اقتصاد ایران نامتعادل شده است؟/ دشوارهای تامین سرمایه در ایران
اگر بخواهیم شکلگیری یک شرکت مرور شود، درمییابیم که نقطه تولد یک شرکت، ظهور یک ایده نو در فکر و ذهن موسسان آن است، ایدهای که انتظار میرود در بازار، تقاضا داشته باشد.
بدیهی است که عملیاتی شدن یک ایده، نیازمند نقدینگی (پول) است که تامین این نقدینگی در ایران حداقل از دو مسیر (اخذ وام از بانک و انتشار سهام عادی) صورت میگیرد.
وامدهندگان به شرکت، توجهی به ریسک شرکت ندارند، تحت هر شرایطی (خواه شرکت سود کند، خواه زیان) مدعی دریافت اصل و بهره پول خود هستند، اما سهامدارانی که با در اختیار قرار دادن پول خود سهام شرکت را میخرند و همانطوری که اشاره شد، صاحب تهمانده خزانه میشوند و اگر چیزی به آنها نرسید، حتی اعتراض آنچنانی ندارند.
در اینجا است که سهامداران متحمل ریسک میشوند. بدیهی است که آنها انتظار بازدهی بیشتری نسبت به وامدهندگان داشته باشند. به عنوان مثال اگر وامدهندگان انتظار بازدهی ۱۷درصدی دارند، سهامداران انتظارات بازدهی بیش از ۱۷درصد، مثلا ۲۰درصد را به دلیل تحمل ریسک بیشتر طلب میکنند.
همانطور که میدانیم؛ اصلیترین هدف شرکتها و موسسات انتفاعی، کسب سود در کوتاه مدت و افزایش ثروت اقتصادی سهامداران در بلندمدت است. دستیابی به این هدف باید با تصمیم سازی و تصمیمگیری صحیح در مسائل مالی به وقوع بپیوندد.
تصمیمگیری صحیح نیز، مستلزم ارزیابی عملکرد است که خود نیازمند به کارگیری معیارها و شاخصهای مناسب میباشد. در این میان، معیارهای سنجش عملکرد مالی به دلیل کمی بودن، عملی بودن، عینی بودن و ملموس بودن آن نسبت به معیارهای دیگر کارآتر هستند.
یکی از مهمترین معیارهای مالی، بازده سهام است و سرمایهگذاران همواره به دنبال راهی بودند که بتوانند این معیار را پیشبینی نمایند. ارزش افزوده اقتصادی(Economic Value Added) نیز به عنوان یک شاخص مالی نسبتا جدید و از مهمترین معیارهای ارزیابی عملکرد سهام در دنیا به شمار میرود. ما با استفاده از روش تحقیق از نوع همبستگی به این نتیجه دست یافتیم که ارزش افزوده اقتصادی، رابطه بیشتری نسبت به سود خالص با بازده سهام دارد و به عبارت دیگر معیار بهتری برای سنجش بازده سهام شرکتها میباشد.
کاربرد EVA
سهامداران و سرمایهگذاران نیازمند شناسایی متغیرهای عمدهای هستند که بازده سهام را تبیین نماید؛ اعتباردهندگان نیازمند مدلی هستند که آنها را در ارزیابی توانایی پرداخت اصل و بهره وامها و تسهیلات اعطایی به مشتریان یاری رساند؛ سرمایهگذاران اعم از سهامداران حقیقی و حقوقی نیازمند مدلی میباشند که بتوانند به وسیله آن عملکرد شرکتها را ارزیابی و بازده مورد انتظار خود را در آن شرکتها تعیین نمایند؛ ایشان نیاز دارند که با تعیین یک معیار سنجش عملکرد مناسب برای سیستم پاداش دهی به مدیران، باعث تهییج رفتار انگیزشی ایشان شده و ارزش پایدار را در شرکت ایجاد نماید و... . اینها دغدغههای اصلی دستاندرکاران کسب و کار است که رفع آنها هدف این پژوهش است. برخلاف کشورهای توسعهیافته، معیار عملکرد مالی در اغلب شرکتهای ایرانی، سود خالص است؛ اما تئوری مالی نوین به جای حداکثرسازی سود به دنبال حداکثر نمودن ارزش است. عدم وجود فرهنگ استفاده از معیارهای عملکرد مالی مبتنی بر ارزش، باعث شده است که مفاهیم مهم و غیرقابل انکاری همچون هزینههای سرمایه و هزینه فرصتهای از دست رفته، نادیده گرفته شوند. ولی در ارزش افزوده اقتصادی (EVA) هزینه فرصتهای صاحبان سهام منظور شده است. با توجه به تحقیقات بسیار دانشمندان مالی دنیا، ارزش افزوده اقتصادی میتواند به عنوان مبنایی برای تعیین هدف و ارزش، سرمایهگذاری در پروژهها و طرحها، ارزیابی عملکرد، تعیین سرمایه فکری شرکت، تعیین میزان پاداش و ... مورد استفاده قرار گیرد.
