طنز : شعر یارانه
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است
یارانه نگیرید که دولت نگران است
کفگیر ته دیگ زده دولت تدبیر
باد بدی از جانب صندوق وزان است
دخل همه را کرده طرف خرج عطینا
این کار ز موجودی صندوق عیان است
فیکس است حقوق من و تو در همه سال
نرخ همه اجناس ولی در نوسان است
آن چیز که مفت است فقط جان من و توست
حتی چُس فیل و پفک و چیپس گران است
یارانه نگیرید اگرچند بمیرید
در روز جزا اجر همه باغ جنان است
از فرط نخوردن چه کسی مرده بَبَم جان؟
دانید نخوردن چقدر پرهیجان است؟
ای کاش که سوراخ همه دوخته می شد
آن چاه بزرگی که مسمی به دهان است
یارانه نگیرید که چرک کف دست است
چرکی که پر از میکروب و آسیب و زیان است
این چرک ولی بهر فلانی شده نعمت
بابک همه جا در پی این چرک روان است
طی دو سه سالی شده در چرک شناور
دارایی او گُنده تر از حدس و گمان است
یارانه نگیرید اگر طالب فیضید
این فیض نه آن ناصر با نام و نشان است
از سوژه اگر تا به سحر شعر بگویم
از نوک قلم قافیه چون سیل روان است
جاوید ولیکن بکش آن زیپ دهان را
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
القصه که یارانه نگیرید ز دولت
چون عامل آلزایمر و فتق و سرطان است
محمد جاوید