ما جماعت اقتصاد خوانده تعلق خاطر زیادی به کلمات مبهم داریم و مردم هم کلافه از این همه زیر و بم نامفهوم مخلوط با اعداد و ارقام گوناگون ؛ متاسفانه همین می شود تمام ابعاد گفتمان متقابل کارشناسان اقتصادی و ما روزنامه نگاران اقتصاد خوانده با مردم.
یک مثال ساده: کارشناسان و مدیران با استناد به شاخص قیمت ها استدلال می کنند تورم کاهش پیدا کرده، من روزنامه نگار همین را می نویسم، پیرمرد در روزنامه می خواند به من و آقای کارشناس فحش می دهد که همین دیروز رفتم شیر بگیرم؛ شیر 2200 تومانی شده 2500 تومان چرا دروغ مینویسید ...
واقعیت این است که نه کارشناس دروغ گفته؛ نه من اشتباه نوشتم و نه پیرمرد مشکل حافظه پیدا کرده؛ مشکل جای دیگری است. آنچه به عنوان تورم اعلام می شود گرانی نیست بلکه سرعت گرانی است، مثل تفاوت ماشین و سرعت ماشین و کسی هم قصد توضیح دادن این غلط مصطلح را نداد.
ماشین در حال حرکت است و گرانی در حال افزایش، وقتی سرعت ماشین کم می شود یک مسافت را در زمان بیشتری طی میکند.