بازار سلف
دنیای گسترده مفاهیم اقتصادی عناوینی گوناگون برای فعالیت هایی که با پول سرو کار دارد انتخاب می کند در این میان بازار سلف، فعالان اقتصادی را برای انجام معامله ای در آینده راهنمایی می کند.بازار در اقتصاد انواع فراوان و معانی گسترده ای دارد اما فعالان این عرصه بر مبنای نوع مبادلات اقتصادی عناوین گوناگونی برای آن انتخاب می کنند بازار سلف همان طور که از نامش پیداست از آینده می آید به عبارتی دیگر در این بازار مبادلات در تاریخی از آینده انجام می شود.
سلف در لغت به معنای پیش پرداخت، قبول کردن، اطاعت نمودن آمده است. به تعبیر حرفه ای بیع سلف که مترادف بیع سلف خوانده می شود، قراردادی است که در آن ثمن نقداً و در هنگام انعقاد بیع پرداخت می شود و مبیع آن در زمان تعیین شده تحویل می شود.
در عرف به این نوع معامله پیش خرید یا پیش فروش می گویند؛ مانند این که کارخانه ای پول صد دستگاه خودرو را بگیرد و تعهد کند آنها را سه ماه دیگر تحویل دهد.
بازار سلف یا بازار مبادلات آینده، یعنی بازاری که قراردادهای خریدوفروش اوراق بهادار یا کالا، با قیمت های تثبیت شده برای تاریخی در آینده منعقد می شوند.
این بازار لزوماً دارای مکان خاصی نیست و معاملات آن را می توان از طریق وسایل ارتباطی از قبیل تلفن و فاکس حتی در سطح بین المللی، انجام داد. بازار سلف ارز نمونه ای از این نوع بازار است.
در بازار سلف ارز، پول های رایج کشورها برای تاریخی معین در آینده، مثلاً برای مدت سه یا شش ماه معامله می شوند. تفاوت میان نرخ نقدی ارز با نرخ وعده دار یا سلف آن بر اساس نرخ بهره و ریسک مبادله که همان امکان تقویت یا تضعیف پول در آینده است، تعیین می شود.
بنابراین از مقایسه میزان صرف یا تنزیل ارز با قیمت نقدی آن می توان به حد انتظارات بازار درباره مقادیر تضعیف یا تقویت ارز در آینده پی برد.
در اصل، نیاز به تسویه حساب با طرف های تجاری خارجی بود که برات خارجی را به عنوان عامل کارسازی حساب ها رواج داد و موجب شد تا همه بانک ها و دیگر مؤسسات مالی بین المللی آن را بپذیرند.
سلف در ایران
در ایران نیز این قبیل معاملات در حوزه محصولات کشاورزی، به ویژه روی انواع میوه و مرکبات، مرسوم است. مثلاً متداول است که باغداران سردرختی های خود را پیش از رسیدن میوه ها به یک دلال یا واسطه پیش فروش می کنند و وجه ارزیابی شده آن را نقداً دریافت می دارند.
در مواردی که باغدار یا کشاورز به دلیل کمبود یا فقدان امکانات مالی قادر به نگهداری محصول نارس خود نباشد و لذا به سلف فروشی تن دردهد، ضرر بسیار می برد و در برابر معمولاً سلف خر نفع فراوانی به چنگ می آورد.
این بازار در ایران نیز سابقه داشته است. طبق گزارش سالانه بانک مرکزی ایران، در پی لغو تبدیل پذیری دلار و طلا که در سال ۱۹۷۱ میلادی توسط آمریکا اعلام شد و در پی برقراری نظام جدید ارزی که رابطه ریال با حق برداشت مخصوص را جایگزین رابطه ریال با دلار می ساخت، بانک مرکزی ایران در اسفند سال ۱۳۵۳ به منظور حفظ منابع صادرکنندگان اقدام به ایجاد بازار سلف ارزی برای دلار کرد تا صادرکنندگان از این طریق بتوانند ارز حاصل از صادرات را که در آینده به دست خواهند آورد در این بازار معامله کنند و منافع خود را در مقابل نوسانات نرخ دلار محفوظ دارند.
قرار داد سلف نفتی
در ایران در پی ازدیاد سریع درآمد ارزی ناشی از افزایش قیمت نفت در سال ۱۹۷۳، بانک مرکزی ایران در دی ماه سال ۱۳۵۳ اقدام به تأسیس یک بازار ارز غیر بازرگانی کرد تا از این راه محدودیت های ارزی موجود بر سر راه ایجاد یک بازار بین المللی پول و سرمایه در کشور را از میان بردارد.
در حقیقت شرکت های نفت از این روش برای تأمین مالی و به عنوان یک روش جذب سرمایه گذاری استفاده می کنند. خریدار این اوراق می تواند آن ها را واگذار کند که در این صورت هر انتقال یک سلف موازی مستقل محسوب می شود.
همراه با اوراق سلف نفتی یک حواله هم تحویل خریدار می شود که نشان دهندهٔ تعهد شرکت ملی نفت در برابر فروش نفت به فرد است. با توجه به در نظر گرفتن کف سود در این اوراق، دارندهٔ اوراق می تواند در صورت متضرر شدن نفت را در زمان سررسید به شرکت ملی نفت بفروشد. این اوراق را شرکت ملی نفت در شبکه بازار سرمایه یا بانکی عرضه می کند که سرمایه گذاران داخلی و خارجی می توانند نسبت به خرید آن ها اقدام کنند.
احکام معامله سلف
از میان انواع معاملاتی که در فقه اسلامی وجود دارد و در بازار رواج دارد، معامله سلف یا سلم هست. البته اغلب مردم شاید به مفهوم این معامله آشنا نباشند، ولی در گرفتن وام از بانک یا خرید خودرو، از این نوع معامله استفاده کردند.
باید توجه داشت که در بیع سلم انتقال مالکیت مبیع در زمان تحویل و تسلیم کالا صورت می گیرد نه در زمان انعقاد معامله. به تعبیر دیگر: معامله سلف آن است که مشتری پول را بدهد که بعد از مدتی جنس را تحویل بگیرد و اگر بگوید این پول را می دهم که مثلاً بعد از شش ماه فلان جنس را بگیرم و فروشنده بگوید قبول کردم، یا فروشنده پول را بگیرد و بگوید فلان جنس را فروختم که بعد از شش ماه تحویل بدهم معامله صحیح است.