شروع دفاع از هجده قدم حریف
امیرحسین مهدوی/ تحلیلگر
دکتر دیوید پتل فارغ التحصیل علوم سیاسی دانشگاه استنفورد و استادیار دانشگاه کرنل چندی پیش در یک پنل با موضوع اغتشاشات اخیر خاورمیانه طعنه یی سنگین به همکاران خود زد. او که صحبت هایش روی شکل گیری و قدرت گرفتن داعش متمرکز بود با ارائه تصویری از بازیگران اصلی در بحران های سوریه وعراق گفت" دانشمندان علوم سیاسی آنقدر در دوران پیمان وستفالی و تحلیل تحولات بر مبنای واحد دولت-ملت فریز شده اند که بازیگرانی چون داعش را هم نمی توانند چیزی جز بازیگران غیر حکومتی(non-state actors) نمی خوانند. یعنی اصل برایشان حکومت های عضو سازمان ملل است و بازیگران جدید هم راهم فقط به کمک آن می توانند نام گذاری کنند"
سرعت حیرت انگیز روندهای جهانی بر مبانی غیر از واحد کلاسیک دولت-ملت آنقدر زیاد بوده که حتی برجسته ترین دانشمندان روابط بین الملل و مطالعات جهان را جا گذارد. اغراق نیست اگر ادعا کنیم اکثر قریب به اتفاق تحولات اصلی جهان در سال گذشته بر پایه یی هایی غیر از واخد دولت-ملت رقم ها خورده اند. روسیه به شدت مداخله نظامی خود در مرز با اوکراین را منکر می شود و آن را به گردن شبه نظامیان حامی –و نه وابسته- به خود می اندازد. یمن دولتی نیمه جان در عدن دارد و گروههای قدرتمند غیر دولتی بر پایتخت تسلط دارند. در سوریه دولت عضو سازمان ملل دست کم شصت درصد از خاک را در اختیار ندارد و به پشتوانه گروههای غیر دولتی همچون شیعیان ایرانی و عراقی مدافع حرم و حزب الله لبنان با گروههایی نظیر دولت اسلامی، جبهه النصره و ارتش آزاد در حال نبرد است. 3.2 میلیون آواره و 200 هزار کشته در بحرانی رقم خورده که اقلا در یک طرف آن هیچ دولت مسئولی وجود ندارد. فلسطین با مخالف قدرت های غربی هنوز به عضویت کامل جامعه ملل متحد در نیامده و غزه و کرانه باختری توسط فتح و حماس اداره می شوند. بازیگراقدرتمند جنوب لبنان هم حزب الله است که علاوه بر شان حزبی و حضور در قدرت حقوقی این کشور دارای بخش های نظامی، خدماتی و عمرانی مستقل است و یک طرف غیر قابل انکار مسئله فلسطین به شمار می رود. بزرگ ترین برگ بنده های کشورهای قدرتمند منطقه همچون ترکیه و ایران و عربستان سعودی همین بازیگران غیر حکومتی هستند که تقریبا در سراسر منطقه به جنگ نیابتی مشغول هستند.
در غرب نیز بانیان معاهده وستفالی آنچنان به سمت تشریک تصمیم گیری پیش می روند که در مقاطع حساس نظیر تحریم ایران و روسیه و یا نجات یونان از بحران بدهی ها تقریبا چیزی بعنوان همکاری –یا تخاصم- دولت های اروپا با دیگر دولت ها وجود ندارد و هر چه هست سیاست گزاری مشترک اتحادیه است. در خاورمیانه قدرت دولت ها روزبه روز در برابر بازیگران غیر حکومتی تحلیل می رود، در اروپا دولت ها مشابه این اتفاق به نفع قدرت گرفتن ایالات متحده اروپا می افتد. این مسئله در آمریکا هم در اشکال متفاوتی در حال بروز است. گذر نمادین ثروت یک درصد ثروتمند جامعه از نصف ثروت کل آمریکایی ها در سال آتی نشانه خوبی از تفوق نامحدود سرمایه بر دمکراسی این کشور است. دخالت ذینفعان در روند های قانون گذاری و انتخاباتی گرچه شاید نوعی فساد سیاسی و تحدید آشکار منطق هر شهروند یک رای بشمار رود، اما بواسطه شفافیت و عرفی بودن آن فرصت را برای ذی نفعان غیر آمریکایی هم فراهم می سازد. چنانکه رادیو ملی آمریکا ابتدای ماه مارس به رد یابی کمک چند صد میلیون دلاری هفت کشور خارجی به بنیاد کلینتون و هزینه کرد آن در کمپین هیلاری کلینتون پرداخت. دامنه این داد و ستد های فرامزی در تضاد آشکار احزاب دمکرات و جمهوری خواه بر توافق هسته یی با ایران و رابطه با اسراییل قابل ردیابی است. همکاری های مشترک حزب دست راستی لیکود و جمهوری خواهان از حمایت های ضمنی نتانیاهو از میت رامنی ، رقیب اوباما در انتخابات سال 2012، فراتر رفته و حالا به رویارویی بین کاخ سفید و کنگره کشیده است. دیالکتیک مداخله در امور داخلی یکدیگر بین احزاب امریکا و اسراییل آنقدری واضح شده که رهبر اکثریت مجلس نمایندگان بدون اطلاع دولت از نتانیاهو دعوت می کند و همزمان طراح کمپین اوباما در تل آویو مشغول کمک به کمپین حزب کارگر است. این روند فزاینده ت هم فرصت زاست.
