جادوی اقتصاد

منشور خبری تحلیلی اقتصاد ایران و جهان

جادوی اقتصاد

منشور خبری تحلیلی اقتصاد ایران و جهان

زندگی بر پایه اقتصاد

محسن صفایی فرهانی و لیلاز در گفت و گویی به تشریح ابعاد توافق نامه لوزان پرداخته اند. در این گفت و گو صفایی به ابعاد مختلف نتیجه بخشی توافق لوزان پرداخته و لیلاز نیز نیازهای مالی اقتصاد ایران را برشمرده است.

  

بحث ما درباره اثرات توافق هسته ای روی فضای اقتصادی کشور اس    ت؟ می خواهیم بدانیم به باور شما توافق لوزان تا چه اندازه در فضای اقتصادی کشور موثر بوده یا اینکه می تواند موثر باشد؟

صفایی فراهانی : یک نکته مهم و مثبت این است که بالاخره بعد از 12 سال مذاکره به خودمان جرات دادیم تا این توافق اولیه را انجام دهیم وامدواریم تا تیر ماه توافق نهایی صورت پذیرد ،هر چند عده ایی تندرو بدون توجه به منافع ملی از ادبیات نا صحیحی از ان نام میبرند ، مثلا توافقی بد تر از عهد نامه ترکمنچای ! در حالی که توجه ندارند ان عهد نامه هم توسط لیقترین افراد زمان خودش یعنی « عباس میرزا و قایم مقام فراهانی » تنظیم شد ولی در چه شرایطی ؟ ایا حوصله کردید که دلیل انرا بررسی کنید ؟ درست مثل همین حالا ! اگر در سال ۸۴ دولت وقت به منافع ملی توجه میکرد واقای روحانی که درگیر مذاکرات با اروپایی ها بود وهنوز امریکا دخالتی نداشت تعویض نمیش و حداقل تا پایان مذاکرات دبیر شورای امنیت ملی باقی میماند ، و همین خط قرمزها در ان زمان که هیچ قطع نامه ایی از شورای امنیت علیه ایران صادر نشده بود ، برای توافق میرفت مطمنا امتیاز های قابل توجهی دست میافت ،یا اینکه همان زمان اقای ظریف نماینده ایران در سازمان ملل بود ،میتوانستند با یک انتخاب مناسب نگذارند شرایط اینچنین شود که از دی ماه ۸۵ پای شورای امنیت به قضیه باز شود و قطعنامه های پشت سر هم  بسیار شدید وغلاظ علیه ایران صادر نماید و مبنایی شد برای تحریم های بیشتر توسط اتحادیه اروپا و امریکا ! تا شرایطی که ارزش پول ملی بیک سوم کاهش یابد ،رشد اقتصادی وسرمایه گذاری منفی شود ودولت با بیش از ۲۰۰ هزار میلارد تومان بدهی و تورم بیش از ۴۰ در صد مواجه شود!!  بله در چنین شرایطی که کشور با سنگین ترین تحریمها مواجه بود تیم جدید که الحق شایسته ترین وتوانا ترین وبا دانش کافی بود مسولیت مذاکرات را بعهده گرفت وبا توجه به تایید بالاترین مقامات کشور در چارچوب خط قرمزهایی که برای انها تعیین شده بود بخوبی مرحله اول که رسیدن  باین تفاهم نامه بود را انجام داد وبایستی از انها قدر دانی شود ، واگر قرار است کسی زیر سوال باشد مسولین وقتی که این شرایط را به کشور تحمیل کردند وبعد هم تیمی انتخاب کردن برای مذاکرات که برای نتیجه نگرفتن میرفتند !!

به هر خوشبختانه تفاهم نامه بنتیجه رسیده و انشاالله تا تیرماه توافقنامه هم در همین چارچوب بنتیجه برسد ، ولی اینکه تصور کنیم چنین توافقی منجر به تغییرات زودهنگام در اقتصاد کشور می شود، غلط است. البته شاید به دلایل روانی اتفاقاتی کوتاه مدت در سطح بازارهای کشور رخ دهد ولی از نظر اجرایی عملا نباید به این سرعت منتظر اتفاق یا تحول خاصی باشیم. در درجه اول زمان زیادی لازم است تا قطع نامه های سازمان ملل را حذف کنند و آثار آنها را از بین ببرند ، اما نکته بسیار مهم و حیاتی برای اقتصاد ایران این است که سریعتر بتوانیم به شرایط سال 83 بازگردیم. برای بازگشت به این دوره زمانی نیز باید چندین اتفاق رخ دهد. ما از 10 میلیون دلار اعتبار در سال 1376 به رقم 53 میلیارد دلار اعتبار با بانکهای اروپایی وشرق دور در سال 83 رسیده بودیم. بنابراین در طول هشت سال دولت اصلاحات تلاش بسیاری صورت گرفت تا بانک های خارجی اعتماد دوباره ای به اقتصاد ایران پیدا کنند. از سوی دیگر به موضوع بیمه های صادراتی توجه کنید. تمامی بیمه های معتبر بین المللی در سال 76 سقف همکاری های خود با ایران را بسته بودند و به صورت موردی و در اندازه ده میلیون دلار برای همکاری با ایران موافقت می کردند. همین بیمه ها در سال 83 عموما سقفی برای همکاری با ایران قائل نبودند. بنابراین هر میزان صادراتی که به کشور انجام می شد، پوشش بیمه ای داشت. حالا توجه داشته باشید نکته من اینجاست. روزی که ما از سازمان ملل پس از رفع تحریم ها بیرون بیایم، تازه باید مذاکرات و لابی ها با موسسات و بانک های خارجی را انجام دهیم. بنابراین از امروز وزارت اقتصاد و بانک مرکزیباید فعالیت های خود را آغاز کنند به این معنا که بتواند مذاکرات و گفت و گوهای خود با بیمه ها و بانک های جهانی را کلید بزند تا قراردادها دوباره نوشته شود. تهیه این قراردادها نیز عموما زمان براست. بنابراین برای رسیدن به توافق با این بیمه ها و موسسات باید مذاکرات طولانی و سختی را انجام دهند ، در نهایت هم این بانکها و بیمه ها از سقف «پایین اعتباری» همکاری خودشان با ایران را آغاز می کنند.

اهمیت حضور این بیمه ها و بانک ها و هکاریشان با ایران در چیست؟

صفایی فراهانی : مثلا شما تصور کنید، در ایران قصد داریم یک پالایشگاه بسازیم. برای خرید تجهیزات از یک شرکت اروپایی یا آسیای شرقی به پوشش بیمه ای نیاز است. فروشنده تجهیزات حاضر نیست زیربار ریسک بدون پوشش بیمه ای برود چراکه در این صورت ریسک صادرات را باید خودش بپذیرد. براین اساس اگر قصد فعالیت گسترده دوباره داشته باشیم باید بدانیم که این فرآیند هم زمان براست و هم به تیم قوی مذاکره کننده در این حوزه ها نیاز دارد. در مورد توافق صورت گرفته هم دیدید که دیپلمات های کشورمان دوره زمانی 18 ماهه با مداکرات و گفت و گوهای فشرده را طی کردند تا به این مرحله رسیدند. در مورد اقتصاد بازهم همین مراحل را با گفت و گو کنندگان حرفه ای و با دانش وکارآمد نیاز داریم. این مذاکره کنندگان پس از آنکه تحریم های سازمان ملل برداشته شد، باید به سمت مذاکره با بانک های خارجی، بیمه های خارجی و... بروند. پس از آنکه توافقات انجام شد، در نهایت متن ها به وزارت امور اقتصادی و دارایی ایران می آید تا تایید رسمی شود.

