جهانگیر کرمی : سرنوشت روسیه پس از تحریم/ مبادلات تجاری ایران و روسیه ۱۰ برابر میشود؟
* حدود دو سال است که روسیه در تحریم قرار دارد و به همین دلیل، رشد اقتصادی و وضعیت شاخصهای اقتصادی روسیه نیز مطلوب نیست. با توجه به این شرایط، فکر میکنید تحریمها چقدر روی اقتصاد روسیه اثر گذاشته است؟
در حال حاضر تحریم علیه یکسری مقامات و افراد بلندپایه روسیه و نیز برخی از شرکتهای خاص و بانکهای روسیه صورت گرفته است. در واقع کسانی که به نوعی درگیر با موضوع اوکراین بودند و همینطور شرکتها و بانکهایی که ارتباط با قضیه اوکراین داشتند، در تحریم قرار گرفتند.
تحریمها با هدف فشار بر روسیه برای عقبنشینی در موضوع اوکراین صورت گرفته است و تاکنون که تقریبا یکسال و نیم از تحریمها میگذرد، از ابعاد مختلف تاثیر زیادی روی اقتصاد روسیه داشته است. برای مثال، رشد اقتصادی روسیه که قرار بود در سالهای 2014 و 2015 به بیش از یک درصد برسد، این اتفاق نیفتاده و آمارهای جهانی نشان میدهند که رشد اقتصادی روسیه کمتر از یک درصد مانده است.
از سوی دیگر، فرار سرمایهگذاری خارجی، بزرگترین لطمه به اقتصاد روسیه بوده است. میتوان گفت بیش از 200 میلیارد دلار فرار سرمایه از روسیه بوده و در پی آن، عدم سرمایهگذاری از طرف شرکتهای بزرگ بینالمللی در روسیه نیز اتفاق افتاده است. این موضوع، آسیبهای زیادی به اقتصاد روسیه زده است.
ارزش روبل نیز حدود 50 درصد سقوط کرده است. همینطور افت ارزش بازار سهام، رکود اقتصادی، کاهش درآمدهای ناشی از صنعت توریسم و فشار بر زندگی عمومی مردم، عواقب مشخص و روشنی بوده که تحریمها در اقتصاد روسیه داشته است.
شاید مهمترین آن، بحث عدم سرمایهگذاری و فرار سرمایه و سپس افت ارزش روبل باشد. اینها، آثاری از تحریمها است که به شکل کوتاهمدت و حتی میانمدت در اقتصاد روسیه مشاهده میشود. اگرچه دولت سعی میکند حجم و گستره تحریمها را کم نشان دهد و یا حتی اخیرا ادعا کرده وضعیت رو به بهبود است و داریم از فشارهای تحریم خارج میشویم.
* یعنی خلاف این شاخصها را نشان میدهد.
خیر، قبول دارند که تحریمها اثر داشته و به زندگی مردم فشار آورده، اما معتقدند با طرح ضد بحرانی که از سوی دولتشان در طول یکسال گذشته ارائه و اجرا شده، از زیر بار فشار اصلی تحریمها خارج شده و آثار آن را دارند کم میکنند. نمیگویند که آثار تحریم را کلا میخواهیم از بین ببریم، چون اصلا چنین چیزی امکانپذیر نیست.
جالب است که بدانید فقط تحریمها روی اقتصاد روسیه اثرگذار نبوده، بلکه روی اقتصاد متحدان روسیه نیز اثر داشته است؛ مثل بلاروس، قزاقستان و حتی کشورهایی که جزو سازمان اتحادیه اقتصادی اوراسیایی هم نیستند. این کشورها نیز آسیبهایی دیدهاند، چون اقتصاد روسیه نسبت به آنها اقتصاد بزرگی است و به طور طبیعی هر تحولی در اقتصاد روسیه صورت بگیرد، در اقتصاد کشورهایی که به شدت وابسته به اقتصاد روسیه هستند نیز قابل مشاهده است. این چیزی است که بسیاری از تحلیلگران و مقامات دولتی کشورها نیز اذعان دارند.
