بهرام شهریاری د:اقتصاد ایران موجسالار است
شاید بتوان یکی از مشکلات امروز اقتصاد ایران را جامعه کوتاهمدت دانست؛ بهطوری که نگاهها به اقتصاد کوتاهمدت است و اگر هم برنامه بلندمدتی تدوین شده، آنچنان مورد استقبال قرار نگرفته است. کارشناسان معتقدند که نداشتن برنامه توسعه اقتصاد کلان و حرکتهای موجی، عامل این مساله بوده است و تاکید دارند اگر برنامه توسعه کلان کشور تدوین نشود و تا زمانی که این برنامه برای همه دولتها لازمالاجرا نباشد، در پیشرفت و توسعه پاشنه آشیل خواهیم داشت. در همین رابطه، بهرام شهریاری، نایب رییس کمیته اقتصاد کلان اتاق بازرگانی ایران با حضور در کافه خبر توضیح داد: «ما همیشه نگران این بودهایم که فقر را تقسیم کنیم و به این فکر نبودیم که تولید ثروت کنیم. به همین دلیل صنایع بادوامی نداشتهایم.» به اعتقاد وی، «در صورت داشتن برنامه و تدوین آن، سرمایهگذار خارجی و بنگاه خارجی حاضر به سرمایهگذاری خواهد بود و حتی بخش عمدهای از تولیدکنندگان داخلی نیز با وجود برنامه مشخص و معین میتوانند خود را بروز و ظهور دهند.» آنچه در ادامه میخوانید، مشروح گفتوگوی خبرگزاری خبرآنلاین با بهرام شهریاری است.
* در حال حاضر نگاهی که به مسایل اقتصادی وجود دارد، کوتاهمدت است و جامعه نیز از این دید کوتاهمدت تاکنون آسیب دیده است. در این میان، اگر هم برنامه بلندمدتی تدوین شده، اجرایی نشده است. فکر میکنید چه عواملی باعث شد که به این سمت برویم و نگاه بلندمدتی به حوزه اقتصاد نداشته باشیم؟
من فکر میکنم نداشتن برنامه توسعه اقتصاد کلان و موجی حرکت کردن، مشکل اصلی ما است. همانطور که گفتید، کوتاه نگاه کردن به ما آسیب زده است. ما همیشه نگران این بودهایم که فقر را تقسیم کنیم و نه تولید ثروت کنیم. همین الان هم توزیع یارانهها، توزیع فقر است و تولید ثروت نیست. بر این اساس، صنایع بادوامی نداریم. از سوی دیگر، به دلیل اینکه صنایع بر بستر برنامه نیست، موجی حرکت میکند. این، نتیجهای جز اتلاف سرمایه ندارد. همه اینها به این خاطر است که ما یک برنامه منسجم نداریم و نمیدانیم از کجا باید شروع کنیم و به کجا باید ختم شویم.
* یعنی شما معتقدید اقتصاد ایران یک اقتصاد موجسوار یا موجسالار است.
دقیقا، این اصطلاحی است که من همیشه به کار بردهام. همه ما موجسوار هستیم و ما را موجسوار کردهاند.
* حکایت این موضوع در بخش دولتی است یا خصوصی؟
بخش خصوصی اصولا نقشی نداشته است. بخش خصوصی را اصلا راه ندادند که بخواهد نقشی داشته باشد.
* پس چرا هر کجا یک اتفاق مهمی میافتد، بخش خصوصی میگوید ما بودیم.
ببینید، نمایندگان بخش خصوصی در خیلی از جاها بودند، اما این نمایندگان یا نمایندگان واقعی نیستند و یا اینکه نمایندگان مطلع نیستند. من نمیگویم بخش خصوصی یک بخش پاک، منزه و بدون اشکال است. حتی در بحث اختلاسها هم گفتهام که بخش خصوصی در این قضایا مقصر بوده است. حداقل برخی از افراد بودهاند که به اسم بخش خصوصی ورود کردهاند. آقایی که از چندین هزار میلیارد تومان وام گرفته، تحت عنوان بخش خصوصی جلو آمده است. درست است که حمایتهای دولتی وجود داشته، ولی بالاخره این اتفاقات افتاده است.