به نظر شما این فرآیند چقدر طول می کشد؟

صفایی فراهانی : وزارت اقتصاد اگر بتواند تیمی معادل تیم مذاکره کننده هسته ای جمع آوری کند، برای پله اول حداقل به شش ماه زمان نیاز دارد. در نظر داشته باشید که این تیم مذاکره کننده باید به اصول کار و رفتارهای حرفه ای در سطح بین المللی آشنایی کامل داشته باشد. اما حتی در نتیجه موفقیت کار آنها نیز تمامی شرایط ما بازهم از سطح پایین آغاز می شود. همین مسئله در مورد صنعت نفت هم وجود دارد. طی سال های گذشته چاه هایی را بسته ایم یا میزان تولیدش را کم کرده ایم ولی برای بازگشایی آنها نیاز به طی فرآیندی طولانی داریم. اینطور نیست که مثلا بگویند از یک مخزن می خواهند استخراج انجام شود و از فردا صبح استخراج انجام شود. برای اینکه مخزن دوباره به کار بیفتد، فرآیند طولانی و پیچیده ای طی می شود. حالا در نظر بگیرید، همین نفتی که از مخازن با تولید کم یا تعطیل استخراج می کنیم را نمی توانیم به سرعت به پالایشگاه ها بفروشیم چراکه آنها طی دورانی که نفت ایران تحریم شد ، از کشورهای دیگر نفت گرفته اند.  بنابراین طبیعی است پالایشگاه هایی که از ما نفت می گرفتند طی دو سه سال گذشته خودشان را با نفتی که از منابع دیگر می گیرند، تنظیم کرده اند. بنابراین سوال این است که آیا بازهم می توان این مشتری ها را بدست آورد؟ اینها نشان می دهد که ما یک سلسله کار بسیار سنگین مذاکرات بین المللی در پیش داریم که از آغاز دوباره کار و افزایش تولید چاه های نفتمان آغاز می شود و تا مذاکره با شرکت های بیمه ای و بازاریابی برای نفت و...پیش می رود. به طور خاص در مورد بازگشایی مجدد ال سی توسط بانک های ایرانی هم باید همین مراحل یعنی مذاکرات فشرده و فنی طی شود. به همین سادگی نیست که از فردا بخواهیم مثلا برای شرکت نفت ال سی 400 میلیون دلاری از یک بانک ایرانی به یک شرکت بین المللی بدهد. در حال حاضر هیچ بانکی در جهان حتی ال سی 40 میلیون دلاری ما را نمی پذیرد. حتی پس از صدور قطعانامه هم چنین اتفاقی رخ نمی دهد. بنابراین پروسه بسیار سنگینی پیش روی کشور است وهمه مسولین ومدیران دولتی وخصوصی ونمایندگان مجلس توجیه شوند. برهمین اساس از هم اکنون باید تیم قوی روی این موضوع کار کند. در صورتی که این اتفاق رخ دهد، طی یک تا دو سال، کارهای کشور روی غلطک می افتد. اما بازهم به سال 83 بازنمی گردیم و در واقع تنها کارها آغاز می شود و می توانیم به سمت جلو حرکت کنیم.

 

 

به نظر می رسد، آقای روحانی قصد دارد این روی غلطک انداختن را طی زمانی کوتاه تر انجام دهد تا جسارت مذاکرات خارجی ایران را افزایش دهد. شما این موضوع را قبول دارید؟

صفایی فراهانی : توجه داشته باشید در مذاکراتی که من به آنها اشاره کردم، دیگر با یک کشور و دوکشور طرف نیستیم. در این سطح از مذاکرات اقتصادی، کشور باید با تعداد زیادی بانک و موسسه بیمه وارد مذاکره شود. هر بانکی هم  شرایط خودش را دارد و برای آنها به صورت جداگانه باید مذاکره شود. آنچه در گذشته در اختیار دولت بود و اکنون وجود ندارد، تیم های قوی مذاکره کننده است. طی سال های 83 تا 92 تعداد زیادی از این افراد و تیم های حرفه ای وبا دانش از سیستم بانکی و اقتصادی کشور کنار گذاشته شده اند. در وزارت خارجه هم همین مشکل وجود داشت ولی با آمدن آقای ظریف تا حدی تلاش شد این مشکل حل شود. اما فراموش نکنید در ابتدای مذاکرات آقای روحانی اشاره کرده بودند که احتمالا شش ماهه مذاکرات به سرانجام می رسد ولی در نهایت 18 ماه زمان برد و هنوز هم از سازمان ملل بیرون نیامده ایم. در خوشبینانه ترین حالت طی 9 ماهه آینده پروسه سازمان ملل هم طی می شود. بنابراین 6 ماه به 24 ماه تبدیل شد. برای اینکه بتوانیم در فضای اقتصادی به شرایط نرمال برسیم به تیم مذاکره کننده قوی در این حوزه ها نیاز داریم. از هم اکنون هم می​توانیم این فعالیت​ها را شروع کنیم و تنها در توافق ها همه چیز را به تایید سازمان ملل موکول کنیم. پس از آنکه تحریم های سازمان ملل هم رفع شد، دیگر می​تواند توافقات اقتصادی صورت گرفته هم جنبه اجرایی پیدا کند. اما پیش شرط این است که همان تیم های مذاکراه کننده ایجاد شوند. در سال 83 ما حداقل با بیش از ده بانک توافق نامه داشتیم. در حال حاضر باید به صورت جداگانه با هرکدام از این بانک ها مذاکره شود. این بانک​ها نیز در نهایت تضمین وزارت اقتصاد را می خواهند. بنابراین پروسه بسیار طولانی پیش روی داریم که برای انجام آن به نیروهای حرفه ای نیاز داریم که فرآیندهای اجرایی را فارغ از تئوری بشناسند. برای رسیدن به نقطه آغاز مذاکره کنندگان حرفه ای باید بتواند این پروسه را بشناسند و آن را مدیریت کنند.

لیلاز: به نظرم چندین عامل می تواند، این فرآیند را سرعت دهد. نکته اول این است که ما در حال حاضر بین 120 تا 150 میلیارد دلار پول در دنیا داریم. این رقم هیچگاه وجود نداشته است. البته این نکته را هم باید اضافه کنم که بخش مهمی از این پول در اختیار بانک های چینی، کره ای و هندی است.آنطور که شنیده ام چینی ها هم علاقه چندانی ندارند که این پول را به صورت نقد به ایران پس دهند. به هرحال یک زمینه ای از قدرت مالی در اختیار ایران است که می تواند به عنوان وثیقه عمل کند تا اقتصاد ایران زودتر توجه بیمه های بین المللی و کشورها را به خود جلب کند. عامل دوم تجربه کادر اداری ایران است. پس از جنگ و طی دوران دولت اصلاحات، اولین تجربه حضور در بازارهای جهانی را با نسل جدید بروکرات های ایرانی و در واقع نسل بروکرات های انقلابی را بدست آوردیم. بروکرات های ایرانی تا قبل از جنگ وارد بازارجهانی نشده بودند. بنابراین در حال حاضر یک گروه از بروکرات هایی در اختیار داریم که تجربه بین المللی دارند.

