کریستوفر پیزاریدس، اقتصاددان بریتانیایی قبرسیتبار، در 20 فوریه سال 1948 در نیکوزیای قبرس چشم به جهان گشود. او در سال 2010 به خاطر تلاشهایش در زمینه اقتصاد نیروی کار، موفق به دریافت جایزه نوبل اقتصاد شد. کار تحقیقی «تحلیل بازارها با وجود اصطکاکهای شغلیابی» بود که این اقتصاددان را در 62سالگی به یک نوبلیست بدل کرد. پیزاریدس مدرک لیسانس و فوقلیسانس خود را در سالهای ابتدایی دهه 70 از دانشگاه اِسِکس دریافت کرد. او سپس به مدرسه اقتصادی لندن راه یافت و توانست دکترای خود را از این دانشکده دریافت کند. رساله دکترای او با عنوان رفتار فردی در بازارهای با اطلاعات ناقص، با راهنمایی و نظارت اقتصاددان معروف ژاپنی، میشو موریشیما به اتمام رسید. سه سال پس از اخذ دکترا، این اقتصاددان به عنوان استاد در مدرسه اقتصادی لندن مشغول به کار شد. در همین زمان او به ریاست مرکز اقتصاد کلان بریتانیا نیز منصوب شد. شهرت اصلی پیزاریدس، به دلیل تلاشهایش در زمینه نظریه جستوجو و تطبیق در بازار نیروی کار است. موضوعات مطالعات او در واقع، مطالعه تعاملات بین بازار کار و اقتصاد کلان است. پیزاریدس به تکامل مفهوم تابع تطبیق که به تبیین گردش بیکاری و اشتغال در یک مقطع زمانی خاص اختصاص دارد، کمک شایانی کرده است. به علاوه او از جمله پیشتازان مطالعات تجربی این حوزه بوده که روی دادههای مربوط به اقتصاد نیروی کار تخمینهای تجربی انجام داده است. بسیاری معتقدند، تاثیرگذارترین مقاله پیزاریدس، مطالعهای با عنوان خلق شغل و تخریب شغل در نظریه بیکاری بوده که با همکاری اقتصاددان فقید آمریکایی دیل مورتنسن نگاشته شده است. این مقاله که در مجله مروری بر مطالعات اقتصادی در سال 1994 به چاپ رسید، در واقع حاصل مطالعات و پژوهشهای 20ساله این دو اقتصاددان در این حوزه بوده است. مدل ارائهشده از سوی این دو، که به مدل مورتنسن-پیزاریدس مشهور است، به طرز اعجابآوری یکی از اصلیترین مباحث کتابهای اقتصاد کلان در سالهای اخیر بوده است. یکی دیگر از جنبههای قابل توجه پژوهشهای پیزاریدس تالیف کتاب نظریه بیکاری تعادلی است که به یک منبع درسی متعارف در این شاخه از اقتصاد کلان تبدیل شده است. در این کتاب نیز پیزاریدس همان ایده خلق و تخریب درونزای شغل را دنبال کرده است. علاوه بر اینها، یکی از زمینههای مهمی که پیزاریدس در سالهای اخیر بر روی آنها تمرکز داشته، اقتصاد رشد و شکستهای ساختاری در اقتصاد کلان است.