من میخواهم بگویم وقتی یک عضوی از بدن شما بیمار میشود، آثار آن به سایر اعضای بدن نیز منتقل میشود. برای مثال، یک نفر سرما میخورد. قلب این فرد درست کار میکند، اما ضعف عمومی سایر اعضای بدن این فرد را از کار میاندازد. این اتفاق هماکنون در اقتصاد کشور افتاده است. اتفاقا به شما میخواهم بگویم بخش خصوصی از نداشتن نمایندگان واقعی یا غیرآگاه رنج برده است.
* مثال بارز آن، صنعت خودرو است که آن را خصوصی کردهاند، اما میان دولت و بخش خصوصی قرار دارد.
واقعیت این است که واژه خصولتی که در ایران شکل گرفت، یک واژه واقعی است. خودروسازی ایران خصوصی نیست. اگر خصوصی بود، شما فکر میکنید واقعا آقای نجمالدین میتوانست طی 8 سال هر اقدام نامعقولی را انجام دهد. آیا استفاده از قطعات نامطلوب در خودرو درست است؟ کسی نبود که رصد کند چرا این اتفاقات میافتد. چرا هیچ کسی نمیپرسد اصلا علت افت کیفیت خودرو در این سالها چیست؟
* نکته دیگر این است که ما در حوزه نفت شاهد بودیم که براساس دیدگاههای کوتاهمدتی که وجود داشت، درآمدهای سالانه 100 میلیارد دلاری صرفه امور توسعهای نشد.
ببینید، ایران دو بار از محل فروش نفت ثروتمند شد. یکبار بین سالهای 1352 تا 1357 بود. یکبار هم بین سالهای 1384 تا 1392 بود که بیشترین درآمد نفتی را ایران تجربه کرد. به نظر من، این پولها با برنامه به تاراج رفت.
* چرا؟
برای اینکه ایران از این محل ثروتمند نشود. یک کتابی را دکتر رنانی تحت عنوان گذر از تمدنها و مناقشه بر انرژی هستهای ایران منتشر کرد. ایشان در مقدمه این کتاب توضیح میدهد که بحث نه بر بستر تئوری توطئهها، بلکه بر بستر تئوری بازیهاست. در حال حاضر تئوری بازیها در دانشگاههای خارج از کشور تدریس میشود و کسانی هستند که تئوریهایی را طراحی میکنند و سیاستها را پیش میبرند و به مقصد میرسند. این اتفاقی بود که در اینجا افتاد. آمریکا در چالش انرژی چند بار درگیر شد و برای رهایی از این چالش، با این تئوری شروع کرد و مثلث شوم ایران، کره و عراق را در خلیجفارس و آسیا به بهانه انرژی هستهای مطرح کرد و شروع به تحریم و جنگ راه انداختن کرد و قیمت نفت را بالا بردند. قیمت نفت را بالا برد تا اقتصاد خود را به ثبات برساند. در واقع قیمت نفت را تا مرحلهای بالا برد که انرژیهای غیرفسیلی و انرژیهای تجدیدپذیر از نظر اقتصادی برابری کند و سرمایهگذاران بتوانند به آن سمت رغبت کنند. در این شرایط آمریکا به لحاظ تامین انرژی بینیاز از دنیا شد.
پیشبینی آقای رنانی در این کتاب این بود که قیمت نفت سقوط خواهد کرد و ما دو یا سه دهه وقت داریم که ایران بدون نفت را ایجاد کنیم. ایشان در این کتاب هشدار داد که اگر ببازیم، ایران برای همیشه فقیر خواهد ماند.