البته آقای صفایی فراهانی نگران بودند که طی 8 سال گذشته این گروه از دور فعالیت خارج شده باشند یا حداقل قابل بازیابی نباشند؟

لیلاز: مثال آقای ظریف و تیمشان نشان می دهد که چنین اتفاقی رخ نداده است. در همین دولت هم توجه کنید که بیشترین میزان تراکم تخصص و تجربه ممکن جمع شده است.  به طور مثال در وزارت نفت حضور آقای زنگنه موجب شد تا بخش مهمی از مشکلات برطرف شود. به هرحال ما نیروهایی که بهتر از این افراد موجود باشند و بتوانند مسولیت وزارت و یا مذاکرات را برعهده بگیرند، در اختیار نداریم. یک زمانی به خاطر دارم که به آقای نوربخش می گفتم شما یگانه اقتصاددان حزب الهی تاریخ بشر هستید. ایشان خندیدند و گفتند چرا. گفتم به دلیل اینکه سایرین یا حزب الهی نیستند یا اقتصاددان. نکته دیگر که مهم به نظر می رسد، علاقه غربی ها برای حضور درایران است. به غیر از امریکا که میزان رشد اقتصادی آن 3 درصد پیش بینی شده، سایر کشورهای دنیا و حتی چین به شدت دچار رکود اقتصادی شده اند. رشد اقتصادی 2014 چین به کمترین حد رسیده است و برآوردها نیز تایید می کند که در سال 2015 حتی از عملکرد 2014 هم کمتر می شود.

صفایی فراهانی: با این وجود هنوز هم رشد اقتصادی چین بالاتر از هفت درصد است.

لیلاز: البته همه اقتصاددان ها می گویند رشد اقتصادی 5 درصدی برای چین یعنی صفر امریکا. در ایران هم این قاعده وجود دارد. مثلا می گویند رشد اقتصادی 3 درصدی یعنی صفر چراکه با توجه به ورودی سالیانه یک میلیون نفری نیروی کار جدید به بازار، عملا رشد 3 درصدی ما را فقط در شرایط موجود نگه می دارد. به هرحال رشد های 14 و 15 درصدی در چنین دیگر وجود ندارد. رشد اقتصادی ژاپن از نفس افتاده و شرایط اروپا هم تقریبا همینطور است. همه اینها نشان می دهد که خود جهان برای حل مشکلات ایران بی میل نیست. اعتقاد دارم بخشی از توانایی و کار آقای ظریف این بود که موفق شدند بین کشورهای دیگر جهان شکاف بیاندازند. در همین بیانیه توجه کنید که به طور خاص اسم صنایع خودروسازی آمده است. مشخص است که نام برده شدن از یک صنعت، اثر حضور آقای فابیوس است. به هرحال همین علاقه مندی آنها برای حضور در ایران می تواند برای ما راهگشا باشد. در بعضی از حوزه های خاص شرکت های ایرانی با همتایان خارجی شان به سرعت وارد مذاکره شده اند. توافقات و گفت و گوهای اولیه هم انجام شده و حتی در برخی موارد به امضای قرار داد هم رسیده است. اما هر دو طرف شرط کرده اند که ادامه کار پس از توافق نهایی و تایید سازمان ملل انجام شود.

آقای صفایی فراهانی یک پیش فرض های مشخصی را مطرح کرده اند. براساس آنها برای رسیدن به نقطه اولیه که همکاری با بانک ها و موسسات خارجی است، نیاز به مذاکره و زمان داریم. شما می فرمایید که مذاکرات از طرف بخش خصوصی آغاز شده است. این دو مورد کمی باهم در تعارض هستند.

لیلاز: من فرمایشات آقای مهندس را تایید می کنم و اعتقاد دارم برای اینکه بتوانیم روابطمان با کشورهای خارجی را به حد تعادل برسانیم به زمانی طولانی نیاز داریم. بنابراین من از ابتدا با این موضوع مخالف بودم که به انتظار غرب و توافق نامه بنشینیم. همه مطالعات نشان می دهد که برای سال 1394 به 120 میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز داریم. حدود 30 تا 32 میلیارد دلار را بخش دولتی تامین می کند. اما با توجه به عملکرد 10 سال گذشته عملا عدد جاه طلبانه ای است. در صورتی که این سرمایه گذاری انجام شود، تازه به شرایط دولت آقای خاتمی باز می گردیم. تجربه گذشته نشان می دهد که شرایط بین المللی ما به سال 1383 باز می گردد و مثلا مانند سال 1357 نمی شود. بنابراین می توان انتظار داشت که بین 3 تا 5 میلیارد دلار جذب سرمایه گذاری داشته باشیم که این سرمایه گذاری هم در سرزمین اصلی صورت نمی گیرد. این عدد را به 30 میلیارد دلار سرمایه گذاری بخش دولتی اضافه کنید، به رقم 35 میلیارد دلار می رسیم. بنابراین بازهم 70 درصد یعنی 85 میلیارد دلار از سرمایه گذاری مورد نیاز کشور بازهم باید توسط بخش خصوصی انجام می شود. جالب است که در هیچ مقاله ای و اظهار نظری من ندیده ام که به این 70 درصد اصلا اشاره شود. عموما این 70 درصد کنار گذاشته می شود و همه تلاش می کنند در مورد نیمه روشن اقتصاد صحبت کنند. درحالی که ما اگر بتوانیم فضای کسب و کار در ایران را مهیا کنیم نه تمام 85 میلیارد دلار که حداقل بخشی از آن را می توانیم جذب کنیم. در همه جای دنیا سهم رشد بهره وری در رشد اقتصادی بسیار قابل توجه است. رشد اقتصادی از دو بال بدست می آید. بال اول بهره وری و بال دوم سرمایه گذاری است. یعنی از سرمایه های موجود خوب استفاده می کنیم یا از سرمایه گذاری های جدید استفاده می کنیم یا هر دو مورد. توجه داشته باشید که در امریکا 39 درصد رشد اقتصادی از رشد بهره وری بدست آمده است. در چین این عدد به 35 درصد می رسد و در ایران و تا سال 89 تنها 9 درصد بوده است. البته اگر سال های بعدی را اضافه کنیم، قطعا این رقم پایین تر هم می آید. در برنامه چهارم و سند چشم انداز قرار بود که 2 درصد از 8 درصد رشد اقتصادی محصول بهره وری باشد. به هر حال قصدم این است که بگویم رشد بهره وری به فضای داخلی کشور باز می گردد. یعنی به اندازه رشد اقتصادی سال 93 می توانستیم از بهبود فضای بهره وری رشد بدست آوریم. این مورد هم به خارج ربطی ندارد ولی به ورود تجهیزات، آرامش، فضای کسب و کار و موارد اینگونه کار دارد. طی سال های گذشته تجربه کار در بخش خصوصی را پیدا کرده ام. همین تجربه نشان می دهد اگر قید و بندها برداشته شود و این فضای جنگ برخیزد، بخش خصوصی برای جذب سرمایه به هیچ قید و بندی نیاز ندارد. در تاریک ترین سال های تحریم هم موفق می شدیم مواد اولیه را در بخش خصوصی وارد کشور کنیم. در سال 1392 که بدترین سال اقتصاد ایران بود، 60 میلیارد دلار واردات داشتیم. البته درست است که این عدد در قیاس با سال 1390 کاهش پیدا کرده است ولی همچنان دوبرابر رکورد واردات در دولت اصلاحات بوده است. می خواهم عرض کنم با وجود همه این مشکلات به نظر می رسد، امکانی در داخل کشور وجود دارد که پیش شرط بهره برداری از آن این است که دولت و مجموعه نظام به جمع بندی دقیق و روشنی برای بهبود فضای کسب و کار برسد. در صورتی که این اتفاق رخ دهد، می توانیم بخشی از عقب افتادگی های خود را طی دو سالی که برای پیوستن به جامعه بین المللی زمان نیاز داریم، جبران کنیم. حرف من این است که باید کارمان را در داخل جلو ببریم تا بعد از بهبود فضای بین المللی، آن مزیت ها به اقتصاد کشور مانند دوی امدادی اضافه شود.