در این میان، دولت ادعا میکند که دارد کمکم آثار تحریمها را کاهش میدهد، ولی واقعیت این است که این همه داستان نیست. آنچه که اتفاق میافتد، بیشتر آثار و عواقب بلندمدت تحریمها بر روسیه است.
* با این شرایطی که از اقتصاد روسیه میگویید و با توجه به اینکه قیمت نفت طی ماههای گذشته در بازار جهانی به شدت کاهش یافته است، میتوانیم این فرض را داشته باشیم که اقتصاد روسیه به سمت بحران حرکت میکند؟
بله، این نکته خوبی است که شما اشاره کردید. در حال حاضر 70 درصد صادرات روسیه وابسته به صادرات انرژی است و بیش از 50 درصد بودجه دولت نیز به طور مستقیم به درآمدهای انرژی وابستگی دارد. بر این اساس، همزمانی کاهش درآمدهای نفتی با تحریمها شرایط را بدتر کرد. یعنی فقط آثار تحریم روی اقتصاد روسیه اثرگذار نبوده است. همانطور که اشاره کردم، قبلا رشد اقتصادی روسیه حدود یک درصد بود. این در حالی است که روسیه طی سالهای 2000 تا 2008 رشد اقتصادی تا 7 و 8 درصدی را تجربه کرده بود. اما خب رشد اقتصادی روسیه کاهش پیدا کرد و در عین حال، کاهش درآمدهای نفتی لطمه بسیاری به اقتصاد روسیه زد و تحریمها نیز اثر داشت.
* در بخشی از صحبتهای خود، به فرار سرمایه و عدم سرمایهگذاری در اقتصاد روسیه به دنبال تحریمها اشاره کردید. به نظر شما تحریمها چقدر در تعاملات اقتصادی و تجاری روسیه با دنیا اثر گذاشته است؟
ببینید، روسیه به صورت نسبی 500 میلیارد دلار صادرات و 350 میلیارد دلار واردات دارد. شریک اول صادرات روسیه کشورهای اروپایی هستند و بیشترین صادرات روسیه نیز انرژی بوده است. بعد از اروپاییها، چین، ترکیه، هند و... قرار دارند. شریک اول وارداتی روسیه نیز اتحادیه اروپا، چین، آمریکا و... هستند. پس اتحادیه اروپا و غرب هم در واردات و هم در صادرات روسیه جایگاه مهمی دارند.
یکی از مسایلی که در حال حاضر مطرح میشود، این است که تحریمها بر اقتصاد اروپا نیز تاثیر منفی داشته است؛ به ویژه کشور آلمان که مبادلات تجاری با روسیه را داشته و بعد هم هلند و ایتالیا. تحریمها باعث شده که جهتگیری اقتصادی روسیه به سمت شرق و سایر نقاط دنیا تغییر پیدا کند. توجه به چین، ایران، هند و سایر کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین افزایش پیدا کرده است. اما این اتفاق یکشبه رخ نمیدهد. برای نمونه، در موضوع انرژی برخی از پروژهها مثل انتقال انرژی به بلغارستان و مجارستان تعلیق و حتی تعطیل شده است، ولی انتقال انرژی به اروپا به سادگی قابل جایگزینی نیست.
قرارداد 400 میلیارد دلاری هم که سال گذشته با چین داشتند، ظرف 10 سال تحقق پیدا میکند و برای اینکه این اتفاق بیفتد، حداقل 3، 4 سال طول میکشد تا خطوط انتقال انرژی ساخته شوند. پس تاثیر تحریمها بر روابط اقتصاد روسیه با سایر نقاط جهان، این است که جهتگیریها را به تدریج دارد تغییر میدهد و دوم اینکه خیلی جدی دنبال این هستند که برای مثال، اقلام غذایی که قبلا از اروپا تامین میشد، از جاهای دیگر تامین کنند.
