چرا باید نگران آینده بود؟
پیتر اونس میگوید، دولت در جامعه حک شده و در آن استقلال ریشهدار دارد.
دولت های کارآمد با بخش خصوصی داخلی در تعاملسازنده هستند و رقیب بخش خصوصی نیستند. چنین دولتهایی میتوانند اقتصادهای مبتنی بر بازار را راه بیندازند و در عین حال به شکستهای بازار در توسعه اقتصادی پاسخ مناسب بدهند، هرجا که شاهد ظهور چنین دولتهایی باشیم، شاهد توسعه خواهیم بود. یعنی ماهیت دولت براساس ساختار درونی آن است که شکل ارتباط دولت با بخش خصوصی، شیوه تعامل آن با جهان و سرنوشت ملتها را رقم میزند. به عبارت دیگر دولتها در شکل دادن نهادهای اقتصاد بازار، رفع شکستهای اقتصاد بازار و به جریان انداختن چرخهای تولید نقش فائق را دارند.
دولتها بر اساس ساختار، ماهیت و ایدئولوژی شان به این مسائل میپردازند. برخی دولتها غارتگر بوده و به فکر توسعه نیستند. آنها منافع کوتاهمدت خود را میبینند. دست به زد و بند با سرمایه خارجی یا بخش خصوصی داخلی میزنند و دچار فساد و تباهی هستند. طبعا برای مردمشان هم حقوقی قائل نیستند. از این دولتها در قاره آفریقا به وفور وجود دارد. دولتهایی هم هستند که توسعه گرا هستند و دولتهایی که در بین این دو طیف قرار میگیرند. مثلا اگر دولت ژاپن را الگوی مطلوب دولت توسعه گرا ببینیم. دولت برزیل غارتگر نیست، اما الگوی ژاپن را هم ندارد و بین این دو الگو قرار میگیرد. بنابراین دولتهایی که توان مدیریت توسعه اقتصادی را دارند، نقش غالب را در توسعه اقتصادی ایفا کرده با دیپلماسی تجاری بین المللی بستر اقتصادی را برای بخش خصوصی و فعالان اقتصادی فراهم می آورند و نهایتا نتیجه رشد اقتصادی را برای کشور فراهم می آورند.
از سوی دیگر جهان کنونی به واسطه تحولات تکنولوژیکی، سیاسی و اقتصادی روز به روز در هم تنیده تر شده است. به همین جهت، تفکیک کشورها و مسایل آنها از فضای بینالمللی حاکم غیرممکن شده است، چرا که منافع کشورها در همکاری با هم قابل تأمین و حداکثرسازی است در دهههای اخیر شاهد ظهور و رشد پدیدههایی مانند جهانیشدن، منطقهگرایی، سازمان جهانی تجارت و زنجیرههای تولید و تأمین جهانی بودهایم که حاکی از یکپارچه شدن جهان و توسعه تجارت جهانی و افزایش اهمیت دیپلماسی تجاری در جهان است. به هر حال، درونگرایی دیگر معنا ندارد و تنها راه این است که ما نیز وارد بازی شویم و برای موفقیت در هر بازی ما مستلزم به رعایت قوانین و نیز یادگیری ترفند های بازی هستیم.
حال بیایید از این منظر به کشورمان ایران بنگریم, وزارت خارجه ما در حال جدال با غرب بر سر سانترفیوژهای هسته ای است, دولت تحریم شده است. نظام پولی و مالی ما و بسیاری از بانکها و حتی دانشگاههای ما تحریم شدهاند. اجازه بسیاری از فعالیت های اقتصادی از ما سلب شده و با اینکه تلاش دیپلماتهای سیاسی قریب به موفقیت است، بازار توانایی تحمل شوک رفع آنی تحریم ها را نیز ندارد.
تنها راه حل دولت در زمان اندک باقی مانده تا رفع تحریم های بین المللی و ورود ایران به بازارهای بین المللی با ساختارهای رقابتی بسیار شدید، حمایت صد در صد از اقتصاد مبتنی بر بخش خصوصی است, دولت در وحله اول بایستی به دنبال رفع تحریم های داخلی با حذف قوانین و محدودیت های رانت زا باشد ، در وحله دوم با ایجاد ثبات و امنیت فضای کسب و کار سفته بازی را کمرنگتر کند و نهایتا با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک خود رونق را به اقتصاد بازگرداند و خود ازین رونق سود برد . دولت با راهبرد دیپلماسی سیاسی و تجاری هماهنگ میتواند اقتصاد را پیش برده فعالان اقتصادی را برای تجارت بین المللی تشویق کند . دولت میتواند ا از نیروها و بازیگران بازار برای پیشبرد منافع اقتصادی در سطوح مختلف دوجانبه، منطقهای و جهانی استفاده کند و واضح و مبرهن است که این رویه برد دو طرفه برای دولت و اقتصاد و فعالان اقتصادی را به ارمغان می آورد. دولت با سیاست خارجه موتور اقتصاد را راه اندازد و پیشرفت اقتصادی , قدرت سیاسی را نتیجه میدهد. این یک باز ی برد – برد است.
* عضو هیئت مدیره انجمن سازندگان ماشین, قطعه و مجموعه های صنعتی و خودرو تبریز