صفایی فراهانی : من در مورد گفته های آقای لیلاز یک بحث دارم. اولا بخشی از حرف های ایشان را باید اصلاح کنم. میزان ذخایر ما در خارج از کشور به معنای ذخایر دولت و بانک مرکزی است. در مورد ذخایر بانک مرکزی با توجه به اینکه ریال آن یکبار فروخته شده است نمی تواند دیگر مورد استفاده باشد. بنابراین ایشان گفتند 120 میلیارد دلار ذخایر داریم ولی همه آن متعلق بهدولت نیست و متعلق به دولت و بانک مرکزی است. البته خود دولتی ها هم گاهی این اشتباه را تکرار می کنند!!. بنابراین دولت 120 میلیارد دلار ذخایر ندارد. این ذخایر عمدتا مربوط به بانک مرکزی است. براین اساس منابع دولت این اندازه نیست. تصور می کنم دولت حداکثر 40 تا 45 میلیارد دلار بیشتر نمی تواند ذخایری خارج از کشور داشته باشد. توجه کنید تا سال 91 اصلا کشور محدودیتیبراینقل وانتقال ارز نداشته و بعد از آن پول های نفت بلوکه شده است. برای محاسبه میزان ذخایر می توانیم محاسبه ای میان میزان فروش نفت و میزان پولی که دریافت کرده ایم داشته باشیم. براین  اساس متوجه می شویم که چه میزان از پول دولت می تواند بیرون از کشور مانده باشد. با توجه به اینکه میزان فروش نفت ما هم کاهش یافته، بنابراین پول زیادی خارج از کشور نداریم. آقای لیلاز اشاره کردند که امسال دولت بتواند 30 میلیارد دلار سرمایه گذاری انجام دهد ولی من تصور می کنم به میزان 20 درصد این عدد هم محقق نمی شود. دولت برای سال 94 اساسا این میزان منابع در اختیار ندارد.

لیلاز: جنابعالی حتما به بودجه عمرانی اشاره می کنید.

صفایی فراهانی : خیر. کل منابع دولت را می توان محاسبه کرد.

لیلاز: ما در سنوات گذشته این اعداد را داشته ایم.

صفایی فراهانی : آقای لیلاز ما اگر سالی 30 میلیارد دلار سرمایه گذاری می کردیم که میزان اشتغالی که در ایران به وجود می آمد، به این میزان محدود نبود. وقتی سالیانه 120 هزار شغل ایجاد شده، معنایش این است که نمی توانسته اند سالیانه 30 میلیارد دلار سرمایه گذاری انجام شود.

لیلاز: به قیمت جاری در سال 1391 دولت 31 هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری داشته است. آمار بانک مرکزی نشان می دهد که این رقم تشکیل سرمایه بوده است.

صفایی فراهانی : تشکیل سرمایه را به چه معنای در نظر گرفته اند؟ آنچه به عنوان موافقت اصولی داده شده در این آمار آمده یا آنچه به عنوان منابع جذب شده، رخ داده است.

لیلاز: 141 هزار میلیارد تومان دولت در سال 91 تشکیل سرمایه داده است. یعنی یک عدد 110 هزار میلیارد تومان و یک عدد 31 هزار میلیارد تومان.

صفایی فراهانی : امکان ندارد. قیمت دلار آن زمان کمتر از 2 هزار تومان بوده است.

لیلاز: این عدد را اصلاح می کنم. 80 هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری کرده است.

صفایی فراهانی : یعنی 40 میلیارد دلار سرمایه گذاری شده است؟

لیلاز: مجموع تشکیل سرمایه ایران در سال 1391 حدود 200 هزار میلیارد تومان است.

صفایی فراهانی : آقای لیلاز مطمئن باشید این اعداد اشتباه است. به دلیل اینکه اگر 200 هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری انجام داده باشیم یعنی 100 میلیارد دلار سرمایه گذاری انجام شده است. شما اصلا فکر کنید در سال 91 و 90 این منابع را از کجا آورده ایم؟

لیلاز:  از این عدد نزدیک 20 درصد متعلق به دولت بوده است.

صفایی فراهانی : آقای لیلاز 200 هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری یعنی سالیانه یک میلیون شغل باید ایجاد می شده است. آیا واقعا چنین اتفاقی رخ داده است؟

لیلاز: در سال 92 همین عددی که خدمت شما عرض کردم، به رقم دیگری رسیده است.

صفایی فراهانی : من سوالم را تکرار می کنم. در دوره آقای احمدی نژاد در کشور سالیانه یک میلیون شغل ایجاد شده است؟

لیلاز: البته یک سوم این عددی که عرض کردم به استهلاک سرمایه مربوط است.

صفایی فراهانی : با این حساب شما حداقل باید سالیانه 600 هزار شغل ایجاد شود. واقعا کجا این میزان شغل ایجاد شده است؟ گزارش مرکز آمار ایران نشان می دهد سالیانه کمتر از 120 هزار شغل ایجاد شده است. من اعتقاد دارم که این اعداد صحیح نیست و از طرف دیگر در کشور این میزان منابع وجود نداشته !

لیلاز: من یک محاسبه دیگر انجام می دهم. در سال 1391 به میزان 130 میلیون متر مربع مسکن شهری ساخته ایم. یعنی اگر برای هر متر مربع یک میلیون تومان هزینه شده باشد...

صفایی فراهانی : دقیقا این میزان سرمایه گذاری نشده است. بخش مهمی از مسکن شهری که در این دوره زمانی ساخته شده، مربوط به مسکن مهر است که قراردادهای ساخت آنها کمتر از 300 هزار تومان برایهر متر مربع بوده است.

