اسطوره شناسی تولید ملی
محمد زینالی اناری
آنچه در یک جامعه میتواند ارزش تولید محسوب شود، در بطن اطلاعات فکری و فرهنگی آن جامعه قرار دارد. تولید برای تبدیل شدن به یک باور و پنداشت جمعی در مردم نیاز به داشتن سیاستهایی است که بتواند برای به راه افتادن ارزشهای عمومی تولید از تکنیکهای عمومی فرهنگی و اطلاعاتی استفاده نماید. در این مقاله با نگاه ریشهای به ارزشها و سیستماتیک بودن آنها به این موضوع که چگونه میتوان ارزشها را از جان یک جامعه به صورت ایدئولوژی و در نهایت آئینهای تولیدی و اسطوره در آورد.
آئینهایی که بتوانند در تولید معنا برای تولید ملی کمک کنند. بنا بر این با ایجاد مسیر ساختاری از مباحث مربوط به ارزش و سیستم و گشایش کارکردی این مفاهیم در آئینهای اجتماعی و تعریف سیاستهای اقتصادی به نتیجهگیری نهایی خود می رسد. در نتیجه سیاستهایی برای گردش اطلاعات از طریق آموزش و خلق فرایندهای فکری به عنوان سیاستهای اقتصادی تعریف میشود. به این صورت سیاستهای اقتصادی خواهند توانست با خلق روابط آئینی و ملی در نهایت منجر به ایجاد شرایطی ساختاری از ارزشها و آئینها خواهد شد که میتوانند به امر تولید کارکردی اسطورهای بدهند.
واژگان: ارزش، سیستم،تولید ملی، سیاست اقتصادی
مقدمه
تولید ملی، یک محور برای هم بستگی و انسجام سازمانی میان اعضای جامعه است. تولید ملی تجسمی از فرهنگ سازمانی یک کشور برای راه یابی به ارزشهای مشترک، منافع مشترک و سازندهی آینده ی مشترک برای اعضای آن میباشد. اما این آینده و منافع که به صورت ارزش عمومی جامعه برای اعضای آن در آمده است، چگونه برای اعضای یک گروه ملی به صورت فرهنگ در میآید. ارزشها چگونه شکل میگیرند و یک ملت چگونه تابع ارزشها هستند؟ در حالی که ساخت جهانی اقتصاد موجب میشود مرزهای اقتصادی بر خلاف آینده و ارزشهای مشترک که منسجم و درون گروهی است، بسته نباشد، اگر از دیدگاه کنونی اقتصاد جهانی بنگریم کشور و تولید ملی وجود ندارد و این تلقی ناشیاز نسبیت جغرافیایی و جمعیتی است که تحت عنوان ملی اهمیت مییابد. پس تولید ملی همان تولید جهانی است و برای فهم همین ابهام باید به مقیاس و باورهای سیستمی از ارزشها و معانی گروهی متمرکز شد. تحت این تمرکز، ابهام زدوده میشود و تولید ملی در فرهنگ و جامعه مفهوم و معنا مییابد. و به علاوه میتوان از منظر فرهنگ، باورها و ارزشها هرچه بیشتر مقیاس را درونی تر و خرد تر ملاحظه نمود.
