مفهوم تقاضا یکی از مهمترین سنگبناهای تحلیل اقتصادی است. در یک زمینه اقتصادی تقاضا نه تنها به عنوان مقادیر تقاضا شده بلکه به عنوان منحنی تقاضا نیز در نظر گرفته میشود. منحنی تقاضا مقدار کالا یا خدمتی است که در هر قیمت مورد تقاضا واقع میشود.
قانون تقاضا مشهورترین قانون در اقتصاد است که اغلب اقتصاددانان نیز بیشترین اطمینان را نسبت به آن دارند. میتوان ادعا کرد که تقریبا تمام عمارت اقتصاد بر این قانون بنا شده است. قانون تقاضا بیانگر آن است که زمانی که قیمت یک کالا افزایش مییابد تقاضای آن کاهش مییابد و زمانی که قیمت یک کالا کاهش مییابد تقاضای آن افزایش پیدا میکند.
در مطالعات اقتصادسنجی نیز نشان داده شده که با فرض ثبات دیگر شرایط، هرچه قیمت یک کالا افزایش یابد، مقداری که از آن کالا مورد تقاضا قرار میگیرد کاهش پیدا میکند. اما چه طور میتوان مطمئن شد که هیچ کالایی وجود ندارد که با افزایش قیمت آن، تقاضایش افزایش یابد؟ البته قبلا چند مورد مشاهده شده، اما در اغلب این موارد، توضیحی وجود دارد که نشان میدهد چیزی غیر از قیمت در این تغییر تقاضای کالا موثر بوده است. جورج استیگلر، برنده جایزه نوبل سالها قبل اعلام کرد که اگر اقتصاددانی بتواند مثالی پیدا کند که این قانون را نقض کند، میتواند«مطمئن باشد که در تاریخ علم اقتصاد جاودانه خواهد شد و به بالاترین رتبهها دست خواهد یافت»(Stigler 1966, p. 24). استیگلر ادامه میدهد که از آن جا که اقتصاددانان طبیعتا دوست دارند که به چنین جایگاهی دست یابند، پس بهرغم تلاشهایشان نتوانستهاند چنین کالایی بیابند؛ بنابراین میتوان مطمئن بود که استثناهایی که بر این قانون وارد است به شدت کمیابند. اما این واقعیت را نیز باید در نظر بگیرم که اگر یک اقتصاددان نمونه ای را ارائه میکرد که مصرف یک کالا با افزایش قیمت آن افزایش مییابد، دیگر اقتصاددانان بنا را بر این میگذاشتند که عاملی به جز قیمت این افزایش تقاضا را سبب شده است.