لیلاز: قبل از مسکن مهر هم این میزان تولید مسکن داشته ایم. مسکن مهر جای میزان تولید مسکن در بخش های دیگر را گرفت. به طور مثال سال 1392 به میزان 120 میلیون متر مربع، سال 1391 به میزان 117 میلیون متر مربع ، سال 1390 به میزان 121 میلیون متر مربع، سال 1389 به میزان 114 میلیون متر مربع ساخت مسکن در کشور انجام شده است. براین اساس ایران یکی از 5 یا 6 سازنده مسکن بزرگ جهان هستیم. بخش مهمی از تشکیل سرمایه ای که عرض کردم، صرف حفظ مشاغل موجود شده است. آمارها می گوید سال 1392 میزان GDP کشور 942 هزار میلیارد تومان بوده است. طبیعی است که23 درصد این رقم سرمایه گذاری شده باشد.

صفایی فراهانی : از سال 89 به بعد در کشور چنین منابعی سرمایه گذاری نشده است !

لیلاز: براساس منطق دولت خاتمی باید امسال به میزان 400 هزار میلیارد تومان تشکیل سرمایه بدهیم.

صفایی فراهانی : شما براساس عملکرد بگوید نه براساس منطق دولت آقای خاتمی.

لیلاز: من براساس عملکرد آقای خاتمی گفتم.

صفایی فراهانی : طی این سال های که شما اشاره کردید، حوزه نفت، پتروشیمی و صنعت که وضعیت خوبی نداشت. به غیر از مسکن شما بگوید در کدام حوزه عملکرد خوبی داشتیم که این میزان سرمایه گذاری انجام شد.

لیلاز: آنچه می گوید براساس ارقام موجود است. به قیمت ثابت ازحدود 70 هزار میلیارد تومان در سال 1390 به 50 هزار میلیارد تومان رسیده است. یعنی بیش از یک سوم تشکیل سرمایه در کشور طی دو سال محو شده است. این آمار بهره وری را در برنمی گیرد. طی همین دوره روند بهره وری هم داشته ایم.

صفایی فراهانی : اگر این اعدادی که شما می گوید، محقق شده بود طی سال 90 و 91 اساسا نمی شد که رشد اقتصادی کشور منفی شدهباشد.

لیلاز: چرا؟

صفایی فراهانی : به دلیل اینکه بهره وری در رشد اقتصادی ما به این میزان سهم نداشته است. شما برگردید به سال 89.

لیلاز: رشد سرمایه گذاری در سال ...منفی .... بوده است. بنابراین این خیلی طبیعی است که رشد اقتصادی به منفی 7 درصد برسد. سال بعد که رشد سرمایه گذاری منفی 7 درصد بوده، میزان رشد اقتصادی منفی دو درصد شده است.

صفایی فراهانی : همین الان هم که شما می گوید رشد اقتصادی مثبت داریم، مربوط می شود به مقایسه رشد اقتصادی سال 93 با رشد اقتصادی سال 92.

لیلاز: من نیاز سرمایه گذاری کشور را محاسبه می کردم.

صفایی فراهانی : بین نیاز و واقعیت کشور تفاوت زیادی وجود دارد.

لیلاز: گفته شما کاملا صحیح است. اما من براساس نسبت ها صحبت می کردم. براین اساس 70 درصد سرمایه گذاری کشور باید در بخش خصوصی صورت گیرد.

صفایی فراهانی : نکته خوبی اشاره کردید. سال 1383 من در وزارت اقتصاد بودم. آن زمان بخش خصوصی بدون پشتوانه وزارت اقتصاد، می توانست تا حد 20 میلیارد دلار در سال یوزانسیک تا دوساله  انجان دهد. توجه باشید که این امکان دیگر وجود ندارد. در نیجه اگر بخش خصوصی ما بخواهد سرمایه گذاری هم انجام دهد، به این زودی ها موفق نمی شود. از طرف دیگر اساسا من به خوش بینی آقای لیلاز به این موضوع نگاه نمی کنم. تا زمانی که تکلیف قطع نامه های سازمان ملل مشخص نشود، هیچ بخش خصوصی جرات قبول ریسک سرمایه گذاری بزرگ را به خود نمی دهد. اشتیاق بازارهم براساس شرایط موجود است. آقای لیلاز می گویند 75 هزار میلیارد سرمایه گذاری توسط بخش خصوصی باید صورت گیرد. حرف من این است که با توجه به تمامی شرایط بخش خصوصی در حال حاضر چنین سرمایه گذاری انجام نمی دهد. به دلیل اینکه نمی داند در آینده چه اتفاقی رخ می دهد. زمانی این سرمایه گذاری انجام می شود که بخش خصوصی بداند بانک های خارجی ال سی ایران را می پذیرند. زمانی که چنین شرایطی نداریم، چطور می توانیم این کار را انجام دهیم؟

لیلاز: آقای مهندس من بحثم را روی بخش ساختمان متمرکز می کنم. طی دوره های زمانی مختلف یکی از عوامل موثر رشد اقتصادی بخش ساختمان بود ولی در حال حاضر همین بخش با کاهش رشد همراه است. یعنی سهم بخش ساختمان در رشد اقتصادی می تواند خیلی بیشتر شود. در نظر هم داشته باشید که در خانه سازی به خودکفایی بالایی رسیده ایم و می توانیم بدون نیاز خارجی خانه سازی کنیم.

صفایی فراهانی : همین الان چرا با رکود مسکن مواجه هستید؟ به دلیل اینکه گردش منابع در داخل رخ نمی دهد.

لیلاز: بله. بازار منتظر است.

صفایی فراهانی : یعنی همه منتظر هستند ببیند چه اتفاقی رخ می دهد. تا زمانی که تکلیف قطع نامه ها مشخص نشود، بخش خصوصی که توان مالی داشته باشد و بتواند کاری بزرگ انجام دهد، پیش قدم نمی شود. حداقل بخش خصوصی باید 50 درصد این سهم را تامین می کند. آقای لیلاز به اتفاقی اشاره نکردند یا اینکه حرفشان را اصلاح کردند. ایشان می گویند نیاز ما به چنین اندازه ای از سرمایه گذاری است.

لیلاز: می گویم اگر ما به معنای دولت و کلیت نظام روی موضوع سرمایه گذاری متمرکز شویم، وضعیت می تواند تغییر کند. همه فکوس کرده اند روی 25 درصد سرمایه گذاری بخش دولتی درحالی که 75 درصد سرمایه گذاری با توان بالاتری می تواند عمل کند.