در کل جهتگیریهای بلندمدت در بحثهای تکنولوژیک دیده میشود. غرب چند قرن است که منشا اصلی ابداعات و اختراعات تکنولوژی است و در این داستان، دولت روسیه از قرن هجدهم تا به امروز یکی از کشورهایی بوده که به طور مرتب از تکنولوژیهای غربی برای قدرتمندی خود استفاده کرده است؛ چه در دوران پتر کبیر، چه در دوران نیکولای اول و چه بعد از آن، در دوره استالین، همیشه روسیه سعی کرده که ساختارهای صنعتی خود را مدرنیزه کند. خب این امواج انتقال تکنولوژی در روسیه هیچگاه نتوانست به یک پایه جدی تبدیل شود که روسیه بتواند در عرصههای تکنولوژیک رقابت جدی داشته باشد. البته روسیه در حوزههای نظامی و صنعتی ابداعات و اختراعاتی داشته است، ولی در ایجاد یک صنعتی که بتواند بازارهای جهانی را تصرف کند و قدرت رقابت با صنعت و اقتصاد غرب را داشته باشد، ضعیف عمل کرده است. بنابراین تحریمها بیشتر تضعیف زیرساختهای صنعتی و تکنولوژیکی روسیه را در بلندمدت نشانه گرفته است و به زعم غربیها، با محروم کردن روسیه از انتقال تکنولوژی، دسترسی به بازارهای موثر جهانی و جلوگیری از انتقال دانش فنی و فناوریهای نوین به روسیه میتوانند فشاری روی این کشور بیاورند که در دوره شوروی نیز این فشارها را آوردند و یکی از عوامل موثر بر روند فروپاشی شوروی بود. الان هم معتقدند که این موضوع میتواند روسیه را یا وادار به تغییر رفتار کند و یا اینکه در بلندمدت یک فروپاشی دیگری را در داخل فدراسیون روسیه ایجاد کند.
* در این شرایط، مسالهای که مطرح میشود، افزایش سطح روابط اقتصادی ایران و روسیه است. با توجه به اینکه هم ایران در تحریم است و هم روسیه در تحریم است، به اعتقاد شما این دو کشور چطور میتوانند به هم کمک کنند؟
ما امیدواریم تحریمها از اقتصاد ایران برداشته شود و بیانیه لوزان بتواند به یک توافقی منجر شود که تحریمها برداشته شود، ولی در وضعیت موجود یک فضایی برای همکاری ایران و روسیه در موضوعات مختلف به ویژه در حوزه اقتصاد ایجاد شده است.
جالب است بدانید که روابط اقتصادی ایران و روسیه از سال 2009 به بعد به شدت آسیب دیده بود. یعنی تا سال 2008 مبادلات اقتصادی ما با روسیه حدود 4 میلیارد دلار بود و بعد این روابط به تدریج کاهش پیدا کرد و در سال 2012 و 2013 به یک میلیارد دلار رسید. البته از سال 2014 شاهد یک جهش کوچکی بودیم و سطح مبادلات دو کشور به حدود 1.5 میلیارد دلار رسید. انتظارات این است که با بهبودی که در روابط دو کشور ایجاد شده، سطح روابط اقتصادی در سال 2015 به بیش از 2 میلیارد دلار برسد و حتی افزایش پیدا کند. البته توافقی که بین ایران و روسیه صورت گرفته، این است که سطح مبادلات به بیش از 10 میلیارد دلار هم برسد.
بههرحال فضای بحران اوکراین و تحریمها، دولت روسیه را متوجه ایران کرده و بازارهای روسیه را تا حدودی برای تعاملات اقتصادی با ایران آماده کرده است؛ به ویژه بازار مواد خوراکی، محصولات کشاورزی و... . با رفتوآمدهایی که در این مدت صورت گرفته و همینطور اراده سیاسی که بین دو طرف ایران و روسیه وجود دارد، این روند ادامه دارد. البته دولت روسیه یک طرحی تحت عنوان تهاتر نفت و کالا پیشنهاد داده بود که نفت ایران را روسها بفروشند و در مقابل، کالاهایی که به ایران صادر میشود و با مبادلاتی که صورت میگیرد، دیگر ایران به طور مستقیم ارزی را به روسیه نپردازد. این یک طرحی بود که در عمل نتوانست پیش برود و مشکلاتی داشت. تحریمها هم باعث شد که دولت روسیه با محدودیتهایی در این زمینه مواجه شود.