* الان این باخت اتفاق افتاده است؟
هنوز این اتفاق نیفتاده است. در این مقطع به نظر من به دسیسه این پولها و ثروتی که نصیب ایران شد، دستخوش تاراج شد و از بین رفت. نگذاشتند پول نفت در اقتصاد پایدار و غیرنفتی سرمایهگذاری شود. بنابراین ما الان در یک فرصت کوتاه به سر میبریم. دولت یازدهم هماکنون تمام تلاش خود را میکند تا بتواند این ویرانه را آباد کند.
* که خیلی هم خوششانس نیست.
خوششانس نیست، به خاطر اینکه همه چیز بههم ریخته است. از یک طرف با تورم و از طرف دیگر با رکود مواجه هستیم. ما تمام تلاش خود را میکنیم که قیمت ارز را ثابت نگه داریم، تورم را پایین آوریم و حرکتی ایجاد کنیم که از رکود بیرون آییم. اما با چه؟ در حال حاضر با صنایع ورشکسته مواجه هستیم که این ورشکستگی واقعی نیست؛ ورشکستگیای است که برای آنها ایجاد کردهاند. در این میان، بانکها هم به صورت بادکنکی رشد کردهاند، ولی درونشان پوسیده است. یک بحثی هم هست که بانکها برای اینکه از بانک مرکزی استقراض نکنند، به صورت کاذب سپردههایی را ایجاد کردند و بانکها به یکدیگر قرض میدهند و با نرخ پایینتر چاپ اسکناس کردهاند. این قضیه عامل تورم شده است.
ما در این شرایط میخواهیم از رکود خارج شویم و تورم را مهار کنیم؛ این در حالی است که پول نداریم. راه ما چیست؟ راه ما همان مسیری است که دولت میرود، اما مردم نمیبینند. به نظر من مذاکرات اگر صورت بگیرد، گام اول را برداشتهایم. گام دوم، دعوت از بانکهای خارجی برای مشارکت و تامین منابع مالی برای چرخه اقتصاد است. شما اگر در منطقه بررسی کنید، کشور مستقل به لحاظ سیاسی و نظامی فقط ایران است. کشورهای دور و بر را نگاه کنید. ایران 17 مرز مشترک دارد. ما در ایران وضعیت استقلال خوبی داریم. از یک طرف، موقعیت جغرافیایی کشور خاص است و از طرف دیگر، یک بستر برای توسعه اقتصادی فراهم است. بنابراین ما این فرصت را نباید از دست بدهیم. اگر دولت یازدهم با چشم باز به مسایل نگاه کند، این اتفاق خواهد افتاد. یعنی ما میتوانیم بازار نیم میلیارد نفری را مدیریت کنیم.
* به نظر شما، فرصتهایی بوده است که دولت در یکسال و نیم گذشته از دست داده باشد؟
ببینید، این قدر مشکلات بزرگتر و وسیعتر بوده که دولت فرصتهایی را از دست نداده، بلکه مشکلاتی که از قبل بر جای مانده، عامل آن بوده است. واقعا مشکلات فراوان است و دولت به سختی با این مشکلات میجنگد. اگر فرصتی از دست رفته، این فرصت از قبل سوخته است، اما دولت درصدد است که مشکلات را حل کند. به هر جهت، ما بازار بزرگی دور و بر خود داریم که این بازار را نباید به کشورهای دیگر واگذار کنیم و این بازار را باید مدیریت کنیم.
من معتقدم بازار عراق، سوریه، افغانستان، پاکستان و... هنوز فرصتهای ما است. ما باید وابستگی به نفت را کنار بگذاریم و بخش خصوصی وارد میدان شود. بخش دولتی کارامد نیست. ما این مسایل را باید جدی بگیریم و به آن فکر کنیم. ما با برنامهریزی میتوانیم مسیری را پیش رویم که هم کشور توسعه پیدا کند و هم اینکه بازار کشورهای اطراف را تصاحب کنیم.