صفایی فراهانی : آنچه شما می گوید به دو عامل نیاز دارد. من قصد نداشتم موضوع بحث را از اقتصاد به سمت سیاست ببرم. اما اینجا باید به دو عامل اشاره کنم. اولا برای رسیدن به آنچه شما می گوید روابط بین المللی باید به شکلی درست حل و اصلاح شود. یعنی باید ارتباطات کشورمان باید به زمان سال 1383 بازگردد. اگر این اتفاق رخ ندهد، بخش خصوصی خارجی هم حاضر نیست با بخش خصوصی داخلی کار گسترده انجام دهد و اساسا بخش خصوصی داخلی هم نمی تواند کار خاصی انجام دهد. دوما تا زمانی که فضای امنیتی داخل کشور تغییر نکند، اتفاق خاصی در فضای سرمایه گذاری رخ نمی دهد. وقتی گفته می شود بالای یک میلیارد تومان موجودی بانک ها کنترل می شود، همه آدم ها حواس خودشان را جمع می کنند. آنچه شما می گوید برای زمانی است که تصور کنیم، نظام به صورت یکپارچه عمل می کند. من هم قبول دارم اگر قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه و  ارکان حکومتی به صورت یکپارچه نگران اقتصاد کشور باشند، بخشی از آنچه شما گفتید عملی می شود. اما  می بینید که هر کدام از این بخش ها ساز خودشان را می زنند. مثلا شما به یک نمونه توجه کنید. وقتی نایب رئیس مجلس در حال سخنرانی است، یک نماینده مجلس پلاکارد به دستش می گیرد. خوب. بخش خصوصی کشور این فضا را می بیند و متوجه می شود که هنوز فضا برای سرمایه گذاری مناسب نیست. حرف من این است که اول از هر اقدامی بتوانیم، توان بخش خصوصی داخلی را به کار بگیریم. این توان هم زمانی به کار گرفته می شود که حاکمیت بصورت یک پارچه بخش خصوصی را به رسمیت بشناسند . سرمایه گذاری و ایجاد سرمایه ملی هنوز به عنوان یک حسن تلقی نمی شود. حرف های که آقای لیلاز می زنند برای زمانی است که پذیرش کشور برای بخش خصوصی بالا باشد. چرا طی تمام سال های پس از انقلاب سهم بخش خصوصی در اقتصاد ایران رشد نکرده است؟ بخصوص طی سی سال اخیر همواره نگاه مسولین به بخش خصوصی، از روی نگرانی بوده است. همیشه فکر می کردند که این بخش خصوصی اگر اقتصاد را در دست بگیرد، سهم بیشتری هم می خواهد و از  اتحادیه ها ،سندیکاها ،انجمنهای صنفی  و اتاق بازرگانی به مجلس و سطوح تصمیم گیری می آیند. بخش خصوصی هم حق دارد. اگر فرمایش اقای لیلاز را ملاک بگیریم باید بپذیریم که بخش خصوصی مثلا 50 درصد سهم اقتصادی کشور را در دست می گیرد. وقتی چنین اتفاقی رخ بدهد، همین بخش خصوصی باید در تصمیم گیری ها و اداره کشور هم سهیم باشد. بخش خصوصی در این شرایط باید جایی برای حرف زدن داشته باشد. آقای لیلاز می دانند، قوانین ایران یا طرح است که نمایندگان مجلس می دهند یا لایحه ای است که از طریق دولت ارائه می شود. شما یک مکانیزیم را نشان دهید که بخش خصوصی توانسته باشد، حرفش را به گوش نهادهای تصمیم گیر برساند !!

دولت عموما در لوایح برای حل مشکلات خودش اقدام می کند. کمتر لایحه ای پیدا می کنید که با هدف حل مشکل بخش خصوصی ارائه شده باشد. مثلا قانون بهبود مستمر فضای کسب و کار هم ارائه شد ولی اگر واقعا این قانون درست تصویب شده بود و بعد الزامات اجرایی ان هم در دستگاهای مختلف دولتی عملیاتی میشد ، قطعا امروز فضای کسب و کار کشور بهتر شده بود. اعتقاد دارم قوانین اگر از بطن جامعه بیرون نیاید، جامعه با آن مقابله می کند. قانون باید از بطن جامعه بیرون آید. نیازهای جامعه باید قانون شود. مادامی که این نیازها را قانون نکنید، مردم از آن تبعیت نمی کنند. در حال حاضر هم طراحان قانون نمایندگان مجلس هستند که همه می دانیم چقدر در زمینه شناسایی مشکلات بخش خصوصی دانش و توان دارند. در ثانی به این واقعیت هم توجه داشته باشید که هنوز هم در ایران یک وزیر یا وکیل جرات نمی کند بگوید چقدر سرمایه دارد یا شرکت دارد. این موضوع نشان می دهد بخش خصوصی و سرمایه داری هنوز در ایران یک عیب بزرگ است. کدام وزیر و معاون  وزیر می تواند بگوید مثلا کارخانه دارد؟

شما آقای مهندس تحرکات بازار را هم می توانید به عنوان یک پالس ببینید. مثلا وقتی راست افراطی اقدامی انجام می دهد، شما آن سیگنال را می بینید. ولی چرا به این موضوع توجه نمی شود که بازار سیگنال می دهد که از این وضعیت رضایت دارد؟

صفایی فراهانی : شما به من بگوید کدام بخش دولت طی تمامی سال های گذشته ( همه دولت ها و نه فقط دولت یازدهم) با نگاه توسعه اقتصادی  اقدام به برقراری رابطهبا یک کشور خارجی کرده است؟ ما با کدام کشور رابطه برقرار کرده ایم که مبنای آن رابطه اقتصادی بوده است؟ اینکه ناچار شدیم در یک دوره زمانی مانند جنگ با کشورهای مانند بلغارستان و رومانی وبلوک شرق بدلیل معاملات تهاتری ارتباط داشته باشیم را در نظر نگیرید. شما یک شریک استراتژیک تجاری نشان دهید. یا حداقل در یک محصول در زنجیره تولید جهانی کجای کار قرار داریم؟ آقای لیلاز سال ها در صنعت خودروسازی کشور بوده اند. سوال من این است که ما کجای بازار جهانی خودروسازی یا  زنجیره تولید خودروسازی جهان قرار داریم؟ همه اینها نشان می دهد نگاه مسولان ما توجه به رشد اقتصاد در بخش خصوصی نیست. این موضوع هم به توافق لوزان یا ده سال گذشته ربطی ندارد. یک خاطره برای شما می گویم. زمانی که در مپنا بودم، با مدیران عامل شرکت توتال در فرانسه دیداری انجام دادم. به ایشان گفتم ما در ایران آمادگی داریم که با شما در داخل ایران روی برق سرمایه گذاری کنیم و به ترکیه در حد 10 هزار مگاوات برق صادر کنیم. هدف ما این بود که ایران را در صادرات برق به هاب منطقه بدل کنیم. ایشان به من گفت، پیشنهاد شما کاملا سیاسی است. اگر می خواهید این پیشنهاد را مطرح کنید، دولت شما باید آن را ارائه دهد. می خواهم بگویم اهداف دولت ما اینطور نبوده است که به توسعه اقتصاد هم کمک کند. در سال ۸۳ دولت آقای خاتمی بررسی کرد که اگر روند تحریم ها ادامه پیدا کند، به چه شرایطی می رسیم؟ ماموریت تهیه گزارش در این مورد به وزارت اقتصاد، سازمان برنامه و بودجه، ، وزارت نفت و بانک مرکزی  داده شد. هرآنچه در این گزارش برای آینده اقتصاد ایران پیش بینی شده بود، طی ده سال گذشته رخ داد. اگر قرار بود که به این سمت برویم چرا از قبل برنامه ریزی نکرده بودیم که در حوزه های مختلف شرایطمان را سامان دهیم. مثلا چرا هاب منطقه در توزیع برق نشدیم که در شرایط تحریمی به دردمان بخورد؟ چرا وقتی امکان صادرات گاز به سوئیسواطریش و جنوب اروپا را یک پیگری قوی سیاسی میشد بنتیجه رساند به عنوان یک هدف ملی آن را انجام ندادیم؟ می خواهم بگویم اهداف اقتصادی هیچ وقت در برنامه های سیاسی ما نقشی نداشته است. حتی جایی که می دانستیم قرار است به دلیل پافشاری برروی حقوق هسته ای هم به سمت تحریم ها برویم، از قبل برنامه ریزی نداشتیم که باید در این زمینه چه کاری انجام دهیم !!

