شراکت با ژرمنها
رشد اقتصادی ناپایدار برای دههها و منفی شدن آن در چند سال اخیر، معیشت ایرانیان را با تهدید وکاهش جدی روبهرو کرده است.
علاوه بر کوچک شدن کیک اقتصاد، بیکاری فراگیر هم باعث شده تا افراد و خانوادههای زیادی حتی از این کیک کوچک هم سهمی نداشته باشند. تاکنون هم صاحبنظران زیادی موشکافانه به طراحی سوال درخصوص چرایی این اتفاقات برای اقتصاد ایران پرداختهاند و وفاقی جمعی برای لزوم افزایش بهرهوری بهعنوان راه دستیابی به افزایش نرخ رشد اقتصادی و استمرار آن، شکل گرفته است. با روشن شدن صورتمساله، اکنون یافتن جواب در دستور کار قرار دارد. دو سناریو قابل تصور است؛ اول اینکه فازهای مطالعاتی برای طراحی و پیادهسازی یک الگوی اختصاصی بهرهوری شروع شود و زمان و هزینه موردنیاز هم اختصاص پیدا کند. سناریوی دوم اما براساس الگوبرداری و بومیسازی شکل خواهد گرفت.
اینکه کدام یک از این دو سناریو برای افزایش بهرهوری در کشور انتخاب شود موضوع این یادداشت نیست، زیرا مهمتر آن است که ورودیهای مشخصی برای تزریق به سناریوهای مذکور تامین شود. خوراک اول که برای افزایش بهرهوری باید فراهم شود، سرمایه است. باوجود حجم بالای نقدینگی در کشور اما بخش واقعی اقتصاد با مشکل جدی در تامین مالی روبهروست. این معمای نقدینگی باعث شده تا برای تامین سرمایه هم به سرمایهگذاری خارجی و منابع بیرونی دل خوش کرد. یکی از این گزینهها بدون شک ژرمنها هستند. آنها آنقدر دقیق اقتصاد ایران را مطالعه کرده و برای ورود به آن برنامه ریختهاند که میدانند هماکنون اقتصاد ما توانایی جذب 88میلیارد یورو را داراست.
فارغ از سناریوهای انتخاب شده، خوراک دوم برای تزریق به اقتصاد، بازسازی سیستم آموزشی و مهارتآموزی است. آلمانیها در این حوزه سرآمد هستند و کیفیت آموزش برای آنها معنای ویژهیی دارد، بهصورتی که برای آن ردیف بودجهیی نیز تعریف کردهاند. اگرچه آلمان در کنفرانس Going Global رتبه اول از لحاظ خدمات و کیفیت آموزشی را کسب کرده اما همچنان مصمم به ارتقای آن است، لذا یکی از مهمترین حلقههای مفقوده برای رشد اقتصادی ایران را میتوان از آلمانیها آموخت. خوراک سوم هم به موضوع تکنولوژی و واردات آن برمیگردد. تردیدی نیست که واردات تکنولوژی یک الزام برای کشورهای در حال توسعه جهت سرعت بخشیدن به فرآیند توسعه است. با فرض اینکه تکنولوژی را با صبر و صرف هزینه میتوان بهدست آورد اما بهدلیل ماهیت توقفناپذیری اقتصاد صبر بیش از حد، به بنیادهای اجتماعی یک کشور در شرایط بحران اقتصادی، آسیبهای غیرقابل برگشت خواهد زد. منظور از توقفناپذیری اقتصاد این است که اقتصاد را نمیتوان در نقطهیی متوقف کرد و بعد از اعمال اصلاحات دوباره آن را به کار انداخت بلکه مانند اتومبیلی که در حال حرکت است باید هم هرچه سریعتر آن را تعمیر کرد و هم با احتیاط زیاد این کار را انجام داد. بههمین دلیل نمیتوان فرصت را از دست داد و به بهانه تولید داخلی، واردات تکنولوژی را مدام به تعویق انداخت. با اینکه نباید از هزینه کردن در تحقیق و توسعه غافل شد اما فعلا اقتصاد ایران به تکنولوژی نیاز مبرم دارد و شریکی بهتر و تواناتر از آلمان برای انتقال تکنولوژی وجود ندارد. کشوری که هم از کشورهای پیشرو در صنعت جهان است و هم اینکه خود آنها برای حضور در بازار جذاب ایران ابراز تمایل کرده و پیشقدم شدهاند. از همین حالا ما نیز باید برای پس از تحریم برنامهریزی کرده و شرکای جدید خود را هدفگذاری کنیم و چه بهتر که شریک ما یک بازیگر توانای اقتصاد بینالملل باشد!