* اما برخی از کارشناسان معتقدند که در یکسال و نیم اخیر هیچ برنامهای از دولت ندیدهاند که چشمانداز بلندمدتی به آنها دهد.
بههرحال ما در این مدت گذشته انواع و اقسام موانع را داشتهایم.
* به نظر شما، کاهش قیمت نفت باعث شد که بسته خروج از رکود به حاشیه رود؟
بله، کاهش قیمت نفت تاثیر داشت. اما دولت یازدهم، دولت متفکری است و باید از دولت حمایت کرد. از سوی دیگر، در این برهه از زمان ایران در مذاکرات برنده بوده است. این بحثی که دولت میکند که تحریمها باید یکباره برداشته شود، خیلی حرکت بزرگی است. اگر این اتفاق بیفتد، به نظر من یک گام بزرگی برداشتهایم.
اگر فضای امن برای سرمایهگذاری وجود داشته باشد، سرمایهگذاران میآیند. ما این بار نباید بگذاریم که در هر رشته و در هر جایی سرمایهگذاری کنیم. اساسا فقط در چند رشته باید شروع به فعالیت کنیم. به نظر شما، آیا واژه خودکفایی واژه درستی است؟ خودکفایی واژه غلطی است. خودکفایی به مفهوم چهار دیواری و قهر کردن با دنیاست. در دنیای امروز همه به یکدیگر وابسته هستند. ما همانقدر که به دیگران نیاز داریم، دیگران هم به ما نیاز دارند. واقعیت این است که فضاهای مجازی مرزها را از بین برده است و زبان مشترک در میان مردم جاری شده است و یکدیگر را میتوانند بفهمند. ما باید ببینیم در چه رشتههایی باید رشد کنیم و بازارها را تصاحب کنیم.
* با توجه به این صحبتها، چه چشماندازی برای سال 1394 متصور میشوید؟
فکر نمیکنم در سال 1394 حداقل در 6 ماه اول سال خیلی پررونقی باشد، چون مقدمات کار را فراهم کردن خیلی ساده نیست، ولی تصور میکنم بعد از آن حرکتها شروع خواهد شد.
از سوی دیگر، کاهش قیمت نفت را میشود مهار کرد. قیمت نفت پایین افتاده است، اما قیمت محصولات دیگر که تغییر نکرده است. ما به جای اینکه نفت بفروشیم، میتوانیم آن را تبدیل به کالاهای دیگر کنیم. قیمت نفت پایین آمده، اما آیا قیمت گوشی موبایل شما هم پایین آمده است؟ قیمت خودرو هم پایین آمده است؟ قیمت لوازمخانگی پایین آمده است؟ پس ما نفت را باید به این کالاها تبدیل کنیم. ما باید خامفروشی را فراموش کنیم.
الان پتروشیمی کشور خیلی کار فوقالعادهای نمیکند و خامفروشی میکند. اگر نفت تبدیل به یک محصول نهایی شد، آن زمان قیمت خوبی پیدا میکند. پس پایین آمدن قیمت نفت تهدید نیست، بلکه یک فرصت است.
چون ما چشممان را بستهایم و فکر میکنیم نفت به عنوان یک کالای ارزشمند برای ما است، نگران میشویم. ما چشممان را به روی خامفروشی باید ببندیم. تبدیل کالای خام به محصول نهایی مزیتسازی است. ما باید ببینیم در چه زمینههایی مزیت داریم و در چه زمینههایی باید رشد کنیم. ایجاد بنگاههای کوچک به ما کمک نمیکند. اینکه مشاغل خانگی ایجاد کنیم، مساله اشتغال را حل نمیکند. اینها چاله و رویا است. ما باید بنگاههای بزرگ ایجاد کنیم که توان تحقیق بازاریابی و بازارسازی داشته باشند. مهم این است که درآمد سرانه بالا میرود و آن زمان درآمد دولت از محل مالیاتها میشود.