لیلاز: فکر می کنم بحث ما از آنچه در ابتدا بود، فراتر رفت. حرف من این است که توافق لوزان تا اندازه مشخصی می تواند در فضای اقتصادی کشور موثر شود. این توافق همه چیز را نمی تواند، زیر رو رو کند. آنچه هم به عنوان مثال عرض کردم، به قول اقتصاددان ها براساس عملکرد گذشته بود. عرض کردم در سال 1383 ساختار اقتصادی کشور شاکله ای داشته است که در آن ها سرمایه گذاری، نرخ سرمایه گذاری و سهم بخش خصوصی مشخص بوده است. این سالکه می تواند و یا اگر بخواهد در سال 1394 تکرار شود، امکانش وجود دارد. حدس من این است که ما در سال 1394 به میزان 1300 ترلیون تومان تولید ناخالص داخلی داشته باشیم. براساس عملکردهای گذشته می تواند 400 هزار میلیارد تومان این عدد، تشکیل سرمایه شود. اعتقاد دارم در این آمارها هیچ خدشه ای وجود ندارد.

صفایی فراهانی : آقای لیلاز شما می گوید «می تواند» بشود.

لیلاز: بله. آقای روحانی در شش ماه اول سال 1393 به قیمت جاری 26 درصد رشد تشکیل داشته است. به قیمت ثابت این عدد 15 درصد بوده است. بنابراین بخشی از عقب ماندگی ها را طی نیمه اول سال 93 جبران کردیم. اعتقاد دارم که نقدینگی موجود در اختیار بخش خصوصی، گوشه ای به نظاره نشسته و در فرصت مناسب می تواند به سرمایه گذاری تبدیل شود. اتفاقا رشد بخش خصوصی در شش ماه اول سال قبل، بیشتر از بخش دولتی بوده است. در سه ماه دوم رشد هزینه های دولتی کاهش پیدا کرده و به 7 دهم درصد رسیده ولی رشد مصرف بخش خصوصی به جای 3.8 درصد شده است، 4.5 درصد. کاشف آنچه به شما می گویم، جایزه نوبل گرفته است. او می گوید انسان براساس انتظارات موجود تصمیم اقتصادی می گیرد و نه تنها براساس شرایط موجود. برهمین اساس اگر ملاک قضاوت را اتفاقات نه ماه گذشته قرار دهیم، می تواند بازهم موضوعاتی که به آنها اشاره کردم، رخ دهد. همین دولت، همین مجلس، همین قوه قضاییه و ارکان حاکمیت وجود داشته اند و رشد هم رخ داده است.

صفایی فراهانی : آقای لیلاز سال 1383 وضعیت سیاسی کشور اینطور نبود. در ان دوره مجلس ششم فعالیت می کرد. یعنی انتهای فعالیت این مجلس بود.

لیلاز: آقای مهندس در این دوره زمانی حداقل نیمی از معاونان وزرای وزارت خانه های مختلف استعفاء دادند و به لیست سیاه دولت رفتند.

صفایی فراهانی : آقای لیلاز شما به تاریخ ها توجه کنید. آنچه شما در مورد مجلس ششم می گوید در بهمن سال 82 رخ داد.

لیلاز: نه احساس می کنم این بحث انحرافی است. من فرمایش آقای مهندس را تایید می کنم. حرف من این است که اگر موفق شویم، به همان فضا بازگردیم، وضعیت خیلی مناسب می شود.

صفایی فراهانی : درست می گوید. «اگر» بازگردیم به همان فضا.

لیلاز: من نمی گویم که به فضای آرمانی بازگردیم. اگر به همان فضا برگردیم، دستیابی به رشد اقتصادی و بهبود فضای اقتصادی برای اقتصاد ایران در دسترس است. یک تفاوت بسیار بزرگ هم بین فضای موجود و سال 83 وجود دارد. در این دوره زمانی ارکان کلیدی حاکمیت اقتصاد را به رسمیت شناخته است. ارکان حاکمیت متوجه شده که اقتصاد ایران در لبه پرتگاه قرار گرفته است. در این شرایط حاکمیت نظام جمهوری اسلامی، تجربه 8 سال دولت داری محمود احمدی نژاد را نیز پشت سرگذاشته است. معتقدم که حاکمیت متوجه شده است که موضوع اقتصاد بسیار کلیدی و اثرگذار است. این را هم باید اضافه کنم که حاکمیت کشور و ارکان های حاکمیتی کمترین میزان چالش با دولت را در زمینه اقتصاد دارند.

صفایی فراهانی : این موضوع را قبول دارم. اما از طرف دیگر دقت کنید.  با وجود تمامی نیازهای کشور و آنچه شما گفتید، کجا از حاکمیت یا دولت یک سند راهبردی برای اداره اقتصاد کشور تهیه شده است؟

لیلاز: اعتقاد دارم که اگر رشد اقتصادی کشور دوباره برقرار شود، رونق به اقتصاد بازگردد و وضعیت عمومی کشور بهبود پیدا کند، بازهم فضای سیاسی کشور به سمتی دیگر می رود.

صفایی فراهانی : مطالبی که آقای لیلاز می گوید از یک نگاه خوشبینانه ناشی می شود. اما حرف من این است که واقعیت ها را باید ببینیم. سال 89 و سال 90 فضای سیاسی کشور در قیاس با سال 88 قدری باز شد ولی دوباره به شرایط اواخر سال 88بازگشته ایم. بنابراین حرف من این است نگاهی که می خواهد فضای کشور را تغییر دهد و به سمت بهبود ببرد، در تمام ارکان حاکمیت وجود ندارد.

لیلاز: بله. حرف من هم معطوف به این است که فضای کشور به سمت بهبود برود. اگر اینطور نشود که این اتفاقاتی که اشاره کردم هم رخ نمی دهد.