از سوی دیگر، بهبود فضای روانی روابط بینالمللی ایران و دیپلماسی دولت جدید شرایطی را فراهم کرد که شاید خیلی ضرورتی به یک ریسک بزرگ در روابط با روسیه وجود نداشت، بلکه ما بهتر بود به جای تهاتر نفت و کالا، بیاییم همان روابط موجود را گسترش دهیم؛ به این امید که اولا محدودیتها بر سر فروش نفت برداشته شود و در عین حال، موضوع تحریمها که کنار رود، بتوانیم روابط را گسترش دهیم.
نکته بعدی این است که تحریمها یک ساختار اجماعی بین قدرتهای بزرگ و یک ساختار حقوقی و فنی و تشکیلاتی دارد. خوشبختانه امروز آن ساختار اجماعی شکسته است و نه روسیه و نه چین، نگاه گذشته را ندارند. حتی سایر قدرتهای غربی هم دیدگاههای گذشته خود را کم و بیش کنار گذاشتهاند، اما آن ساختار حقوقی و تشکیلاتی هنوز پابرجاست. برای مثال، بانک مرکزی هنوز در تحریم قرار دارد و کشوری که با بانک مرکزی ایران کار کند، با فشارهایی مواجه میشود. متاسفانه ساختار تشکیلاتی و حقوقی تحریمها بهگونهای تعبیه شده که طرف غربی میتواند فعلا آن را نگه دارد. به طور طبیعی روسیه هم مجبور است این موضوع را رعایت کند. اما دو کشور تلاش کردند که در دو سال اخیر تمهیداتی بیاندیشند تا آثار حقوقی و فنی تحریمها کاهش پیدا کند. اما نکته دیگر این است که اساسا روابط اقتصادی ایران و روسیه در درون و ذات خود یکسری محدودیتها دارد که این محدودیتها به سادگی برداشته نمیشوند و واقعا زمان میخواهد. یکی از این محدودیتها، آموزشی و نگرشی است.
تحصیلکردهها و فارغالتحصیلان مراکز آموزشی در ایران اساسا با زبان انگلیسی و ساختارهای فنی اروپایی و آمریکایی و نیز ذهنیت و نگرشهای توسعهمحور آشنایی دارد. خب این نگرش یک مقدار نسبت به روسیه تفاوت دارد؛ چراکه ساختارهای اداری، نهادی و حقوقی روسیه ساختارهای سخت و از جهتی، فاسد است. از سوی دیگر، شما بررسی کنید و ببینید بیشترین اقلام تجاری ما با کشورهای پیرامونی چیست. اما ایران نفت صادر میکند که روسیه به آن نیازی ندارد. از آن طرف، ما کالاهای ساخته شده مصرفی روزمره وارد میکنیم. این کالاها بیشتر از چین وارد میشود. در واقع ایران کالایی را صادر میکند که روسیه خیلی نیاز به آن ندارد و روسیه نیز کالایی را صادر میکند که ایران خیلی به آن نیازی ندارد. دو کشور مکمل اقتصادی یکدیگر نیستند و همین موضوع باعث شده که ظرفیتهای اقتصادی ایران و روسیه خیلی گسترده نباشد. برای مثال، ترکیه و روسیه نزدیک به 40 میلیارد دلار مبادلات تجاری دارند، چون ترکیه واردکننده انرژی از روسیه است. از سوی دیگر، ترکیه صادرکننده اقلام فنی و صنعتی است که روسیه واردکننده این اقلام است.
با همه اینها، این موضوع به معنای آن نیست که روابط اقتصادی ایران و روسیه باید یک میلیارد دلار باشد. به نظر من حتی 4 میلیارد دلار هم کم است. به صورت طبیعی باید یک تعادلی در روابط بینالمللی ما ایجاد شود و در روابط با روسیه نیز عناصر سیاسی و ذهنیتی کنار بروند.
