سیاست کهنه کنترل صادرات
جان کمپ
تحلیلگر بازارها در «رویترز»
در سه ماه منتهی به آگوست 2014 (شهریور 93)، آمریکا و کانادا در تبادل نفت خام با یکدیگر رکوردشکنی کردند. علت این امر محدودیت صادراتی آمریکا بود که به نظر نگارنده موضوعی منقضیشده است. از آنجایی که آمریکا امکان صادرات نفت خام به سایر کشورها را ندارد، مجبور است تولیدات خود را به پالایشگاههای واقع در کانادا منتقل کند. این در حالی است که صادرات نفت به پالایشگاههای اروپا، آمریکای لاتین یا حتی آسیا بسیار معقولتر به نظر میرسد.
در سالهای دور، صادرات نفت به صورت خام توسط تولیدکنندگان آمریکایی به طور کلی ممنوع بود، اما از سالهای 1980 میلادی، رئیس جمهور رونالد ریگان، صادرات نفت به پالایشگاههای کانادا را به عنوان استثنایی برای این قانون لحاظ کرد. به این ترتیب، از ژوئن 1985، ریگان به صادرات نفت به کانادا برای مصرف در این کشور مجوز داد (اجازه صادرات مجدد وجود نداشت). همچنین، در دسامبر 1988، درست پیش از اتمام دوران ریاستجمهوری خود، اجازه صادرات 50 هزار بشکه در روز از نفت خام آلاسکا را نیز به مجوز قبلی اضافه کرد.
اما در آن دوران، تولیدات نفت آمریکا رو به کاهش بود و این کشور به شدت به واردات نفتی وابسته بود. بنابراین، تولیدکنندگان نفت در داخل آمریکا حتی قادر نبودند نیاز پالایشگاههای خود را تامین کنند. بر این اساس، آمار اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) نشان میدهد متوسط صادرات نفت آمریکا به کانادا کمتر از 50 هزار بشکه در روز بود. در این شرایط، به کمک انقلاب شیل، تولیدات آمریکا بیش از 7/ 3 میلیون بشکه در روز از سال 2007 تا کنون رشد کرده است (رشد 75 درصدی). به این ترتیب، بازار داخلی آمریکا اشباع شده است و اکنون تولیدکنندگان، نفت خام خود را به کانادا صادر میکنند. به طوری که از ماه ژوئن تا آگوست 2014، متوسط صادرات آمریکا به پالایشگاههای کانادا روزانه 378 هزار بشکه شد که رکوردی بیسابقه محسوب میشود. اما دقیقا در همین زمان که آمریکا صادرات خود را به شمال (کانادا) افزایش داده بود، صادرات نفت کانادا به سمت جنوب (آمریکا) نیز رکوردشکنی کرد. به این ترتیب، کانادا 8/ 2 میلیون بشکه در روز نفت خام به آمریکا صادر میکرد که در مقایسه با صادرات 5/ 2 میلیون بشکهای در سالهای 2013-2012 یک رکورد محسوب میشود.
صادرات دوجانبه میان دو کشور، این امکان را فراهم ساخت تا پالایشگاهها در حالت بهینه خود فعالیت کنند. به این ترتیب، نفت سبک آمریکا با نفت سنگین کانادا تعویض میشد که به پالایشگاههای دو کشور اجازه میداد بتوانند از تجهیزات پالایشی خود به بهترین نحو بهره برند. در عمل، شمال آمریکا به سرعت به تنها منطقه نفتی آمریکا تبدیل شد که توانایی تبادل نفتخام و محصولات پالایشی را میان این کشور و کانادا داشت. اما همچنان محدودیت «مسخره» صادرات به سایر کشورها به طور کامل برجا مانده بود.
در تئوری، نفتی که از آمریکا به کانادا صادر میشد باید در این کشور به مصرف میرسید، اما پس از خروج نفت از خاک آمریکا، دیگر کنترلی برآن وجود نداشت. در قانون عدم صادرات مربوط به سال 1979 میلادی آمده است: «کنترل صادرات قانون ایالات متحده است کالاها به صورت خام اجازه صادر شدن ندارند و به منظور حمایت از تولیدات داخلی و اثر تورمی تقاضای کشورهای خارجی، باید روی مواد خام عملیاتی انجام و ارزش افزوده ایجاد شود سپس اجازه صادر کردن مییابند.»
