تحولات فناوری در عرصه نفت و گاز و تهدیدات امنیت اقتصادی ج.ا.ایران
مباحث مربوط به «انرژی»، همواره یکی از موضوعات استراتژیک جوامع بشری محسوب میشود. کشورهایی که دارای ذخایر مناسب انرژی هستند، دارای مزیتهای قابل توجه بوده و میتوانند از فرصتهای بیشتری برای رشد و توسعه ملی بهرهگیری نمایند. با توجه به اینکه در هر دورهای، منبع اصلی مصرف انرژی متفاوت است، کشورهایی که دارای ذخایر مناسبی از منبع اصلی باشند، از نقش استراتژیک مهمتر در عرصه اقتصاد جهانی برخوردارهستند. به عنوان نمونه باید گفت که تا دهه1930 « زغالسنگ» سوخت اصلی در جهان محسوب میشد، لذا کشورهایی که دارای ذخایر فراوان زغال سنگ بودند، وضعیت و اهمیت اقتصادی بیشتری داشتند. اما طی دهههای بعدی که تقاضا برای« نفت»، گوی سبقت را از زغال سنگ ربود، نوعی جابجایی در منزلت استراتژیک کشورها بوجود آمد. کشورهای برخوردار از نفت همچون کشورهای خاورمیانه و خلیج فارس، دارای اهمیت بیشتر نسبت به کشورهای دارای زغال سنگ گردیدند. از آغاز دهه1980 «گاز» سهم بزرگی درسبد تقاضا و مصرف انرژی درجهان پیدا کرد. پیشبینی میشود که در دهههای آینده، تقاضا برای گاز از نفت پیشی گیرد و به سوخت اصلی جهان تبدیل شود. ازاینرو کشورهای دارای ذخایر نفتی و گازی کماکان مزیتهای قابل توجهی خواهند داشت.
با توجه به تحولات مهمی که در عرصه فناوریهای پیشرفته در حال وقوع است و انرژی های غیر متعارف را اقتصادی ساخته است، سئوال اصلی این است که این امر چه تاثیراتی بر سهم نفت و گاز «انرژی متعارف» در سبد انرژی مصرفی جهان و همچنین امنیت اقتصادی ج.ا.ایران دارد؟
1-چشم انداز مصرف انرژی در جهان
در عصر کنونی، سهم نفت و گاز در سبد مصرف انرژی دارای جایگاه ویژه ای است. نمودارهای ذیل وضعیت و نوع مصرف انرژی در جهان و همچنین چشم انداز مصرف را در افق 2030 نشان میدهد:
نمودارهای مذکور متضمن دو نکته مهم است:
1-1- رشد تقاضای انرژی برای کشورهای صنعتی طی دوره 230-2010، بسیار محدود و ناچیز خواهد بود. این امر به سبب تغییرات در وضعیت کسب و کار در این کشورها میباشد که از مرحله صنعتی به مرحله فراصنعتی (دانش بنیان)و گسترش بخش خدمات پیشرفته، گرایش پیدا خواهند کرد. روند مزبور، گویای اینست که میزان تقاضا برای انرژی در این کشورها، دارای رشد قابل توجهی نخواهد بود.
2-1- در روند مصرف اصلی انرژی در جهان، همسو با سهم نفت، سهم «گاز» نیز قابل توجه خواهد بود. به دلیل حساسیت جوامع بین المللی نسبت به مسائل زیست محیطی، گاز یکی از مهمترین منابع انرژی خواهد شد. همچنین باید افزود که یکی دیگر از مزیت های گاز، هزینه ارزان تر آن نسبت به نفت می باشد. بهرحال نفت و گاز در طی دو دهه آینده نقش اصلی را در سبد انرژی جهان دارا می باشند.
همانطور که گفته شد، هر کشوری که دارای ذخایر مناسب نسبت به منبع اصلی مصرف انرژی اقتصاد جهانی باشد، دارای منزلت استراتژیک قابل توجهی خواهد بود. اما به سبب وقوع تحولات گسترده در عرصه فناوری در دهههای آتی، نمیتوان مزیت و منزلت استراتژیک کشورهای دارای ذخایر نفتی و گازی را امری پایدار محسوب نمود. در ادامه مطالب به تبیین این مهم پرداخته میشود.
2-تحولات فناوری
پیشرفتهای شگرف فناوری در دهه اخیر، موجب شده است که انحصار قدرت کشورهای دارای ذخایر نفتی و گازی در معرض تهدید قرار گیرد. چرا که فناوریهای مدرن، دارای آثار متفاوتی بر وضعیت کشورهای دارای ذخایر نفت و گاز «سنتی» و «متعارف» میباشد. فناوریها از یکسو موجب افزایش بهرهوری میشوند که «کاهش مصرف انرژی» را در بر دارد و از سوی دیگر نیز زمینه ساز تامین انرژیهای « غیر متعارف» میشوند.
در خصوص اهمیت کاهش مصرف انرژی، باید به سخنرانی اوباما در خرداد 1393که در دانشکده نظامی وست پوئینت ایراد گردید، اشاره نمود. در این مکان معمولاً روسای جمهوری آمریکا به تبیین راهبردها و استراتژیهای کلان می پردازند. اوباما در این سخنرانی به ویژگیهای اقتصاد آمریکا تاکید کرد و آنرا اقتصادی پویا دانست. او نمادهای پویایی اقتصاد آمریکا را در نوآوریها، کسب و کارهای نوین جهانی و همچنین «کاهش وابستگی سالانه اقتصاد آمریکا از انرژی» خلاصه نمود.
یکی دیگر از موارد پیشرفتهای فناوری، به تولید انرژیهای «جدید» و «نوین» بازگشت دارد که بعنوان انرژی های «غیر متعارف» نامیده می شوند. این انرژی ها برای کشورهای نفتی و گازی که دارای منابع متعارف هستند، متضمن تهدیدزایی های فراوان خواهند بود. نماد انرژی های نوین و «غیر متعارف»، کشف ذخایر گاز شیل در آمریکا و کانادا می باشد.
پیش از توسعه فناوری تولید و عرضه گاز شیل، نفت و گاز طبیعی و متعارف نقشی ویژه و تعیین کنندهای در آینده انرژی جهان داشتند. اما توسعه گاز شیل و عرضه فراوان آن در آینده، سبب کاهش اهمیت «کمیابی منابع» و «پراکندگی محدود منابع» خواهد شد. این امر موجب تغییر در قیمتهای جهانی نفت و گاز میشود. این روند از سالهای پیش آغاز شده است. بدین معنی که در سالهای قبل، روند فراز و فرود قیمت نفت و گاز مشابه همدیگر بودند، اما از سال 2007 این روند تغییر کرده است. در سال 2007، قیمت هر بشکه نفت خام, «وست تگزاس» 72 دلارو قیمت گاز «هنری هاب»9/6 دلار در هر میلیون بی تی یو بود. اما با کشف ذخایر گاز شیل، با وجود آنکه قیمت نفت در هر بشکه در سال 2012، به بالای 94 دلار افزایش پیدا کرد، اما قیمت گاز دارای روند معکوس شده و به قیمت 8/2 دلار در هر میلیون بی تی یو کاهش یافته است. یعنی قیمت نفت با افزایش 30 درصدی مواجه بوده ولی قیمت گاز 60 درصد کاهش داشته است. پیش بینیهای حاصل از تحولات فناوری، این نکته را بیان میدارد که تا سال 2035 نه تنها میزان تولید نفت خام متعارف در جهان افزایش نمییابد، بلکه مقدار آن نیز کاهش پیدا میکند. چرا که بخشی از تقاضای انرژی را منابع «غیرمتعارف» مرتفع میسازند.
پیشبینیها حاکی از آن است که آمریکا با بهکارگیری فناوریهای نوین که به عنوان انقلاب« شیل گاز» از آن یاد میشود، به بزرگترین تولیدکننده انرژی ( متعارف و غیر متعارف) جهان در سال 2020 تبدیل میشود و از یک کشور وارد کننده انرژی، به صادر کننده تبدیل میگردد. پیشبینی مصرف و واردات گاز ایالات متحده (تریلیون فوت مکعب) در نمودار ذیل نشان داده شده است.
