کسب و کار
شایسته مدنی
"کسب" رفتاری است در راستای فرصتهای اکتساب تواناییهای جدید جهت کنترل بر کالاها در هر مناسبت. چنین فعالیتهایی میتوانند موقتی یا دائمی باشند. کسب، فعالیتی معطوف به سودآوری است. کسب زمانی یک فعالیت اقتصادی است که از طریق روشهای مسالمتآمیز صورت پذیرد. مبادله برای سود، آن فعالیتی است که در راستای شرایط بازار و همچنین به قصد افزایش کنترل بر کالاها باشد و نه در راستای تامین ضروریات
در بخش قبل، کنش اقتصادی را از دیدگاه وبر و با استناد به کتاب اقتصاد و جامعه بیان کردیم. در ادامه به کنشهای اقتصادی مرتبط میپردازیم که وبر در بخش جامعهشناسی اقتصادی کتاب بیان کرده است.
"کسب" رفتاری است در راستای فرصتهای اکتساب تواناییهای جدید جهت کنترل بر کالاها در هر مناسبت. چنین فعالیتهایی میتوانند موقتی یا دائمی باشند. کسب، فعالیتی معطوف به سودآوری است. کسب زمانی یک فعالیت اقتصادی است که از طریق روشهای مسالمتآمیز صورت پذیرد. مبادله برای سود، آن فعالیتی است که در راستای شرایط بازار و همچنین به قصد افزایش کنترل بر کالاها باشد و نه در راستای تامین ضروریات مصرفی. باید توجه داشت که محاسبات حسابداری یک موسسهی انتفاعی با محاسبات یک خانوار متفاوت است؛ همانگونه که اهدافی که هر یک از این دو دنبال میکنند –یعنی سودبری و ارضای نیازمندیها- اساسا با هم متفاوت هستند. از لحاظ نظری، مصرف کنندهی نهایی سمت و سوی تولید را تعیین میکند. در واقع با توجه به توزیع واقعی قدرت، چنین نکتهای برای شرایط دوران مدرن به شکل محدودی صادق است. حتی اگر خریدار قدر خرید کالایی را داشته باشد، نیازمندیهای مصرف کننده را تا حد زیادی تولید کننده "ایجاد" و هدایت میکند.
تمایل به جدا کردن حیطهی امور شخصی از امور تجاری تصادفی نیست، بلکه نتیجهی این واقعیت است که از دیدگاه منافع تجاری، علاقه به حفظ و نگهداری منابع خصوصی اغلب غیرعقلایی است، همان طور که علاقهی فرد به کسب درآمد مقطعی از دیدگاه سودآوری موسسه، کاملا غیرعقلایی است. سودآوری یک کسب همیشه با ملاحظات حاکم بر منافع خصوصی اشخصا مرتبط با آن کسب یعنی کارگران و یا مصرف کنندگان، یکی نیست.
محاسبات جنسی
محاسبات جنسی میتواند به شکلهای مختلفی انجام گیرد. وقتی ما از "اقتصاد پولی" صحبت میکنیم، منظور آن اقتصادی است که استفاده از پول در آن رایج است و کنش افراد بر اساس قیمتهای پولی در راستای وضعیت بازار صورت میگیرد. واژهی "اقتصاد طبیعی" به معنای اقتصادی است که در آن پول به کار نمیرود. این مفهوم خیلی روشن نیست چون میتواند ساختارهای متنوعی را در برگیرد. این اقتصاد میتواند نوعی باشد که در آن هیچ تبادلی انجام نمیشود و یا مبادلات صرفا تهاتری است و پول به عنوان واسطهی تبادل به کار نمیرود. نوع اول واحدی اقتصادی است که کاملا مبتنی بر مبانی کمونیستی یا شکل معینی از حق مشارکت است. در هر دو مورد، فقدان کامل استقلال یا تفکیک اجزای تشکیل دهنده وجود خواهند داشت؛ این میتواند "اقتصاد بستهی خانواری" نامیده شود یا ترکیبی از واحدهای مستقل و مجزایی باشد که همگی مقید به نوعی مشارکت جنسی در سازمان مرکزی هستند. در یک اقتصاد مبادلهای، میتوان کالاها را به صورت کاملا تهاتری به طور مکرر مصرف کرد و آنها را با مبادله به دست آورد. وقتی که کمیت کالاهایی که از نظر کیفی مشابه اند با هم مقایسه شوند، می توان از مبانی رقمی بدون الهام و ارزش گذاری صرفا ذهنی استفاده کرد. طبیعتا میتوان به ترکیبات رایجی از کالاهای مصرفی از قبیل دستمزد به صورت جنسی و پاداشها دست یافت. این ترکیبات به شکل ویژهای در شرق معمول بودهاند و میتوانستند در معاملات به صورت وسایل مبادله درآیند. ولی مسائل مشکلتر محاسبه، زمانی آغاز میشود که بخواهیم انواع مختلف وسایل تولید، موارد استفاده متفاوت و ممکن از آن و کیفیت محصولات نهایی مختلف را با هم مقایسه کنیم.