اساسا یکی از مشکلات سیاست خارجی روسیه این است که نمیتواند خیلی روابط خارجی پایداری با سایر کشورها ایجاد کند و بهویژه با ایران همیشه این مشکل را داشته است. بههرحال مساله غرب، مساله سیاست خارجی روسیه است و از آن طرف، غرب میخواهد ایران در فشار باشد، بنابراین به طور طبیعی وزن غرب برای روسیه خیلی مهمتر از ایران است؛ مگر شرایط استثنایی پیش بیاید که خود غرب، روسیه را پس بزند. بر این اساس، ظرفیتهای واقعی روابط اقتصادی ایران و روسیه حداقل 10 میلیارد دلار باید باشد، اما این ذهنیتها، رفتارها و محدودیتها موجب شده که شاهد این باشیم که این روابط اقتصادی به شدت کاهش پیدا میکند و به کمتر از یک میلیارد دلار برسد.
نکته اینجاست که باید از طرف روسی این سوال را کرد که چرا تحریمها باعث میشود که روابط اقتصادی ایران و روسیه به حدود یک میلیارد دلار برسد، ولی تحریمها باعث میشود که روابط اقتصادی ایران و چین سه برابر شود؟ یا حتی روابط اقتصادی ایران و امارات و ایران و ترکیه تغییر خاصی نداشته باشد. در واقع مجموعهای از این عناصر است که باعث میشود روابط محدود شود.
* در حال حاضر میزان صادرات گاز روسیه به اروپا کاهش پیدا کرده است. به نظر شما ایران در این شرایط میتواند چه نقشی را بازی کند؟ میتواند بازاری را که روسیه از دست داده، تصاحب کند یا اینکه با روسیه تعامل داشته باشد؟
به اعتقاد من، گام اول در این موضوع این است که ظرفیتهای صادرات گاز را در ایران افزایش دهیم. ما بعضی مواقع در تامین داخلی گاز با مشکل مواجه میشویم. بنابراین باید سرمایهگذاری در صنعت گاز صورت گیرد. همه اینها مستلزم یک سیاست خارجی معتدل و سازندهای است که بتواند فضای بینالمللی را تسهیل کند.
شما فکر میکنید چرا خط لوله صلح با اینکه هم طرف هندی و هم طرف پاکستانی نیاز دارد و هم اینکه ما قول دادهایم که تخفیفات لازم را بدهیم و همه تلاشمان را هم بهکار گرفتهایم، اجرایی نشده است؟ برای اینکه بخش عمدهای از اقتصاد و تجارت بینالمللی سیاسی است. به عبارتی، برای اینکه بتوانیم گاز صادر کنیم، باید در مسایل سیاست خارجی به یک تعاملی برسیم.
من نمیخواهم بگویم که باید از یک رفتار یا شعار خاصی دست بکشیم، ولی باید به یک نقطه تعادلی برسیم که بتواند بین ضرورتهای اقتصادی، ضرورتهای امنیتی و الزامات ایدئولوژیک یک تعادلی ایجاد شود. نتیجه این تعادل به طور طبیعی این است که کشوری که میخواهد گاز بخرد و در صنایع گازی سرمایهگذاری کند و خط انتقال انرژی را بسازد، تنبیه و جریمه نشود و سایر روابطشان لطمه جدی نبیند.
اگر در حوزه سیاست خارجی یک تعادلی ایجاد شود، آن زمان سرمایهگذاری صورت خواهد گرفت. در مورد اروپا هم همینطور است. یعنی ابتدا باید این اتفاق بیفتد و بعد بگوییم وارد رقابت با روسیه میشویم. ما شعار این موضوع را مطرح میکنیم، اما عملا ته این شعار چیزی نیست، یعنی هیچ اتفاقی روی زمین نیفتاده است، حتی اتفاقی روی کاغذ هم نیفتاده است.
به نظر من اگر سیاست خارجی ما بتواند این فضا را فراهم کند، نهتنها باید وارد بازارهای اروپایی شویم، بلکه باید به هر بازار ممکنی که به لحاظ اقتصادی برای ما صرفه داشته باشد، ورود کنیم. این اصلا الزام و نیاز کشور ماست، ولی تا زمانی که این اتفاق نیفتاده، چهکار میتوانیم بکنیم؟! ما اصلا گازی برای صادرات نداریم.
