میوه توافق را بچینیم
هرچند این رئوس کلی بهمعنای توافق نهایی نیست اما نشانهیی از درک متقابل طرفین برای پایان دادن به رویکرد خصمانه نسبت به یکدیگر است. معنای دیگر این تفاهم این است که هرچند حق ما برای غنیسازی به رسمیت شناخته میشود اما ایران برنامه هستهیی خود را بهصورت داوطلبانه برای زمانی طولانی (در بعضی حوزهها 10سال و در برخی تا 25سال) بهصورت جدی محدود میکند. اما هدف از برنامه هستهیی ایران چه بود؟
هدف اصلی از شروع و ادامه برنامه هستهیی در ایران، دادن این امکان و این ابزار به کشور بود که بتواند در منطقه سلطه هژمونیک خود را حفظ کند و در عین حال از منافع داخلی آن بهعنوان یک صنعت پیشرفته هم استفاده کند. هرچند در شرایط فعلی نیز ایران توانسته است بهعنوان یکی از هژمونهای منطقه، قدرت هژمونیک خود را اعمال کند اما نقش برنامه هستهیی در این امر چندان برجسته نبوده و این قدرت بیشتر تابع بازی متفاوت ایران در منطقه بوده است. البته بازی بد دولت قبلی در بحث هستهیی و سخنپراکنیهای عجیب و غریب و کاغذپاره خواندن قطعنامهها باعث شد تا جایگاه کشور پشت میز مذاکره تضعیف شود. با وجود این شرایط باز هم تیم مذاکرهکننده هستهیی ایران توانست امتیازهای بسیار خوبی بگیرد و البته این مرهون سالها تلاش در برنامه هستهیی و رساندن ذخایر اورانیوم غنیشده به 10هزار کیلوگرم هم بود که برگ برنده ایران در مذاکرات محسوب میشود. به نظر میرسد در شرایط جدیدی که پس از توافق به وجود میآید، راه برای ارتباط بیشتر ایران با جهان فراهم میشود. این را شاید بتوان مهمترین اثر توافق دانست. اما این نتیجه، ابزار بالقوهیی ایجاد میکند که بدون درایت و تدبیر بالفعل نمیشود. با این توافق، ایران باید بهصورتی تهاجمی به سمت دنیا برود و از مهمترین امتیاز توافقنامه که برگشتن ایران به جامعه جهانی است نهایت استفاده را ببرد. باید به عضوی مهم از جامعه جهانی تبدیل شویم، برای این مهم نباید منظر بنشینیم تا غربیها سراغ ما بیایند.
اگر ایران عضوی مهم از جامعه جهانی باشد نه میتوان به این سادگی آن را تحریم کرد، نه میتوان بهسادگی کشور را از معاملات و معادلات جهانی و منطقهیی کنار گذاشت. این همان تجربهیی است که هند، چین، ژاپن و آفریقای جنوبی داشتهاند. پس از سالها عدم ارتباط گسترده با جهان، این کشورها توانستند با ایجاد روابط اقتصادی گسترده امروزه به قدرتهای بزرگی تبدیل شوند. در این راستا، چارهیی نداریم جز اینکه مناسبات اقتصادیمان را در همه زمینهها و با همه کشورها با درایت گسترش دهیم. این بهمعنای ضعیفشدن قدرت سیاسی-فرهنگی کشور در منطقه نیست که بهمعنای تقویت آن است. حفظ و استفاده از قدرت سیاسی و فرهنگی ایران در کشورهای منطقه بهخصوص کشورهای شیعه بدون قدرت اقتصادی عملا پایدار نخواهد بود. بهخصوص که کشور با مشکلات عدیده اقتصادی خصوصا کاهش شدید میانگین رشد اقتصادی در 10سال گذشته و بیکاری عظیم در دهه آینده روبهروست که چالشهای بسیاری را ایجاد میکند و ممکن است توان ایران را برای بازی کردن نقش هژمونیک خود در منطقه تضعیف کند.
از این منظر، کشور باید بهصورت تهاجمی به سمت ایجاد ارتباط با خارج حرکت کند. این بهمعنای نیاز ما به غرب نیست که بهمعنای نیازمند کردن غرب به خودمان است. نیازی که قدرتی اساسی به ایران برای حرکتی قویتر و مانورهایی قدرتمندانهتر در منطقه میدهد. اگر این اتفاق بیفتد، میتوان گفت ایران میوه مذاکرات هستهیی را چیده و به آن هدف غایی و نهایی برنامه هستهیی در کشور که افزایش توان و قدرت کشور در عرصه منطقهیی و جهانی و مطرح شدن بهعنوان هژمون منطقه بود، رسیده است.