صفایی فراهانی : همیشه یک مثال می زنم. در دولت اصلاحات اعلام شد که سران سه قوه باید در کنار هم بنشینند و موضوع فساد را حل کنند. یکی از راه حل های مهم این بود که از میزان اقتصاد دولتی کم کنیم و به سمت اقتصاد خصوصی برویم. اما در نهایت دید ید که در تمامی این سالها هیچ اتفاقی رخ نداده است. از سالی که این دستور صادر شد و آن جلسات برگزار شد تا حال حاضر چه  میزان سهم دولت در اقتصاد کم شد؟ توجه کنید از همان دوره زمانی تاکنون آیا راهبردی در موضوع مبارزه با فساد اندیشیده شد که حداقل الان قضاوت کنیم و بگویم به میزان 40 درصد از آن اجرایی شده است؟ اصلا راهبردی نوشته نشد. راهبرد آن جلسات منتهی به این شد که یکسری عملیات های پلیسی در کشور انجام شود. اگر می خواهیم اقتصاد را از فساد نجات دهیم، باید سهم دولت را در اقتصاد کم کنیم. اما واقعا هیچ اقدامی انجام ندادند !!  توجه کنید طی 8 سال دولتی آقای خاتمی، 8 سال دولت احمدی نژاد و دو سال ابتدای دولت آقای روحانی هیچ وقت راهبردی در این زمینه نوشته نشد. وقتی قصد نداریم این کار انجام دهیم، اتفاقی در فضای اقتصادی کشور رخ نمی دهد. نیازهای ما گاهی ما را به شرایط تندی وادار می کند. همه مشکلات کلان اقتصادی، حاکمیت را وادار کرده تا به اقتصاد توجه کند. اما آیا این توجه به راهبرد منجر می شود؟ آیا این راهبرد اجرایی می شود؟ یا اینکه در نهایت همه اقدامات منجر به فضای پلیسی می شود. یک مثال برای شما می زنم. زمانی که چشم انداز 20 سال نوشته شد، به آقای ستاری فر در سازمان برنامه کمک کردم. زمانی که نگارش سند تمام شد به ایشان گفتم برای اجرای این سند باید راهبردهای دقیق و الزمات آن تعریف شود. دو جلسه برای اشان در مورد الزامات صحبت کردم و در نهایت قرار شد موضوع را در جلسه ای با حضور افراد دیگر هم مطرح کنیم. یک تعدادی از مسولان آمده بودند. دوباره من موضوع الزامات را اشاره کردم. از جمله اینکه در همان جلسه به موضوعات سیاسی هم اشاره کردم و گفتم چه موضوعات سیاسی برای اجرای این سند چشم انداز باید حل شود. همه کسانی که در جلسه بودند، سکوت کردند. در نهایت با یکی از مقامات عالی رتبه دیدار کردم و بازهم به الزامات اشاره کردم. اما در نهایت هیچ کدام از الزامات نه اجرایی شد و نه توجه شد. حرف من این است که چنین نگاهی وجود دارد. وقتی راهبردی نوشته می شود باید الزامات آن نوشته شود وبعد هم سیستمی بوجود اید که در یک زمان بنی مشخص انها را عملیاتی وکامل پیاده نماید . شما به برخی آمارها توجه کنید. در میان کشورهای منطقه «منا» در نظام بانکداری تنها از یمن وضعیت بهتری داریم. در مورد محیط کسب و کار شرایط بسیار بدی داریم. راهبرد یعنی اینکه در فضای کلی کسب و کار به سمت بهبود و برویم. برای رسیدن به این بهبود هم الزماتی تدوین کنیم که آنها رعایت شوند. این روش که به صورت کلی بگویم باید به سمت بهبود برویم ولی برای آن هیچ برنامه ای نداشته باشیم، به جایی نمی رسیم.

لیلاز: طی چند سال گذشته اتفاقاتی رخ داد نمی تواند مبنای قضاوت و عملکرد باشد. طی هشت سال گذشته اتفاقاتی در اقتصاد ایران صورت پذیرفت که قطعا استثنا بوده است. بنابراین برای قضاوت باید به سال 83 بازگردیم. با این حال  اعتقاد دارم یکی از دلایلی که موجب می شود، حکومت ها به سمتی که اشاره شد نروند، اتکاء به منابع بی حساب و کتاب است. در حال حاضر هم به دلیل کاهش قیمت نفت، خبری از این منابع نیست. بنابراین چند اتفاق رخ داده است. اگر صادرات نفت ایران احیا شود، بازهم به نیمی از عملکرد سال 1390 هم نمی رسیم. از طرف دیگر اقتصاد ایران به صادرات 50 تا 70 میلیارد دلاری عادت کرده است. بخش قابل توجهی از این میزان صادرات هم توسط بخش خصوصی بوده است. حرف من این است که چشم اندازی که برای اقتصاد ما وجود دارد، امکانی را ایجاد می کند تا رشد صورت گیرد و بخش خصوصی هم بتواند فعال شود. اعتقاد دارم سایز و اندازه ای در اقتصاد ایران ایجاد کرده ایم که این اندازه دیگر نمی تواند کاهش یابد. برای رسیدن به این اندازه هم راهی به غیر از توجه بیشتر به بخش خصوصی وجود ندارد. طی نه ماهه گذشته اقتصاد ایران رشد سرمایه گذاری داشته است، امیدهای تازه ای برای اقتصاد به وجود آمده است.

صفایی فراهانی : سوال من این است که به قیمت های ثابت سال 1383 چه زمانی به آن شرایط می رسیم؟

لیلاز: فکر می کنم تا سال 1395 به شرایط سال 1383 می رسیم.

صفایی فراهانی : حرف شما معنی اش این است که باید رشد 14 تا 15 درصدی داشته باشیم.

لیلاز: حرف من درباره GDP است که از رکورد سال 1390 عبور می کند.

صفایی فراهانی : در مورد سال 1390 شاید درست باشد ولی حرف من درباره رسیدن به شرایط سال 1383 است.

لیلاز: خیر. بالاترین رکورد ما سال 1390 است. یعنی حجم کل GDP در این سال بالاترین عدد است. بنابراین در پایان سال 1392 سطح GDP فقط 9 درصد کمتر از سال 1390 بوده است که تا اوایل سال 95 این عقب ماندگی را جبران می کنیم.

صفایی فراهانی : من خوشبینی شما را ندارم. علت مشخصی هم دارم. همانطور که اشاره کردم میزان زمانی که طول می کشد تا ما مشکلات اقتصادیمان با کشورهای دیگر جهان را حل کنیم، بیشتر از این زمان است.

لیلاز: ولی رشد اقتصادی سال 93 به هرجهت سه درصد شد.

صفایی فراهانی : رشد اقتصادی ایران 3 درصد به نسبت سال 1392 شد. معتقدم در شرایط طبیعی در سال 1396 به سمت بهبود می رویم. موضوعات کلان بین المللی خودمان را تا اواخر سال 1395 نمی توانیم بهبود دهیم.

لیلاز: اگر دولت و حاکمیت روی این موضوع تمرکز کنند، به نظرم می شود، مشکلات را حل کرد.

صفایی فراهانی : وقتی می توانیم این حرف شما را قبول کنیم که حداقل چندبار این شرایط رخ داده باشد. چطور می توانم، خودم را خوشبین بکنم که ناگهان همه بردارهای ما همگن شود درحالی که تا کنون سابقه چنین اتفاقی را نداشته ایم.

لیلاز: در پاییز سال 1370 تولید ناخالص داخلی کشور از رکورد تاریخی خود عبور کرد. محیط بین المللی هم به دلیل جنگ خلیج فارس متشنج بود. اگر روند بهبود بیش از دو تا دو سال و نیم طول بکشد، اعتقاد دارم که سیل مطالبات اجتماعی از آقای روحانی عبور می کند.

صفایی فراهانی : من هم دوست دارم که وضعیت اقتصادی کشور به سمت بهبود برود. ما از خدا می خواهیم که شرایط به سمت بهبود برود. نگاه من به این دلیل است که عقلانیت موجود را در اندازه ای نمی بینم که فضا به سمتی برود که شما می گوید. اعتقاد دارم که کلیت فضای سیاسی و اقتصادی کشور به شکلی نیست که نیاز امروز کشور از نظر اقتصادی را پوشش دهد و کمک کند تا به سمتی برود که شما به آنها اشاره می کنید. من نمی توانم فقط از ایده ال ها صحبت کنم ،باید با واقعیت و عقلانی جلو رفت !

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی