان خود اجحاف می‌کند.

سه کس را شنیدم که غیبت رواست

وز این در گذشتی چهارم خطاست

یکی پادشاهی ملامت پسند

کز او بر دل خلق بینی گزند

حلال است از او نقل کردن خبر

مگر خلق باشند از و بر حذر

دوم پرده بر بی‌حیایی مَتَن

که خود می‌درد پرده بر خویشتن

ز حوضش مدار ای برادر نگاه

که او می‌درافتد به گردن به چاه

سوم کز ترازوی ناراست خوی

زفعل بدش هر چه دانی بگوی ۲۴

سعدی، به طور غیرمستقیم، به کسانی که کالاهای انحصاری را در اختیار دارند، توصیه می‌کند که از فرصت‌طلبی بپرهیزند و نیازهای حاجتمندان را با گشاده‌رویی برآورده کند و آنان را در تنگنا قرار ندهد. چنانچه در «گلستان» خوانده‌‌ایم: «جوانمردی را در جنگ تاتار جراحتی هول رسید به او گفتند: فلان بازرگانی نوشدارو دارد …؛ اما آن جوانمرد مرگ را با آغوش باز پذیرا شد تا از بازرگان مزبورکه به خسیسی و تنگ نظری معروف بود و طبعی لئیم داشت، چیزی طلب نکند.

اندیشه‌های سعدی در باب مسایل اقتصادی گسترده‌است و نگاه تیز بین او به همه زوایای زندگی اقتصادی توجه داشته است.

از آنجا که سعدی بیش از سی‌سال از عمر پربار خود را در سیر و سفر گذرانده است،رهنمودهای ارزنده‌ای نیز در زمینه توسعه صنعت گردشگری ارائه داده است. در باب اول «بوستان» ضرورت حُسن سلوک با مسافران و رفتار نیک با سیاحّان مورد تأکید قرار گرفته است.

بزرگان، مسافر به جان پرورند

که نامِ نکوشان به عالم برند ۲۵

موفقیت در صنعت توریسم که حدود ۷ درصد تولید ناخالص داخلی دنیا را تشکیل می‌دهد و سالانه حدود ۱۲۰۰ میلیارد دلار درآمد ارزی نصیب کشورها می‌کند، کار ساده‌‌ای نیست و به عوامل متعددی بستگی دارد که یکی از آنها آشنایی با آداب مهمان‌نوازی و مهمان‌پذیری است.

اهمیت مهمان‌نوازی تا آنجاست که در اغلب آثار به جای مانده از نویسندگان و عارفان بزرگ ایران ـ از جمله شیخ ابوالحسن خرقانی ـ بدان توجه شده است. در کتاب «قابوسنامه» که در قرن پنجم هجری تألیف شده است، در «باب مهمان کردن و مهمان شدن» می‌خوانیم که:

«… و چون مهمان‌ اندر خانهِ تو آید هر کس را پیش‌باز رو و تقرّبی مِی‌کن اندر خورِ ایشان و تیمارِ هر کس به سِزا می‌دار»۲۶

سعدی در زمینه رفتار با جهانگرد، چنین اندرز می‌دهد:

غریب آشِنا باش و سیاح دوست

که سیّاح، جَلاّبِ نامِ‌ نکوست!

نکو دار ضیف و مسافر عزیز

و ز آسیبشان بر حذر باش نیز۲۷

بیت آخر بر این موضوع دلالت دارد که معدودی از جهانگردان یا افرادی که نقش گردشگر خارجی را بازی می‌کنند، ممکن است افراد نایابی باشند. به هر حال سعدی طرز رفتار با این قبیل جهانگرد نمایان را نیز مشخص کرده است:

غریبی که پر فتنه باشد سرش

میازار و بیرون کن از کشورش۲۸

اگر به اندرزهای اقتصادی سعدی، لااقل در زمینه گردشگری، توجه می‌کردیم، درآمد ارزی ما از محل توریسم، می‌توانست متناسب با رتبه ما در دارا بودن جاذبه‌های تاریخی و طبیعی ما باشد.

منابع و مآخذ:

۱ـ گلستان سعدی، به اهتمام محمد علی فروغی، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۳، ص ۱۸۰

۲ـ همان مآخذ، ص ۱۷۷

۳ـ گلستان سعدی، نسخه علمی و انتقادی، به کوشش دکتر برات زنجانی، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۷۳، ص ۲۴

۴ـ همان مآخذ، ص ۱۴۲

۵ـ‌ کلیات سعدی، نشر نامک،‌ چاپ اول، ۱۳۷۷، تهران، ص ۸۷۴

۶ و ۷، همان مآخذ، ص ۸۷۱

۸ـ بوستان سعدی، انتشارات پارسا، تهران، ۱۳۶۳ص ۱۶: مفهوم این بیت شهنشه که بازارگان را بِخَست ر دَرِ خیر بر شهر و لشکر ببست

۹ـ همان مآخذ،‌ صص ۲۷ و ۲۸

۱۰ـ همان مآخذ، ص ۳۶

۱۱،‌ ۱۲، ۱۳، گلستان سعدی، نسخه علمی و انتقادی، صص ۱۷۲، ۱۶۱، ۱۰۰

۱۴ـ کلیات سعدی، ص ۸۵

۱۵ـ همان مآخذ، ص ۱۱۳

۱۶ـ گلستان سعدی، نسخه علمی و انتقادی، ص ۱۰۳

۱۷ـ بوستان سعدی، ص ۱۳۳

۱۸، ۱۹، ۲۰، گلستان سعدی، نسخه علمی و انتقادی، صص ۷۹، ۳۱ و ۸۲

۲۱ـ از نمونه‌های کم‌فروشی می‌توان به توزین شیرینی با جعبة مقوایی توسط برخی از قنادان اشاره کرد که مشتری فرضاً ۱۵۰ گرم مقوا را به جای نان شیرینی خریداری می‌کند.

۲۲، ۲۳ و ۲۴ ـ کلیات سعدی، صص ۳۰۵ و ۸۷۵

۲۵، ۲۶، ۲۷،‌ ۲۸ ـ بوستان سعدی، صص ۱۶ و ۱۷

معانی واژه‌های دشوار:

حنظل: گیاهی است بسیار تلخ

شکرخنده: منظور سعدی از کاربرد این واژه، مجسم کردن حالت فردی است که دارای تبسّم شیرینی است و با خوشرویی با مشتریان برخورد می‌کند.

گران: صفتی است که به جای اسم نشسته است. مقصود شخص ناگوار و بد اخلاقی است که افراد رغبتی به دیدن چهرة عبوس او ندارند.

تعنت: عیبجویی کردن

هول: ترسناک، زیانبار

ضیف: مهمان

کیل: پیمانه

جلاّب: جلب‌کننده

دانگ: واحد وزن معادل ۸ جو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی