انگیزهرییسجمهورازسخناناخیرچیست؟
این دقت و انسجام را هم در سخنرانی ایشان در همایش «ارتقای سلامت اداری و مبارزه با فساد» و هم در سخنرانی در «نخستین کنفرانس اقتصاد ایران» مشاهده میکنیم. در سخنرانی اول «تجمیع قدرت» را بهعنوان نقطه کانونی بروز فساد ذکر میکنند و بر ضرورت توزیع قدرت و نیز ایجاد فضای رقابتی در عرصه اقتصادی تاکید کرده و در سخنرانی «نخستین کنفرانس اقتصاد ایران» نیز بر ضرورت مبارزه با «انحصار» تاکید میکنند و وجود شفافیت و رقابت را از مولفههای اساسی برای هر فعالیت اقتصادی بر میشمرند. بر این اساس سوال مطرح آن است که باتوجه به وجود چنین توانمندی فکری در ایشان بهعنوان رییس دولت، چه ضرورتی به طرح این مسایل در فضای عمومی توسط ایشان وجود دارد و چرا رییسجمهوری و دولت ایشان اقدام به اجرایی کردن راهکارهای دقیقی که خود بهتر از هر کسی بر آنها آگاهی و اشراف دارند، نمیکنند؟ بهراستی مخاطبان سخنان رییسجمهوری چه کسانی هستند؟
شاید دو یا سه پاسخ بیشتر نتوان به این سوال داد. یک پاسخ عدم تکاپوی قدرت دولت برای انجام چنین اقدامات مهم و اساسی در حوزههای اقتصادی و سیاسی است و ضرورت طرح این مسایل جهت بسیج اجتماعی و کسب پشتوانه مردمی برای حرکت به سمت اجرای این راهکارها. پاسخی که شواهد بسیاری در سخنان ایشان در تایید آن میتوان یافت. از ضرورت حضور احزاب و نهادهای مدنی و... در «مبارزه با فساد» در سخنرانی یک ماه قبل تا طرح «همهپرسی» از مردم در سخنرانی اخیر. پاسخ دوم به سوال میتواند، از باب، عقب نشاندن رقبا از حمله و هجوم به دولت ایشان و دست کشیدن آنها از انواع کارشکنیها و آزار و اذیتها در مسیر اجرایی شدن اهداف دولت باشد. درمورد این پاسخ نیز شواهدی در سخنان رییسجمهور وجود دارد. چنانکه هم در کنفرانس «مبارزه با فساد» از تهمتزنی برخی رسانهها و کسانی که بهنام کار خیر، فساد میکنند بهشدت انتقاد کردند و هم در سخنرانی اخیر عنوان داشتند که تا بحث مالیاتگیری از نهادهای خاص مطرح میشود «بساطی درست میشود.» فرض سوم درباره چرایی چنین سخن گفتنهایی توسط رییسجمهور، میتواند ضمن در بر داشتن هر دو پاسخ گفته شده فوق، برای شکستن فضای شاید تاحدودی راکد و ایجاد شور و حرکت در جامعه و پیامرسانی به داخل و خارج از کشور برای توجه دادن به تغییر گفتمان اقتصادی و سیاسی کشور ارزیابی شود. اما آنچه میتوان در مجموع درباره هر سه فرض فوق عنوان کرد، ریسک بالای چنین حرکتی است. واقع آنکه، اگر فراخوانهای رییسجمهور برای کمک طلبیدن از مردم و نهادهای مدنی و... در همراهی با سیاستهای دولت- بهواسطه فقدان یا حداقل ضعف این مجموعهها برای حضور و مشارکت در این جریان- نتواند شکل اجرایی به خود گیرد، در سخنرانیهای آتی این حرکت به ضد خود تبدیل شده و عملا به «گفتار درمانی» ازسوی رییسجمهور تعبیر خواهد شد. لذا بهنظر میرسد ضروری است به میزان ایجاد شور و نشاط و شفافیت «گفتاری»، در حوزه عمل نیز دستگاههای مسوول در قوه مجریه امکان حضور جریانهای فکری و نهادهای مدنی را در فضای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور فراهم کنند والا ممکن است جامعهیی بیتفاوت و رقیبانی قدرتمندتر حاصل سخنان رییسجمهور باشد. امری که در تاریخ ایران و طی سالهای اخیر بسیار پرسابقه است.