میخواهم دو جهان افراطی را تصور کنم، که دو منتهیالیه متضاد طیفی از امکانات هستند. در جهان اول (جهان «مالی»)، همه تعهدات مالیهای حکومت، اعتبارات غیرپولی است، «اوراق»،که نمیتواند به عنوان وسیله مبادله استفاده شود. مردم از چیزهایی دیگر به عنوان پول استفاده میکنند، شاید طلا، یا پولی که از سوی بانکهای تجاری تضمین شود. دولت هیچ تفاوتی با یک دولت محلی، یا یک بنگاه بزرگ با قدرت مالیاتگیری ندارد.
در جهان دوم (جهان «پولی»)، همه تعهدات مالیهای حکومت، اعتبارات پولی است، «پول»، که میتواند به عنوان وسیله مبادله مورد استفاده قرار گیرد. برخلاف دولتهای محلی، یا بنگاههای بزرگ، دولت «اوراق» را تضمین نمیکند. به پول دولت میتواند بهره تعلق بگیرد یا اینکه نگیرد. (جهان واقعی جایی بین این دو حد افراطی و منتهیالیه قرار میگیرد، زیرا اغلب دولتها هر دو پول و اوراق را به عنوان تعهدات مالی خود دارا هستند.)