* اگر اقتصاد ایران و روسیه با یکدیگر جوینت شوند، چقدر در رشد اقتصادی دو کشور موثر است؟
ما میتوانیم سه حالت را تصور کنیم. تا امروز که مبادلات اقتصادی دو کشور کاهش پیدا کرده، به زیان هر دو کشور بوده است، چون دو کشور هر چه در هم تنیدگی اقتصادی بیشتری با یکدیگر داشته باشند، به طور طبیعی امنیت مشترک و متقابل هم افزایش پیدا خواهد کرد و وزن و جایگاه هر دو کشور نیز در مبادلات بینالمللی بهتر خواهد شد.
یک حالت این است که این فضا را از دو طرف بگیریم. یک حالت دیگر این است که به گذشته برگردیم و 4 میلیارد دلار مبادلات اقتصادی داشته باشیم. این برای ما یک فرصت است، چون برخی از اقلام فنی و صنعتی که از روسیه تهیه میشود، اقلام مهمی هستند. مثلا میشود بحث فناوریهای نظامی را مثال زد. بههرحال فناوریهای نظامی لازمه امنیت همه کشورها است. به نظر ما صنایعی که در کشور ما به نوعی با روسیه ارتباط دارند، کدام هستند؟ صنایع نیروگاهی، ذوبآهن، خطوط نورد و فولاد و... . برخی از اقلامی که از روسیه وارد ایران میشوند، مواد اولیه هستند و در صنایع کشور ما استفاده میشوند. ما از روسیه پفک، سنگ قبر، جانماز و... وارد نکردیم؛ کاری که چین کرد.
حالت سوم این است که مبادلات اقتصادی افزایش پیدا کند و به 10 میلیارد دلار برسد. فراتر از مسایل اقتصادی، ما با روسیه چند مساله مهم داریم. یکی، مسایل منطقهای است. بین ایران و روسیه در مورد افغانستان، کشورهای آسیای مرکزی، حوزه دریای خزر، قفقاز جنوبی و در مسایل مربوط به خاورمیانه منافع مشترک وجود دارد. این منافع مشترک علیه هیچ طرف سومی نیست؛ منافعی است که در جهت ثبات این کشورها حرکت میکند. از آن طرف، ما و روسیه یک نقطهنظرات و دیدگاههای مشترکی در مورد یک نظام بینالمللی چند قطبی و چند جانبه، دوری از وضعیت یکجانبهگرایی آمریکا، مداخله در امور داخلی کشور و تاکید بر حفظ حاکمیت ملی کشورها از طرف دو کشور داریم. بنابراین موضوع این است که گسترش روابط اقتصادی به تقویت همکاریهای سیاسی و امنیتی کمک میکند؛ ضمن اینکه حتما باید به این موضوع توجه داشته باشیم که ما باید سیاست خارجیمان متعامل، سازنده، توسعهمحور، متوازن و متعادل باشد. یعنی ما نباید تصور کنیم که با روسیه همکاری اقتصادی داشته باشیم تا با طرف سومی بههم بزنیم. البته در یک شرایط اقتصادی کشورها میتوانند چنین کاری را کنند، ولی باید دید آیا واقعا این کار عملا امکانپذیر است؟ در دوره اوج شعارهای سیاست خارجی شرقگرای دولت قبلی، روابط ایران و روسیه به یکچهارم کاهش پیدا کرد و روابط ایران و چین سه برابر شد و تبدیل به واردکننده کالاهای چینی شدیم.
ببینید، سیاست شرقگرایی سیاست بیمعنایی است. اگر منظور نگاه به شرق باشد، طوری نیست، اما ما نمیتوانیم بگوییم که میخواهیم نگاه به شرق داشته باشیم تا نگاهمان در مقابل نگاه به غرب باشد. ما یک سیاست خارجی متوازنی نیاز داریم که بتواند از محیط بینالمللی در خدمت توسعه و قدرتمندی کشور و امنیت ملی بهره بگیرد. روابط با روسیه نباید مخل این اصول سیاست خارجی باشد.