ماهیت ارزشی تولید
ارزش مفهومی مجرد است و در فلسفهی اخلاق تفکیک خوب و بد دارد. لذا "خوب"ها میتوانند برای یک جامعه ارزش قلمداد شوند و "بد"ها ضد ارزش. پس مصادیقی هستند که در صورت خوب بودن دارای ارزش میشوند(شریعتمداری،1373، 413). در انسان شناسی اشیاءی که در جامعه موجب ارتباط مادی انسانها هستند(قرائی مقدم، 1382، 206) ارزش قلمداد میشوند. آن چه انسانها توسط آن بتوانند دوام و تکوین یابند، خود در جامعه ارزش محسوب میشود و گاه این دو ارزش مجرد و مادی میتوانند به هم ربط پیدا کنند. "احسان"، "عدالت توزیع"، "انفاق" و "رعایت حقوق" اگرچه در نفس و اخلاق انسان ریشه دارند اما در عالم محسوسات نیز نفس انسان را بازنمایی میکنند. توزیع و یا تحویل ارزشهای مادی خود به خود میتواند موجب از بین رفتن ارزشهای اخلاقی و یا ایجاد ارزشهای اخلاقی شود. نکتهی مهم اینجا است که گاه حفظ، ایجاد و یا توزیع مناسب ارزشهای عینی و مادی میتواند به عنوان ارزشی اخلاقی قلمداد شود. نظیر آن چه که در حفظ میراث فرهنگی ملاحظه میشود. حفظ میراث فرهنگی به دلیل ارزش یافتن معنوی آن هم به دلیل داشتن ارزش مادی و مهم تر از آن به لحاظ دارا بودن ارزشهای هنری و تاریخی اهمیت مییابد(تراسبی، 1387، 113). ارزشهای باستانشناختی در علم مواد، تاریخ ادیان و علومی که مربوط به ارزشهای والای فرهنگی یک جامعه است اعتبار مییابند و در این ساحت عینیت تابعی از معنا و روایت کالایی تاریخی است. ارزشهای هنری هم تقریبا چنین هستند نشانهای قومی، نمادهای خرده فرهنگی و مدرکهای علمی ارزش خود را از تفسیر و تعبیر دارند تا عینیت و مادیت آن. در این حالت عدم شناخت و عدم درک معنای مادی موجب خواهد شد کالا یا نمادی میان افرادی که ناآشنا هستند بی ارزش باشد و یا کالایی بیارزش میان افراد بیسواد دارای ارزش باشد. این مورد میتواند میان یک مدرک دانشگاهی و نوشتهای جادویی مشاهده شود. در جهان حاضر یک چشمهی رادیواکتیو بستهبندی شده میتواند به دلیل کاربرد یا خطر آن دارای ارزش اقتصادی یا امنیتی باشد و در یک حالت هم دارای ارزش مثبت و هم ارزش منفی باشد و به همین دلیل فلسفی، ارزش مادی آن برای دولتها به طور یکسان بالا میرود. این مثال میتواند دلیل و اهمیت شناخت، رسانه و تبلیغات و یا مدانگاری در ارزشهای عمومی، کالا و تولیدات بومی و یا جهانی را تبیین کند.
تولید یک کالا به دلیل بهرهمندی برای اعضای یک کشور و رفع نیاز آنها، عدم وابستگی و حتی کسب درآمد و معیشت میتواند ارزشی والا و یا به خاطر سرمایه بر بودن آن یا عدم رعایت صرفهی ناشی از مقیاس و هدردادن سرمایهی بومی بیارزش باشد. مهمترین مسئله در تولید، مصرف و موجودیت کالا که آن را ارزش مند و یا بیارزش میکند، نیاز و یا کارکرد آن میباشد. کارکرد یک شیء باستانی، چشمهی هسته ای، اثر هنری و لوازم خانگی در مبادله، مصرف و نمادینسازی آن میباشد. نیاز و میل به مصرف و یا کسب کالاها موجب میشود ضرورت آن اهمیت یافته و در نهایت کالا ارزش تولید پیدا کند. ارزشهایی که در اخلاق و شعور ملت ایجاد میشود، ارتباط نزدیکی با درک و فهم و پنداشتهای آنان از زندگی دارد. نخست نیازها و سپس تواناییها موجب میشوند کالاها یا مواد و خدمات ارزش پیدا کنند. اول نیازهای اساسی بر اساس هرم مازلو و سپس نیازهای معمولی موجب روی آوردن انسان به عوامل مادی و انتخاب آنها به عنوان کالاها یا مصارف با ارزش میشود(روث،1384، 165). مورد دیگری توانمندیهای انسانها و محیط زیست آنها است که عاملی میشوند تا انسانها در جهت تامین سرمایه یا هزینهی مبادله نسبت به مشارکت در بهرهگیری از این پتانسیلها اقدام ورزند که این کار موجب وابستگی آنها به همدیگر و ارزش یافتن خدمات آنها و همراستایی این خدمات در جهت ارزش یافتن کالاهای تولیدی و ضروری میشود. به کارگیری قوی این توانمندیها میتواند به تامین کامل نیازهای اساسی منتج شود.به طور کلی، می توان گفت که "ارزش" منبعی معتبر و اساسی از مردم را در پیشگاه خود دارد که میتوانند دایرهی تمرکز آنان را نسبت به خود بالا ببرد و پایین بیاورد.
سیستم ملی ارزش ها
کشور را اگر تلقی مقیاس گونهای از تولید، زندگی و مبادلهی اقتصادی در نظر گیریم، به یک جغرافیای محدود اشاره دارد که اعضای آن را در بر گرفته است. این مقیاس به دلیل داشتن مرزهای مشخص سیستمی است که با محیط جهانی خود قابل تفکیک است و درون خود دارای نظمی پویا و رو به تکامل میباشد(قلی پور، 1385، ،107). پیوستگی آن با محیط ارگانیک و سرمایههای طبیعی میتواند موجب پایداری و مقاومت آن شود به شرطی که تکامل و پیشرفت و موازنهی ارتباطات و قدرت در آن به خوبی صورت گیرد.
هنجار ملی بودن و حرکت به سمت توسعه مرزبندی و تکاملگرایی را تطمیع میکند و این یکی از دیدگاههای سیاسی و آرمانگرای جهانی میباشد. مقیاس تفسیر دیگری از جغرافیای سیاسی است و همچنین سیستم بومی نیز سیستمی علاوه بر سیستم ملی میباشد. در عین حال شاخصهای ملیگرایی و توسعه در این سیستم متناظر است. همبستگی و آرمانگرایی دو طبقهای هستند که تالکوت پارسونز برای یک سیستم و اجزای درونی آن تحت عنوان چهار خرده سیستم در نظر میگیرد که دو خرده سیستم "روانی" در پی دستیابی به هدف و "اجتماعی" با کارکرد یگانگی و انسجام متناظر است(قلی پور، 1385، 123).
در سیستمها انرژی و اطلاعات، بی وقفه گردش دارد. سرمایه و ارزشهای به وجود آورندهی زیربنای انرژی و اطلاعات است. در این میان عامل هدایتکننده، عاملی که به پایداری برای رسیدن، به هدف میان کنشگران واسطه میشود، اطلاعات است که در اثر ارتباطات اجتماعی و مبادلات فرهنگی وجود مییابد. ارزشها که توسط نقش نیازها به آنها اهمیت یافتهاند، در تقویت سرمایهها و انرژی سیستم موثر واقع میگردند. از آن جایی که سرمایهها در اثر تبدیل آنها و گردش اقتصادی درآمدزا و سودآور بقا مییابند و همچنین در اثر توجه مناسب به سرمایه سلامت اقتصادی سرمایه برقرار میشود، از یک سو تولید بیشتر موجب افزایش سرمایه اقتصادی و از سویی دیگر حفظ و حمایت سرمایههای مادی موجب پایداری سیستم میشود. سرمایههای انسانی به عنوان عواملی که در اثر افزایش انرژی درونی آنها(سرمایه فکری) پایداری و توسعه مییابند، نیز حائز اهمیت هستند. سیستم فرهنگی از طریق توسعهی اطلاعات و افزایش انرژی سرمایهی فکری میتواند نقش بزرگی در توسعهی سرمایههای زیربنایی داشه باشد.
تولید ملی به عنوان تکنیک سازمانی نیازمند هماهنگی در سه سطح تصمیمات، سرپرستی و نهادی است. سازمان تولید در صورتی در جامعه مشروعیت مییابد که کارکردهای آن ارزشمند و اهداف و ارزشهای آن با اهداف و ارزشهای جامعه ساخته شده باشند. ایجاد همگاهنگی و سازگاری بین اهداف سازمان و جامعه وظیفهی سطح نهادی سازمان است( قلی پور، 1385، 125). از این رو اطلاعات میتوانند نقشی اساسی را در نهادی سازی ارزش های سیستم ملی ایفاء کنند. تکنیک های سازمانی می توانند برای حفظ سرمایه های اقتصادیو انسانی با اشاعهی مشروعیت خود به وسیلهی آنها در دستیابی به هدف و انسجام بخشی میان اعضای جامعه استفاده نمایند.