هم محاسبات جنسی و هم محاسبات پولی، فنونی عقلایی هستند. به هر حال این دو به هیچ عنوان شمولیت برای تمام کنشهای اقتصادی ندارند. همچنین جوانبی در کنش اقتصادی است که گرچه به طور واقعی در راستای ملاحظات اقتصادی قرار دارند، ربطی به محاسبات ندارند. کنش اقتصادی میتواند در راستای سنتها باشد که به صورت عاطفی تحقق مییابد. تمام جوانب ابتداییتر تلاش برای غذا از طرف انسان، دقیقا مشابه حیوانات بوده است که در هر دو تحت فرمان غرایز است. ولی به غیر از این زمان، زمانی که یک کنش جهتدار اقتصادی تحت سیطرهی ایمان مذهبی، هیجانات جنگی و یا رفتار ناشی از صداقت و وفاداریهای شخصی و از این قبیل وجوه جهتدار قرار گیرد، سطح عقلانیت چنین محاسباتی به نظر بسیار پایین میآید، حتی اگر انگیزهها کاملا آگاهانه باشند. بین برادران خونی و چه برادران صنفی و چه برادران مذهبی، داد و ستد منتفی است، و در داخل خانواده و بین دوستان و اصحاب یکدل، متداول نیست. حداکثر این است که در موارد ضروری به یک حالت سهمیهبندی متوسل میشوند که آغازی برای محاسبات است. همه جا پول وسیلهای بوده است که محاسبات جنسی در سطح فنی پایینتر از آنچه ماهیت مسائل حقیقتا ایجاب مینموده، باقی مانده است.
اقتصاد پولی
پول تنها سمبل یا نشانهای برای مطلوبیتهای نامشخص نیست که بتواند به راحتی و بدون آثار اساسی در نظام قیمت ها تغییر یابد؛ زیرا نظام قیمتها خود ناشی از یک فرایند رقابتی است. برعکس، پول قبل از هر چیز ابزاری است در خدمت یک کوشش رقابتی. اهمیت قیمتها نیز در رقابتی بودنشان است. پول حتی به صورت یک واحد شمارش، به خصوص به عنوان وسیلهای برای بیان کمّی فرصتها و مخاطرات احتمالی حاصل از دنبال کردن برتریهای نسبی، مهم قلمداد میشود. محاسبهی پولی، به عنوان وسیلهای برای جهت دادن فعالیت اقتصادی، زمانی به بالاترین درجهی عقلانیت میرسد که حالت محاسبهی سرمایه را به خود بگیرد. این مستلزم وجود آزادی همه جانبهی بازار، یعنی عدم وجود محدودیتهای انحصاری و یا تحمیلیاند و یا از نظر اقتصادی غیر عقلایی و همچنین حذف محدودیت های اختیاری و عقلایی از طریق راه یافتن به سمت مزیتهای بازار است.
