فرهنگ نادرست صف نشینی، یکی از عوامل نابسامانی بورس در ایران
آستانه تحمل سهامداران بورس در خلال یک سال گذشته کاهش یافته است، به ویژه آنکه در نیمه فروردین ماه امسال بعد از مدتی طعم سودهای نسبتا بالا را دوباره چشیدند. اما حال و هوای این روزهای بازار سرمایه آن طور که پیش بینی می شد نیست؛ شاخص کل مدام در حال تنزل است و این موضوع از منظر روانی، فعالان بازار را به سمت ناامیدی پیش برده است. این در حالیست که مسئولان سازمان بورس مدام حرف از بهبود بازار و حمایت از آن سر می دهند، حمایت هایی که تاکنون بازخوردی نداشته است.
اما «عباس آرگون»، تحلیل گر بازار سرمایه و عضو هیات نمایندگان اتاق تهران معتقد است بخشی از نابسامانی های بازار سرمایه در ایران ناشی از عملکرد خود سهامداران است. سهامدارانی عمدتا غیرحرفه ای که بدون تحلیل وارد بازار شده و نگاه بلندمدت به بورس ندارند. او در معتقد است که فرهنگ صف نشینی در بورس ایران، فرهنگی فراگیر و نادرست است که در معاملات اثرگذار است.
*به دنبال ریزش های پیاپی شاخص کل، روز گذشته بورس وارد فاز 62 هزار واحد شد که این مسئله نگرانی بیشتر سهامداران را به همراه داشت. آیا باز هم باید منتظر یک خبر از مذاکرات بود تا انتظار تغییر جو روانی بازار و به تبع بهبود وضعیت شاخص کل را داشت؟ در شرایط کنوی مشخصا کدام عوامل بورس را اینگونه تحت تاثیر قرار داده اند؟
در این خصوص نباید به دنبال یک عامل گشت، چراکه مجموعه عواملی دست به دست هم دادند و ریزش شاخص را ایجاد کرده اند. یکی از عوامل اثرگذار وضعیت واقعی اقتصاد کشور است؛ در حال حاضر ما در بخش تولید و صادرات با مشکلات بسیاری مواجه هستیم و تعیین دستوری قیمت ها و محدودیت نقدینگی، واحدهای تولیدی و صنعتی را تحت فشار قرار داده است. خب در این شرایط طبیعی است که شرکت های بورسی هم از وضعیت مساعدی برخوردار نباشند. مشخصا همین سیاست های تثبیت دستوری قیمت ها آن هم در حالی که طی سالهای اخیر هزینه تمام شده تولید برای تمام تولیدکنندگان به مراتب افزایش داشته، ضربه بزرگی به بنگاهها وارد می سازد.
اما مسائل سیاسی و بحث مذاکرات بر بازار اثرگذار است، به ویژه اگر توافق نهایی به برداشته شدن تحریم ها منتهی شود که خب به واسطه این امر شرایط برای بنگاههای تولیدی بهبود می یابد. اما در همین مذاکرات لوزان، مگر اتفاق خاصی افتاده بود یا تحریم ها برداشته شد که بازار واکنشی هیجانی نشان داد؟ پس مسائل روانی هم بر بازار اثر گذار است در حالی که ممکن است این مسائل نمود عینی در اقتصاد نداشته باشد.
اما مسئله دیگری که باعث نابسامانی در وضعیت بورس شده، ناشی از عملکرد خود سهامداران است. متاسفانه عمده سهامداران بورسی در ایران نگاه بلندمدت ندارند و به دنبال خرید و فروش های لحظه ای و کسب سود در کوتاه مدت هستند.
بسیاری از افراد بدون هیچگونه تحلیل وارد بورس می شوند این در حالیست که بازار سرمایه دانش کافی و خبرگی را می طلبد.
*یعنی در حال حاضر سهامداران از فروش صرف نظر کنند؟
ببینید؛ سهام هایی که در حال حاضر عرضه می شود به مراتب از قیمت اصلی خود پایین تر است. در واقع این سهام ها زیر ارزش اسمی شان عرضه می شوند و سهام ارزنده ای هستند. بسیاری از سهام هایی که این روزها به فروش می رسد ناشی از ناامیدی سهامداران به وضعیت بازار است. به تبع همین مسئله است که می گویم افرادی که وارد بازار می شوند باید با نگاه بلندمدت و با تحلیل درست از وضعیت بورس وارد بازار شوند.
*پس به عقیده شما طولانی شدن صف های فروش در این روزها ناشی از ناامیدی سهامداران به وضعیت بازار است؟
یک بخش ناشی از ناامیدی است و بخش دیگر هم اینکه در بورس ما یک فرهنگ در صف نشینی وجود دارد. یعنی افراد نگاه می کنند که دیگران چه کاری انجام می دهند و بدون هیچ تحلیلی کار آنها را دنبال می کنند. به عبارتی وقتی عده ای اقدام به خرید یا فروش می کنند، کاری به علت آن نداریم و این کار را عینا تقلید می کنیم بدون هیچ نگاه درستی به مسئله.
براین اساس معتقدم که اصلا افراد غیرحرفه ای نباید وارد بورس شوند. بورس یک بازار حرفه ای است و انجام معاملات نیاز به تحلیل دارد.
*به بحث اولیه برگردیم. از سال گذشته دولت بارها و بارها وعده حمایت و اعمال سیاست هایی به منظور تقویت بازار سرمایه داد. اما این ها در عمل راه به جایی نبرد. این مشکل ناشی از کجاست؟
دولت بارها اعلام کرد که از این بازار حمایت می کند، اما متاسفانه در کشور ما حمایت به معنای دخالت است. به شدت مخالف اعمال سیاست های دستوری در بازار سرمایه هستم.
اگر قرار است حمایتی صورت گیرد، باید از صنایع و بخش تولید حمایت شود تا این بخشها از تنگناهای مالی عبور کنند.
ببینید، مشخصا سیاست کنترل تورم دولت در دو سال گذشته سیاست مثبت و اثرگذاری بوده و قابل تقدیر است اما این سیاست منجر به تداوم رکود هم شده است. همین رکود است که چالش های بخش تولید را به مراتب افزایش داده است. باید فکری برای خروج واقعی همه بخش های تولیدی و صنعتی از رکود کرد، سیاستی همراه با کنترل تورم.
در صورت برداشته شدن تحریم ها شرایط برای شرکت ها و بنگاه های اقتصادی بهتر می شود که برداشته شدن آن هم زمان بر است. پس در این میان دولت باید مسکن های اثرگذاری در نظر بگیرد تا در این مدت بخش تولید را به طور واقعی حمایت کند.
متاسفانه در کشور ما مسئولان حرف زیاد می زنند اما فاصله حرف تا عمل زیاد است.
از سوی دیگر دولت باید تلاش کند اعتماد از دست رفته در بازار سرمایه را به این بازار بازگرداند.