همانطور که مشاهده میشود، میزان تولید داخلی از مصرف داخلی آمریکا از سال2020 پیشی میگیرد و میزان واردات کاهش پیدا میکند.
3-چشم انداز وضعیت آینده انرژی در جهان
سازمان بینالمللی انرژی اعلام کرده، روند کنونی استفاده از نفت و گاز طبیعی و متعارف در جهان که حدود صدها سال طول کشیده، در30 سال آینده تغییر میکند. استخراج و استفاده از انرژیهای غیر متعارف همچون گاز شیل، موجب میشود که آمریکا تا سال2020، به جای عربستان سعودی بزرگترین کشور تولیدکننده انرژی در جهان شود و تا سال2030نیز آمریکای شمالی(آمریکا و کانادا) به منطقه صادرکننده انرژی تبدیل گردند.
رئیس انجمن تحقیقات انرژی کمبریج آمریکا اعلام داشته است که در چند دهه گذشته، منطقه خاورمیانه در مرکز نقشه انرژی جهان قرار داشته است، اما این وضعیت به تدریج تغییر میکند. به دنبال استخراج گاز شیل در آمریکا و کانادا، ناحیه جدید انرژی شکل خواهد گرفت که به احتمال زیاد در چند دهه آینده نقشه انرژی جهان را تغییر میدهد.
فرآیندهای مزبور از یکسو بستر ساز عدم وابستگی تدریجی آمریکا به ذخایر انرژی در منطقه غرب آسیا شده و از سوی دیگر نیز می تواند دارای آثار منفی در قیمت فراوردهای نفت و گاز این منطقه باشد. همچنین باید افزود تحولات فناوری های نوین و پیشرفته که به باز تولید گاز در آمریکا و سایر کشورها منجر شده است، حتی می تواند حساسیت های امریکا را نسبت به امنیت منطقه غرب آسیا و خاورمیانه کاهش دهد.
4- روند تهدید برای کشورهای صادر کننده انرژی های متعارف
قیمت بالای گاز و نفت در طی دهه 2000، از جمله دلایلی بوده که زمینه استخراج نفت و گاز از منابع غیرمتعارف را فراهم ساخته است. قیمتهای سالهای اخیر نفت (بالغ بر بشکهای100دلار) شرکتهای نفت و گاز را تشویق به سرمایهگذاری در اکتشاف و استخراج نفت از منابع غیرمتعارف کرده است. هماکنون در آمریکای شمالی هزینه نهایی تولید نفت غیرمتعارف حدود 70 دلار در هر بشکه است که با توجه به قیمتهای جهانی نفت خام، تولید آن به صرفه است. این روند برای کشورهای دارای ذخایر نفت و گاز متعارف تهدیدزاست. چرا که با وقوع انقلاب شیل گاز، آنها می توانند بخش قابل توجهی از تقاضا های انرژی را مرتفع نمایند و موجب افزایش فشار بر کشورهای منطقه خلیج فارس گردند.
همچنین باید افزود که همسو با روند مزبور، آمریکا در طی سالهای اخیر، زمینههای توسعه و انتقال فناوری گاز شیل را به کشورهای نوظهور همچون چین و هند، فراهم ساخته است. چین به عنوان دارنده بزرگترین ذخایر نامتعارف، در پی بهرهگیری از فناوریهای نوین برای شکوفاسازی ذخایر انرژی غیر متعارف است. چین از دو سال پیش شروع به واردات تکنولوژی استخراج شیل گاز از آمریکا کرده است. انتقال فناوری گازشیل به چین، موجب کاهش واردات نفت چین از کشورهایی چون ایران می شود که میتواند فشارهای بالقوه به ایران را افزایش دهد. کمک ایالات متحده به توسعه گاز شیل در هند نیز سبب کاهش نیازمندی این کشور به واردات انرژی متعارف می شود.
این قبیل روندها که از فناوریهای پیشرفته، حاصل شده است نه تنها برای کشورهای دارای ذخایر نفت و گاز «متعارف» تهدیدزا بوده، بلکه برای کشورهای پیشرفته نیز تهدید زا میباشد.