صحبت از میزان همبستگی سیاسی ایالات متحده و اسراییل تکرار مکررات است. با هر شاخصی این کشور مهمترین متحد آمریکاست و هیچ کشور دیگری در جهان چنین حامیان قدرتمندی در داخل آمریکا ندارد. حدود چهار میلیون یهودی آمریکایی گرچه کمتر از دودرصد جمعیت این کشور را تشکیل می دهند اما از چنان قدرتی در ساختارهای فرهنگی، رسانه یی، مالی، دانشگاهی و سیاسی آمریکا بر خوردار هستند که دوازده درصد از کرسی های سنا را در اختیار بگیرند. اما تقسیم –و شاید تخفیف- همکاری استراتژیک دو کشور به روابط حزبی در این فصل از روابط ایران و آمریکا سرمایه ارزشمندی است. اولین تاثیر این رخداد بازتر شدن فضای جامعه مدنی آمریکا برای نقد سیاست های راستگرایانه اسراییل در موضوع فلسطین و دیگر مسایل خاورمیانه خواهد بود. همین قطبی شدن خواه ناخواه نامزد نهایی دمکراتها در انتخابات 2016 را در موقعیت صیانت از توافق (احتمالی) هسته یی با ایران و گزینه های میانه روانه تر در مناقشه با فلسطنیان خواهد نشاند. گرچه یقینا سیاست های ملی و منطقه یی ایران با احزاب چپ اسراییلی هم تنافر جدی دارد، اما نفس انشقاق بین دو بلوک آمریکایی بر سر سیاست های اسراییل فضا را برای مقابله با ایران هراسی مساعدتر خواهد ساخت.باید سیاست پشتیبانی وضع جدید از سوی ایران طراحی و اجرا شود. روزگار دوگانگی در سیاست اسراییلیِ ِ آمریکا و توافق ایران و آمریکا بر سر پرونده هسته یی نیازمند رویکردی به کلی متفاوت با قبل است. حالا شاید بهتر از هر زمان دیگر در دوره حیات جمهوری اسلامی زمان عمل به استراتژی فوتبالی شروع دفاع از هجده قدم حریف باشد. بعد از توافق و در فضای پیش آمده بین احزاب آمریکا بر سر اسراییل، تهران می باید دفاع از خود در برابر تهاجم حریف را خاک ایالات متحده شروع کند. اگر بازی تهران با بازیگران غیر دولتی در سرتاسر منطقه برای ایران کارساز بوده پس همین قاعده برای سایر کشورها هم قابل آزمودن است. گرچه شاید در این زمان (نیمه اسنفند93) که هنوز تکلیف نهایی مذاکرات هسته یی روشن نشده است صحبت از سیاست های پسا توافق شتابزده بنظر برسد اما می توان به ایده های ممکن فکر کرد. استفاده از ظرفیت بی نظیر شبکه ایرانی-آمریکایی ها، که بر خلاف انگاره های مرسوم در ایران، آمادگی بالایی برای مشارکت در سیاست کشور دوم خود برای صیانت از منافع سرزمین مادری دارند، یکی از تاکتیک های لازم است. تلاش برای برداشتن تحریم ها و تحریک کمپانی های آمریکایی برای فعالیت در ایران و تدبیر برای مبادله گسترده آکادمیک (استاد، دانشجو و پژوهشگر) که قادر به تغییر اثرگذاری بر جامعه مدنی و افکار عمومی آمریکا هستند هم می توانند از دیگر اولویت ها باشند. اصل باور این مسئله است که برای تخفیف هر تهدیدی باید ابزارهای ممکن را شناخت و با مبانی دوران جدید عمل کرد. مبنای اصل این دوره مشارکت دادن هر چه بیشتر بازیگران غیر دولتی است. توافق مارس 2015 می تواند نقطه شروع خوبی باشد.