پنداشتهای جمعی: محصولی از ارزشها
انگارهها یا ایدههای مردم در خصوص هر امری ایدئولوژی آن مردم دربارهی آن امر است. ایدئولوژی به این کهمردم دربارهی امری مانند تولید و یا تولیدملی چه باور و درکی دارند، بازنمود یا محصولی جمعی است. همانند این که همهی مردم، ارزشها و اخلاقیات خودرا در قالب مجموعه گزارهها و نمادها و جملات جمع میکنند و آن به چکیدهای از باورهایی میانجامد که در قالب گزارهها یا ایدههایی قابل خلاصه کردن هستند. ساخته شدن ایدئولوژی می تواند از طریق اطلاعاتی که حائز مشروعیت و اهمیت سرمایه های اقتصادی است صورت گیرد. فرهنگ تولید در مردم به صورت باورهایا عقایدی به وجود خواهد آمد که صریح، مدون و منظم و به شکل آئینهایی در ذهن آنها جای دارد. این آئینها در عین این که از ارزشها و ادراک مردم تاثیر میپذیرند، از طریق چرخش اطلاعات در سیستم بر روی آنها کارکردی القایی داشته و آنها را وادار به عملنیز میکند(روشه،1387، 133). ایدئولوژی که محصولی جمعی است، همان مردم را مستقیماً به سوی هدفها و وسایلی هدایت میکند که بر اساس تولید همان ایدئولوژی از ارزشهای سرمایهای و یا نیازهای مستقیم آنهامیتوانند شکل یگیرند.
مسئلهی مهم در فهم مردم از موضوع است. مردم یک امر را چگونه درونی میکنند و آن را درک میکنند و این موضوع چگونه تبدیل به پنداشت میشود؟ پنداشت یک مسئلهی شناختی است افراد قضایای اجتماعی را در صورت فرضیههایی درک میکنند و به طور متناسب آنها را تفسیر نیز میکنند. به تدریج فرضیهها قوت میگیرند و در برخی موارد فرضیههایی خاص به طور غایتنگر تقویت میگردند. این موارد منتسب به مقولات میشوند و به صورت قالبهای ذهنی و پیشداوریهای اجتماعی در میآیند. از این رو پیشداوریهایی به صورت برداشتها را در ادراکات تعمیم یافته در میآیند که فاقد اثبات تجربی هستند. اما در عین حال از قوت ذهنی برخوردار بوده در برابر تغییر و انتقاد نیز مقاومت میباشند. این پیشداوریها با تأئید همدیگر به صورت "نهاد" در میآیند و هم چون تبعیض نژادی و خرافات به شکل فرهنگ در میآیند. افراد در ارتباطات گروهی قرار دارند که در درون آن نظرگزینیهایشانقابل توجه و یا قابل تغییر است یا مورد تفسیر قرار میگیرد. به ویژه در مورد اطلاعات مربوط به قضایا و موضوعاتی که نمود واقعیت فیزیکیشان اندک است(ویس وده،1381،234). به این ترتیب پنداشتها، در پی ارزشها توسط نشر اخبار و پیامهای اطلاعاتی و فرهنگی مورد تفسیر و تعبیر قرار میگیرندو به ترتیب از قضایای ساده و پیشفرضهای ذهنی، ایدئولوژیهایی خلق میشود که در واقع این ایدئولوژیها بازنمای جمعی افکار و پنداشت است که موجب فراهم آمدن رفتار و کنش صاحبان آن میشود. به این ترتیب میتوان گفت فرهنگ که نظامی از صنایع فرهنگی همچون خبر، رسانه و تبلیغات و ارزشها و باورها که تجلی نیازها و توجیهات مردم است و ایدئولوژی و خرد جمعی، استعاملی اساسی برای عمل میباشد. فرهنگ تولید نیز عاملی است که اطلاعاتی برای دست یابی به هدف و انسجام اجتماعی در سیستم تولید با خود دارد. نمونههای همچون خلق نیازها که توسط تبلیغات، خلق ایدئولوژیهای مصرف و یا ایدئولوژیهای کار و مهاجرت می توانند مصادیق بنیههای اطلاعاتی سیستم تولید باشند. این نیازها و تواناییهایی که منجر به کنش اقتصادی میگردند به امر غایی کنش اقتصادی که توسعه است ربط پیدا میکنند. یک آنتروپی منفی خواهد توانست موجب افزایش توانایی سیستم اجتماعی گردد که بتواند از پنداشتها و باورها به نفع افزایش پتانسیلهای درونی آن بیانجامد(قلی پور، 1385، 110).
