در بحبوحه مبارزات مدنی سیاهان علیه سیاست های تبعیض آمیز سفیدپوستان، مردی به میدان آمد که باورهای رایج در میان سیاهپوستان مورد ظلم و جور قرارگرفته را به چالش کشید. سیاهان پس از سالها تحمل رنج بردگی، اینک در دهه ۵۰ میلادی خود را آماده تحولات بزرگ می کردند. زندگی سیاهپوستان همواره غرق در فقر و فلاکت بود و آنها همیشه رنگ پول را سفید می دیدند، گویی ثروت تنها شایسته سفیدپوستان است. اما ارل گریوز به این باور عمیق مردمانش، اعتقاد چندانی نداشت.
جوانه های امید
او تا دهه سوم زندگی خود به کار خرید و فروش ملک و مستغلات مشغول بود و هرازگاهی در دفاتر محلی احزاب سیاسی فعالیت می کرد. در آن دوره فعالیت رنگین پوستان در مسائل سیاسی بسیار کمرنگ بود، اما ارل گریوز احساس کرد که می تواند با ورود داوطلبانه به کشمکش های سیاسی و کارزارهای انتخاباتی طرحی نو دراندازد. هرچند که این اقدام با آغوش سرد و بی اعتنایی سفیدپوستان مواجه شد، اما گریوز اقداماتی را انجام میداد که کاملا منحصر به خود او بود.