گردشگری، اشتغال و تامین مالی
نرخ بیکاری بالاتر از 10درصد در هر جامعهیی میتواند یک بیماری سخت اقتصاد کلان تلقی شود که نشانه سرمایهگذاری ناکافی است.
در صورتی که نرخ بیکاری در میان جوانان، بالاتر از نرخ بیکاری عمومی باشد به معنای این است که سرمایهگذاری جدیدی صورت نپذیرفته تا جوانان را به بنگاههای متقاضی کار هدایت کند. اگر در جامعهیی نرخ بیکاری «جوانان تحصیلکرده» بالاتر از نرخ بیکاری عمومی باشد معنایش این است که سرمایهگذاری اندکی که انجام شده در فعالیتهای دارای تکنولوژی پایین است که نیاز به نیروی با دانش روز ندارند. آمارهای رسمی ارائه شده از طرف نهاد اصلی تولید آمار مثل مرکز آمار ایران و بانک مرکزی نشان میدهد نرخ بیکاری ایران بهطور میانگین در سالهای اخیر حدود 12درصد، نرخ بیکاری جوانان حدود 25درصد و نرخ بیکاری جوانان تحصیلکرده حدود 40درصد بوده است که این رقم آخر را دکتر علی لاریجانی رییس محترم مجلس شورای اسلامی بهتازگی بیان کرد. این درد بزرگ جامعه ایرانی را باید زودتر، از بهترین و کمهزینهترین راهها درمان کرد تا آسیبهای آن کمتر و کمتر شود. درمان این بیماری کشنده اما آسان نیست و پزشکان اقتصاد و مدیران و مسوولان دولتی هرکدام راهی را برای درمان میشناسند و نسخهیی مطابق با آن میپیچند. بهترین حالت این بود که میشد هرکدام از راهها را رفت تا معلوم شود کدام راه کمهزینهتر است. اما واقعیت این است که در شرایط حاضر نمیتوان آزمایش و خطا را در دستور کار قرار داد. ارزیابیها نشان میدهد برای آیندهیی نهچنداندور شرایط سیاست خارجی ایران تغییرات قابل توجهی را تجربه میکند و زمینههای گسترش تعاملات بینالمللی کشور با دنیا فراهم میشود. این موضوع میتواند یک علامت واقعی اقتصادی برای افزایش سرمایهگذاری در بخش گردشگری تلقی شود. براساس آنچه که تاکنون از طرف کارشناسان، فعالان صنعت و اقتصاددانان و پژوهشگران منتشر شده و بر زبان جاری شده فعالیتهای مرتبط با گردشگری برای ایجاد شغل پایدار، مدرن و نیازمند نیروی تحصیلکرده و جوان نسبت به سایر فعالیتهای اقتصادی دارای قابلیت بیشتری است. فرصت آتی که شاید در آستانه آن باشیم یک علامت روشن اقتصادی به سرمایهگذاران است. فرصتهای گردشگری ایران در دو بخش فرهنگی و اکوتوریسم مثال زدنی است. اما زیرساختهای اقامت و خدمات وابسته گردشگری در اغلب نقاط کشور فراهم نیست. شاید دیدن اصفهان، شیراز و یزد دیگر چندان برای گردشگران تازگی نداشته باشد و نیازمند معرفی مقاصد جدیدی در این حوزه باشیم. بدیهی است که حداقلهای زیرساختی برای چنین نقاطی موجود نیست. هرچه از شهر به سمت روستا برویم، نبود این امکانات بیشتر خودنمایی میکند. در بخش اکوتوریسم که پیوند عمیقی با روستاها دارد یکی از مهمترین گامها حمایت و تامین مالی طرحهای توسعه زیرساختهای اولیه گردشگری است. بهطور مثال به جای تخصیص اعتبارات کلان به طرحهای نمونه گردشگری که اجرای آنها بسیار زمانبر است و گاهی آثار مخرب زیست محیطی را نیز دربردارد، باید ضمن تفکیک این طرحها به چندین زیرطرح و استانداردسازی خدمات به تامین مالی این زیرطرحها (به عنوان بنگاه اقتصادی خرد) پرداخت. بدینترتیب به سرعت و بدون از دست رفتن فرصت پیشرو در هر منطقه، خوشهیی از مشاغل وابسته گردشگری با محوریت جوانان تحصیلکرده روستایی شکل میگیرد. نقش دولت در این مسیر غیرقابل چشمپوشی است. دولت در حمایت از بنگاههای خرد و کوچک نهادهای مالیای را در اختیار دارد که توسعه و افزایش سقف اعتبارات این نوع نهادها و توجه به نقششان در تامین مالی بخش گردشگری بسیار حائز اهمیت خواهد بود.