سیاستهای اقتصادی
نظام اطلاعاتی که شامل خبر، تبلیغ و به طور کلی محتوای عرصهی عمومی میشود، از یک عامل دیگر نیز تأثیر میپذیرد که سازندهی اطلاعاتی همچون اخبار ، قوانین و اندیشههای رایج در عرصهی عمومی میباشد و آن سیاستهایی است که در عرصهی اقتصادی توسط دولت اعمال میشود. سیاستهای اقتصادی از آن رو حائز اهمیت هستند که نگرش سیاسی در به کار بستن محاسبههای اقتصادی نقش دارند. اقتصاد شیوهای برای عمل کردن و سیاست جایی برای عمل کردن است. سیاست نرم افزار به کارگیری اقتصاد است(کاپوراسو و لوین، 1387،54). به این صورت میتوان گفت که آنچه موجب به کارگیری ارزشهای تولید، ایجاد پنداشتهای جمعی در یک سیستم از طریق به کارگیری اطلاعات درست همچون قوانین و سیاستهای آموزشی و تولید آئین بکند، سیاست اقتصادی نام می گیرد. سیاستهای اقتصادی عواملی هستند که برای دستیابی به هدف به کار بسته میشوند و جزء خرده سیستم روانی یک جامعه قرار میگیرند و یکی از عوامل موثر بر افزایش انرژی سیستم و تأمین کنندهی منابع آن میتوانند قرار گیرند.
به تعبیر ارسطو سیاست تولید موجب یگانگی و تفاهم میشود و در اثر تفاهم، نیازها، منافع مشترک اجتماع تأمین و احساسات آنها که شامل ایدئولوژی و پنداشت ایشان است همسان میشوند(فروند، 1384،65)به این صورت تولید میتواند راه خود را از خردی که در سیاستها، رسانهها و ارزشهای عمومی موجود است دریابد و هم چنین در خدمت نیازها، منافع و انسجام جامعه قرار گیرد.
برای برآوردهای جزئی تر باید اشاره نمود سیاستهای اقتصادی به عنوان هنجارهای عمل، آموزش،تبلیغ، مصرف، اخبار و پیامها در حوزهی عمومی میتوانند نگاهی آئینی به معنا و نگهداری جامعه در زمان بدهند. معناها میتوانند از طریق قدرت و کنترل و نگهداری جامعه از طریق مشارکت و فرهنگ تولیدآئینی جمعیکنند. به این صورت متونی اغواگر در جامعه گسترده میشوند که اثراتی اقناعی هم پدید میآورند(رودبنولر،1387، 223). به این طریق سیاستهای تولید و مصرف به صورت آئین اجتماعی در میآیند که از طریق آنها ارزشهای اجتماعی مورد مبادله مراقبه میشوند و گروهها و افراد تحت فشار اجتماعی ناشی از آن هم بسته میشوند(قرائی مقدم،1382، 206) مناسبات آئینی در تولید و مصرف محصول ارزشهاییهستند که در حوزهی عمومی به صورت آئین و اشتراکات رفتاری در آمدهاند. باورهای ملی در امر تولید و در درون آن در امر مصرف ایجاد میشوند. در این حالت باورهای تولید به صورت آئین در میآیند که از طریق پنداشتها ایجاد و از طریق سیاستهای ارتباطی تبدیل به آئین میشوند. در این حالت باورها از طریق اغوا، اقناع و تکرارهای پیدرپی میتوانند تبدیل به اسطورهشوند. اسطورهی تولید همان پدیدهای است که در قرن بیستم طی تجربهی تکنوکراسی مشاهده شده است و تجربهی جدیدی نیست. اسطورهی مدرنیسم و توسعه که به صورت آئینهای نو و به تعبیر یونگ به صورت اسطورههای نو(هال، 13754، 204) در آمدهاند اسطورههایی هستند که ریشه در پنداشتهای اجتماعی داشته از طریق بافتهای ایدئولوژیک منتشر میشوند.