یکی از آثار بارز انقلاب انرژی در آمریکا، کاهش هزینه انرژی و تولید صنعتی در آمریکا در مقایسه با اروپا و ژاپن است که موجب افزایش رقابتپذیری صنعت آمریکـا با رقبـای اصلی میشـود. قیمت گـاز طبـیعی در حال حاضر در ژاپن سه برابر آمریکا و در اروپا بیش از دوبرابر آمریکا است. براساس بعضی از گزارشها، تولید شیل گاز باعث می گردد که هزینه انرژی در صنعت آمریکا 50درصد کاهش و در آلمان 45 درصد افزایش یابد. این امر رقابتپذیری صنایع آلمان در مقابل صنایع آمریکا را کاهش خواهد داد.
نتیجه گیری
تحولات فناوری در عرصه نفت و گاز، در آینده نزدیک موجب تغییرات اساسی در بازار بسیار مهم انرژی خواهد شد. این امر زمینه ساز تهدیدات بالقوه و بالفعل برای کشورهای صادر کننده انرژی های متعارف همچون کشورهای منطقه خلیج فارس خواهد شد. نخست اینکه میزان تقاضای انرژی کشورهای صنعتی در سال 2030 تفاوت چندانی و یا افزایش چشمگیری نسبت به تقاضای انرژی آنها در سال 2015 نخواهد داشت. چرا که آنها مدلهای کسب و کار خود را از فعالیتهای انرژی بر کاهش داده اند. این امر بر فروش کشورهای صادر کننده انرژیهای متعارف تاثیر منفی دارد.
دیگر آنکه تحولات فناوری در حوزه گاز شیل تاثیر بسزایی در تغییر سبد انرژی مصرفی جهانی خواهد داشت، لذا تقاضا برای انرژیهای متعارف در آینده را افزایش نخواهد داد. بنابراین کشورهای صادرکننده انرژیهای فسیـلی متعــارف، بـازار آتی رو به رشدی نخواهنـد داشـت و نمی تواننـد به افزایش درآمدهای نفتی از طریق مشتریان جدید امیدوار باشند. این مسئله نیز محدودیتهای زیادی برای کشورهای صادرکننده انرژی متعارف ایجاد خواهد کرد.
نکته دیگر اینستکه آمریکا تا سالهای آتی (2020) به سبب افزایش تولید انرژی های غیر متعارف، از وارد کننده انرژی به صادر کننده انرژی تبدیل می شود. این امر زمینه ساز فشار دیگری بر کشورهای صادر کننده انرژی متعارف(کشورهای خلیج فارس) وارد می سازد.
نکته حائز اهمیت دیگر، تلاش کشورهای عمده مصرف کننده نفت همچون چین و هند در خصوص سرمایهگذاری های فراوان نسبت به فناوری ها و بهرهبرداری از منابع نامتعارف است. پیام احتمالی این روند اینستکه این کشورها در آینده از وارد کنندگان و متقاضیان عمده منابع متعارف خارج می شوند و چه بسا به صف صادر کنندگان انرژی نیز بپیوندند.
تمامی نکات چهارگانه مزبور، گویای روند شکل گیری افزایش تولید انرژی های غیر متعارف و تهدید زایی برای کشورهای صادر کننده انرژی متعارف همچون ج.ا.ایران است که وابستگی شدیدی به درآمدهای نفتی دارند. چراکه از یک سو وضعیت تقاضا از طرف مشتریان عمده همچون چین و هند دچار ابهام می شود و از سوی دیگر، رقبایی که تفوق تکنولوژیکی نیز دارند به تولید کنندگان انرژی اضافه خواهد شد. تصور واردکنندگان انرژی به عنوان صادر کنندگان آینده بازار نفت، تهدید مضاعفی است که ج.ا. ایران را به شدت تهدید میکند. با عنایت به نکات مطروحه و همچنین وابستگی شدید بودجه کشور به درآمدهای نفتی، باید نسبت به رفع چالشهای اساسی مربوطه در آینده نه چندان دور چاره اندیشی نمود.