تعریف ارزش افزوده اقتصادی
ارزش افزوده اقتصادی در واقع برآورد سود اقتصادی واقعی یک شرکت در یک سال میباشد و بیانگر باقیمانده سود پس از کسر هزینه سرمایه است. EVA با کم کردن هزینه فرصت حقوق صاحبان سهام از سود خالص بهدست میآید، بنابراین معیاری است که هزینه فرصت همه منابع بهکار گرفته شده در شرکت را مدنظر قرار میدهد. ارزش افزوده اقتصادی معیاری برای اندازه گیری توانایی مدیریت جهت افزایش عملکرد و ارزش افزوده است.
فرمول محاسبه EVA بهصورت زیر است:
EVA=(r-c)*capital
هزینه سرمایه = c بازدهی سرمایه = r سرمایه = capital = سرمایه دفتری+تعدیلات حسابداری
باید توجه داشت که EVA میتواند هم برای کل شرکت و هم در بخشهای مختلف یک شرکت به کار رود؛ بنابراین مبنایی را برای تعیین عملکرد مدیریت در تمامی سطوح ارائه میدهد. ماهیت اصلی ارزش افزوده اقتصادی توسط ژول استرن و بنت استوارت در دهه 1970 پایه ریزی شد و در کتاب «جستوجو برای ارزش» به نام ایشان ثبت گردید. امروزه برنامههای تشویقی و پرداخت پاداش در شرکتهای بزرگ دنیا مانند کوکاکولا، جورجیاپاسیفیک، پولاروید، AT & T و ... بر مبنای توانایی مدیران در ایجاد EVA مثبت، بنا نهاده شده است. پرداخت بر مبنای EVA با در نظر گرفتن همه هزینههای سرمایه (هزینه بدهی و هزینه حقوق صاحبان سهام) صورت میگیرد، تا مدیران شرکتها در اتخاذ تصمیمات مالی به عنوان یک سهامدار عمل کنند. EVA همچنین در جامعه سرمایهگذاران نیز متداول شده است. کنفرانسهای متعددی که در این زمینه در سالهای اخیر برگزار شده است (از 1996 به بعد) شاهد و گواه این مدعا است. هر چقدر EVA شرکت بیشتر باشد، وضعیت شرکت مطلوبتر است. بهعبارت دیگر، ارزش افزوده اقتصادی مثبت نشاندهنده تخصیص بهینه منابع، ایجاد ارزش در شرکت و افزایش ثروت سهامداران است. از طرفی ارزش افزوده اقتصادی منفی بیانگر اتلاف منابع و تخصیص غیربهینه و ناکارآمد منابع شرکت و به تبع آن کاهش ثروت سهامداران است. اگر ارزش افزوده اقتصادی یک شرکت مثبت باشد، شرکت برای سهامداران سودآور است و این سود نشان دهنده توانمندیهای مجموعه مدیران آن شرکت است؛ از این رو EVA «سود مدیریت» نامیده میشود.
بهطورکلی تئوری EVA بر مبنای دو اصل موکد زیر بنا نهاده شده است:
۱ شرکت بهطور واقعی سودآور نیست، مگر اینکه درآمدهایش بیش از هزینه فرصت از دست رفته آن شرکت باشد.
۲ ثروت برای سهامداران زمانی ایجاد میشود که مدیران شرکت، تصمیمات سرمایهگذاری را طوری اتخاذ کنند که خالص ارزش فعلی (NPV) آنها مثبت باشد.
امروزه مدیریت واحدهای تجاری با تصمیمها و شرایط متفاوت و پیچیدهتری نسبت به گذشته مواجه است. با این حال، بیشینه کردن ارزش سهامداران همواره بهمثابه هدف اصلی یک واحد تجاری مورد توجه قرار دارد. سهامداران به عنوان مالکان نهایی واحد تجاری مایل به ارزیابی عملکرد شرکت و تصمیمهای گرفتهشده توسط مدیریت شرکت هستند. از اینرو انتخاب معیاری مناسب در راستای تصمیمگیریهای سرمایهگذاری و سنجش ارزش ایجاد شده از سوی واحد های تجاری، اولین گام در راه هدایت یک واحد تجاری است علاوه بر این با توجه به تمایل افراد به کسب سود بیشتر گرایش به سرمایه گذاری در بنگاه های اقتصادی بیشتر می شود که در نتیجه ی سرمایه گذاری در بورس و افزایش تقاضا٬ نقدینگی افزایش یافته و باعث افزایش تورم می شود . بنابراین جهت افزایش ارزش اقتصادی تعادلی باید تعادلی بین نقدینگی و تورم ایجاد شود .
* عضو هیئت مدیره انجمن سازندگان ماشین, قطعه و مجموعه های صنعتی و خودرو