نتیجه: اسطورهی تولید ملی
بنابراین اسطورهی تولید آئینی است که مردم آن را به عنوان اخلاق، ارزش، هنجار و مناسکهای اجتماعی درونی کردهاند. تجربهی انسانشناسی مبنی بر شیوهی تولید و معیشت قومهای ابتدایی و جامعهی کشاورزی همبستگی موجود در میان گروههای کوچک خویشاوندی مشاهده شده است. در روستای کسبیر فرانسه، "کازا" یک واحد تولید وابسته و نسبتاً مستقل بوده است که هرگز مناسبات همیاری آن و نیز استقلال استفاده لازم از چیزهای مشترک آن گسیخته نمیشد(دوپویی،1385، 247). تولید همچون تجربهی روستای کبسیر محصول مناسبات جمعی است که در ان همبستگی و تقسیم کار و پایداری و هدفمندی درون یک سیستم از اجزاء کارکردی نهادهای درونی آن است. بنابر این وجود یک باور سیستمی به عنوان فرهنگ سازمانی آن لازم است. باور سیستمی در یک فرهنگ ملی باوری ملی است که در امر تولید قابل مشاهده است. باور ملی تولید امری است که به توان، ارتباطات و نحوهی عمل مربوط است. ارزشی است که در میان گروه به صورت آئین متجلی میشود. ارزشی ملی که توسط افراد و در اثر پنداشتها در یافت و از طریق ارتباط پایدار تقویت میشوند. در این حال از طریق بازخوردهای روزمره در زندگی مردم بازتولید میشوند و این بازتولید در شبکهی ارزشها و رفتارهای مردم مدام معنا یافته و تجدید معنا میشوند.
فهرست منابع و مأخذ
تراسبی، دیوید، 1387، اقتصاد و فرهنگ، کاظم فرهادی، تهران، نشر نی، چاپ سوم
دوپویی، فرانسیس، 1385، انسان شناسی اقتصادی، محدثه محب حسینی، تهران، علم، چاپ اول
رودبنولر،اریک دبلیو.، 1387، ارتباطات آئینی،عبدالله گیویان، تهران، دانشگاه امام صادق، چاپ اول
روث، ویلیام، 1384، نگرش سیستمی به تئوریهای مدیریت، مهدی جمشیدیان، اصفهان، جهاددانشگاهی اصفهان، چاپ دوم
روشه، گی، 1387، مقدمهای بر جامعه شناسی عمومی، هما زنجانی پور، تهران، سمت، چاپ اول
شریعتمداری، علی،1373، فلسفه،تهران، دفتر فرهنگ اسلامی، چاپ پنجم
فروند، ژولین، 1384، سیاست چیست؟، عبدالوهاب احمدی، تهران، انتشارات آگه ، چاپ اول
قرائی مقدم،امان الله، 1382، مبانی جامعه شناسی، تهران، ابجد، چاپ چهارم
قلی پور، آرین،1385، جامعه شناسی سازمانها، تهران، سمت، چاپ پنجم
کاپوراسو ، جیمز ای.، دیوید پی، لوین، 1387، نظریههای اقتصاد سیاسی، محمود عبدالله زاده، تهران، ثالث، چاپ اول
ویس وده، گونتر، 1381، جامعه شناسی برای اقتصاد، هادی صمدی، تهران، سمت، چاپ اول
هال، کالوین اس.، 1375، مبانی روانشناسی تحلیلی یونگ، محمدحسین مقبل، تهران، جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم، چاپ اول