هدف بزرگ: ساختن دوباره اقتصاد ایران
خیلی ها سوال می کنند که چطور پس از یکسال و نیم هنوز احساس تحولی عمیق در اقتصاد ایران نمی کنند؟ واقعیت این است که وقتی دولت یازدهم، کشور را از دولت قبلی تحویل گرفت، همه می دانستیم و می دانستند که وضعیت اقتصادی کشور چقدر بد است ولی واقعا شاید هیچکس درک نمی کرد که اقتصاد ایران تا این اندازه بحران زده باشد. آنچه امروز برای همه روشن شده، وخامت شدید حال اقتصاد کشور بود.
برای جبران خسارت ها و خرابی هایی که طی سال های گذشته در اقتصاد ایران رخ داده، به زمانی حدود ده سال نیاز است. بنابراین طی یک دوره کوتاه مدت یک یا دو ساله امکان و فرصت این بازسازی وجود ندارد. طی این سال ها حتی تصور عمومی در مورد فساد نیز در کشور عوض شده است. به روایتی می توان گفت که شدت فسادها منجر به این شده که اعداد معانیشان را برای مردم از دست بدهند. در گذشته می شنیدیم که مثلا می گفتند اختلاسی در جایی رخ داده و یک کارمند دولت چند سکه بهار آزادی را به عنوان رشوه گرفته است. اما اعداد چند هزار میلیاردی موجب شد که تقریبا ذهن مردم به اعداد بی حس شود. با این حال تصور می کنم که مشکل اقتصاد ایران همین اعداد اختلاس نیست. عده ای می گویند مشکل اصلی تحریم است ولی فکر می کنم، مشکل بازهم در تحریم ها خلاصه نمی شود. عمق گرفتارهای اقتصادی ما بالاتر از تحریم هاست. البته همه می دانند که تحریم ها به اقتصاد ایران تا چه میزان آسیب وارد کرده است ولی بازهم تمام مشکلات ما منحصر در تحریم ها نیست. در طول هشت سال دولت نهم و دهم، 700 میلیارد دلار درآمد نفتی کشور بود، رقمی که می شد با آنها یک کشور را از ابتدا ساخت.
اما دیدیم که رشد اقتصادی در سال 91، منفی 6.8 درصد بود. بیکاری افزایش پیدا کرد و به طور میانگین، 14 هزار شغل توسط دولت ایجاد شد. دلار به سه برابر قیمت قبلی رسید و تورم هم 45 درصد شد. در مطالعه ای که در اتاق تهران داشتیم مشخص شد که اگر تا ده سال آینده، هر سال رشد اقتصادی 6 تا 8 درصدی داشته باشیم شاید در سال 96، به وضعیت اقتصاد سال 90 برگردیم. البته این در حالی است که 3 تا 3.5 میلیون بیکار داریم و تا چند سال آینده، 5 میلیون بیکار دیگر که عمدتا متولدین دهه 60 هستند و تا به الان مشغول درس خواندن و گرفتن مدرک های مختلف بودند، اضافه خواهند شد. به نظر من بحران اشتغال سال های آتی کشور، همین 8 میلیون نفر بیکار است. البته حتی اگر تحریم ها برداشته شود، مشکلات حل نمی شود. براساس دلایلی که به آنها اشاره شد، به نظر من خطرناکترین و بحرانی ترین سال اقتصادی کشور، سال 94 خواهد بود.
ایران برای همه است، هر خانواده ای یک یا دو نفر بیکار دارند و آنهایی هم که کار می کنند، بیشتر ادامه دهنده راه پدرانشان هستند و همراه با آنها کار می کنند. از طرفی قیمت نفت کاهش پیدا کرده به حدود نصف و کمتر رسیده است. قیمتی که پیش بینی می شود با آن، حداکثر درآمد به 25 میلیارد دلار برسد. به همین دلیل دولت ناگزیر است که بخش خصوصی را دست راست خود قرار دهد. تجربه سال های گذشته نشان داده، بنگاه ها به شبه دولتی ها واگذار شده، اما کارساز واقع نبوده است. اگر قرار باشد راهی برای نجات اقتصاد پیدا بشود باید بخش خصوصی دخالت بیشتری داشته باشد.
برای تغییر شرایط اقتصادی کشور نیاز به عزمی همگانی وجود دارد. بخش خصوصی باید از فرصت به وجود آمده نهایت استفاده را ببرد و در جهت تغییر فضای حاکم براقتصاد کشور قدم بردارد. امروز همه می دانیم که دیگر دست روی دست گذاشتن و مرور خاطرات گذشته دردی را دوا نمی کند. قرار است که بخش خصوصی کشور همراه دولت به بازسازی اقتصاد کمک کند. بنابراین باید امیدوارانه به آینده نگاه کنیم و از هر فرصتی برای بازسازی اقتصاد کشور بهره بگیریم.