عوامل قاطعی وجود دارند که انگیزهی فعالیت را در شرایط اقتصاد بازار دامن میزند: الف) آنهایی که مالکیتهای اساسی ندارند؛ خودشان و اشخاص وابسته را، از قبیل فرزندان، همسران و برخی اوقات والدین، در خطر بیچیزی قرار میدهند. آنها همچنین با درجات متفاوت ذهنی، کار مولد اقتصادی را به عنوان شیوهی زندگی ارزش گذاری میکنند. ب) آنهایی که از طریق ثروت و یا آموزش و پرورش، که خود عموما وابسته به ثروت است، از موقعیت برتری بهره میجویند؛ مثلا فرصتهایی برای کسب درآمدهای بسیار از یک سرمایه گذاری سودآور، جاه طلبی، ارزش گذاری اخلاقی – حرفه ای کارهایی که از اعتبار بالایی برخوردارند، از قبیل کارهای فکری، برنامه های هنری، و فعالیتهایی که متضمن صلاحیتهای فنی بالایی است. ج) آنهایی که با ثروت و داراییهای موسسات انتفاعی ارتباط دارند. این ارزش گذاری ممکن است به عنوان دلیل توفیق فردی توسط خود او مهم باشد یا ممکن است به عنوان مظهر و یا ابزار کنترل مستقل وی بر افراد تحت اقتدارش باشد و یا کنترل وی بر امتیازات اقتصادی که به طور فرهنگی و یا مادی برای افراد بی شماری مهم به حساب آیند؛ در یک کلام، قدرت.
اقتصاد بازار، مهم ترین مورد کنش اجتماعی رایج است که عمدتا در راستای "منافع شخصی" قرار دارد و فرایندی که این نوع کنش را به ارضای خواستهها منتهی میکند، موضوع نظریهی اقتصادی است. سازمان مبتنی بر اقتصاد بازار، از یک سو بهرهگیری از منابع "غیرانسانی" مطلوبیت، و از سوی دیگر آزادی بازار را الزامی میداند. هر قدر درجهی بازارپذیری بالاتر باشد، کنش اقتصادی بیشتر به وضعیت بازار راه مییابد.
انواع تقسیم کار اقتصادی
هر نوع کنش اجتماعی در یک گروه که در راستای ملاحظات اقتصادی و همچنین هر ارتباطی که دارای اهمیت اقتصادی باشد، تا اندازهای متضمن شیوهی به خصوصی از تقسیم و سازماندهی خدمات انسانی برای تولید خواهد بود. یک نگاه صرف به واقعیات کنش اقتصادی آشکار میسازد که افراد گوناگون کارهای مختلفی را انجام میدهند و این کارها در خدمت یک هدف مشترک با یکدیگر و با ابزار "غیر انسانی" تولید به طریق مختلف ترکیب میشوند. این پدیده ها بیاندازه پیچیده اند. با وجود این میتوان چند نوع آن را متمایز کرد. خدمات انسانی برای مقاصد اقتصادی را میتوان به الف) نوع مدیریتی و یا، ب) به نوعی در راستای دستورهای یک نهاد مدیریتی قرار دارد تقسیم کرد. نوع دوم را میتوان "کار" نامید.
از لحاظ اجتماعی، اول آنکه اشکال کار میتوانند بر حسب اینکه آیا خدمات در داخل قلمرو قانونی قائم به خود و واحدهای اقتصادی مستقل قرار میگیرند یا نه، متفاوت باشند. بدین ترتیب، تفاوت بر حسب اشکال کار، تا آنجا که به خدمات گوناگون مربوط میشود، و بر حسب اینکه آیا از ابزار "غیر انسانی" تولید و فرصتهایی که برای سود اقتصادی به عنوان منبعی برای سود یا ابزاری برای کسب استفاده میشود، میتوانند مورد تملک قرار گیرند یا نه. این عوامل شیوهی تنوع شغلی را، که یک پدیده اجتماعی است و تشکیلات بازار را ، که یک پدیدهی اقتصادی است، تعیین میکنند.
از طرف دیگر بعضی از کنشهای اقتصادی را نمیتوان با واژههایی چون "موسسه" یا "سازمان" پیوند داد. سازمان در ارتباط با کنشهایی است که در راستای اقتصاد هستند، وضعیت متضاد با سازمان فعالیتی است که به صورت متناوب انجام میگیرد و یا فعالیتی است که از نظر فنی غیر مداوم است، این مسئله به لحاظ تجربی در مورد هر خانواده صادق است. موسسه دلالت بر نوعی جهتگیری اقتصادی است که در راستای تامین نیازها قرار دارد. این طبقهبندی کامل نیست زیرا تمام مواردی که در تلاش برای درآمد ناشی از کارند، مثل نویسنده، هنرمند و کارمند شامل هیچ کدام نمیشوند.
ادامه دارد
منبع: وبر، مارکس (1384)، اقتصاد و جامعه، ترجمه عباس منوچهری، مهرداد ترابینژاد، مصطفی عمادزاده، تهران: سمت