اما به اعتقاد من اگر اینها اهداف کنترل صادرات نفت خام هستند، هر دوی آنها بینتیجه و غیرضروری هستند. این ممنوعیت صادراتی مشابه یک سد سوراخ است. در آگوست 2014، ایالات متحده 6/ 8 میلیون بشکه نفت در روز تولید کرده است. این در حالی است که در این مدت، 390 هزار بشکه نفت خام، 3/ 1 میلیون بشکه دیزل، 400 هزار بشکه گازوئیل، 200 هزار بشکه سوخت جت، 330 هزار بشکه سوخت سنگین و 550 هزار بشکه کک نفتی در روز صادر کرده است.
مجموع تمام نفت خام و محصولات پالایشی یادشده، از نصف تولیدات نفت خام آمریکا بیشتر بوده است. بنابراین، در شرایطی که بخش قابل توجهی از این محصولات صادرات میشود، عملا حمایت خاصی از مصرفکنندگان و کسبوکارهای موجود در آمریکا در مقابل نوسانات قیمتهای بینالمللی انجام نشده است. مطالعات اخیر اداره اطلاعات انرژی آمریکا نیز نشان میدهد قیمت سوخت در شمال آمریکا دقیقا مشابه قیمتهای بینالمللی است که گواهی بر ادعای مزبور است.
تا کنون چند شرکت پالایشی توانستهاند مجوز صادرات میعانات گازی را با انجام کمترین فراوری روی نفت خام دریافت کنند. این مساله نیز تاکیدی است بر کهنگی محدودیتهای صادراتی در آمریکا. در واقع، مهمترین اثری که محدودیتهای صادراتی ایجاد میکنند، اختلال در مبادلات نفت خام و محصولات پالایشگاهی است که کارآیی این صنعت را به شدت کاهش میدهد. همچنین، هزینههای گزافی نیز جهت استخدام وکلای خبره در زمینه دور زدن ممنوعیتها پرداخت میشود.
در واقع، کنترلهای صادراتی موجب حرکت نفت خام آمریکا به سمت کانادا میشود، در حالی که اگر فرصت صادرات به سایر کشورها وجود داشت، سودآوری و کارآیی این صنعت به شدت افزایش مییافت. در این شرایط، اتحادیه اروپا نیز از این محدودیت صادراتی زیان میبیند. بر این اساس، حوزه یورو به منظور تسهیل تبادلات نفتی، در حال رایزنی با آمریکا است. وایتول، بزرگترین معاملهگر مستقل نفت در دنیا میگوید: «بدون شک فشارهایی هم در داخل آمریکا و هم از سوی سایر کشورها مثل اروپا به منظور برداشتن محدودیتهای صادراتی وجود دارد. بنابراین، این فشارها و تبانیها ممکن است ممنوعیت صادرات نفت آمریکا را لغو کند».
این بار نوبت کنگره است
با توجه به آنچه اشاره شد، کنترل صادرات عملی کاملا بیفایده است. این محدودیتها نمیتوانند از مصرفکنندگان و کسبوکارهای داخل آمریکا در مقابل کمبود منابع و حتی افزایش قیمتها حمایت کنند. در عمل، آنها حتی نمیتوانند از خروج نفت از آمریکا جلوگیری کنند. بنابراین، ممنوعیتهای صادراتی فقط اختلالات و هزینههای زیادی متحمل فعالان حوزه نفت میکند.
در ژانویه 2014، لیزا مورکوسکی، محبوبترین نماینده جمهوریخواه در کمیته انرژی و منابع طبیعی سنا، از ممنوعیتهای صادراتی به عنوان یک «عتیقه» در قوانین آمریکا یاد کرد و بر تغییر این قانون اصرار ورزید. در آن زمان، وی در میان اقلیت سنای آمریکا قرار داشت، اما در سال جاری، با روی کار آمدن کنگره جدید و انتخاب مورکوسکی به عنوان رئیس کمیته انرژی، وی قدرت چانهزنی بیشتری برای تغییر این قانون در مجلسی که اکثریت آن را جمهوریخواهان تشکیل میدهند خواهد داشت.