جادوی اقتصاد

منشور خبری تحلیلی اقتصاد ایران و جهان

جادوی اقتصاد

منشور خبری تحلیلی اقتصاد ایران و جهان

زندگی بر پایه اقتصاد

فقر باقی می ماند

پنجشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۴۸ ب.ظ

 

حسین راغفر / اقتصاددان

در طی سال­های بعد از انقلاب، سیاست­های منسجمی برای برنامه­های حمایتی اجتماعی نداشته­ایم، تمام طرح­ها به صورت جزیره­های مجزا از هم و برنامه­های مختلف بوده است. اصلاً استراتژی مشخصی وجود نداشته و تمام کارها هم عمدتاً معطوف به مسائل و درآمدهای ارزی وابسته بوده است. هر وقت درآمدهای ارزی زیاد شده، به رفع فقر و نابرابری­­های اجتماعی بیشتر توجه شده، هر وقت هم چنین درآمدهایی نبوده، این توجه کم­تر شده است.  به جز دوره جنگ که با وجود درآمدهای پایین توجه زیادی به حمایت های عمومی مانند تغذیه و مسائل بهداشتی دیگر معطوف شده است.

در سندهای چشم انداز توسعه نیزعملاً برنامه خیلی شفاف و مشخصی برای رفع فقر نداشته­ایم. بعد از جنگ اعتقاد چندانی به این مسائل حمایتی وجود نداشته و در بستر سیاست های اقتصادی کشور نیز چنین چیزی چندان مهم نبوده است. در سیاست­های اقتصادی نگاه ما این­گونه بوده که با رشد اقتصادی، خود به خود فقر و نابرابری هم کاهش یابد. این تصور مشکلات خاص خود را دارد، رشد اقتصادی یک بحث است و توزیع این رشد و محصول این رشد نیز، بحث دیگری است. اما ما توجه به نکات این­چنینی را هیچ­وقت در برنامه­های­مان نداشته­ایم. به همین دلیل به نظرم می­رسد که برنامه­های حمایتی در ایران هیچ­وقت موفق نبوده است. فقط برنامه­های خیلی خاص مطرح شده و آن­ها هم عمدتاً منوط به تأمین مالی بوده و نتوانسته حل ریشه­ای مسئله فقر و خودکفا کردن افراد را در دستور کار قرار دهد.  

با توجه به پیشینه سیاست­ها، مشکلات جدی در حوزه های حمایتی ما وجود دارد و سیاست­هایی تدوین می­شود که خودشان منجر به آسیب­های اجتماعی است. از همین رو است که هر روز هم با رشد فقر و نابرابری مواجه شده­ایم.

واقعیت این است که روند مطالعات ما در سی سال گذشته نشان می­دهد که سیاست مشخصی برای کاهش فقر وجود نداشته است.

در سندهای چشم اندازی هم که تدوین شده، اصلی­ترین مسئله، نوع نگاه به توسعه است. در کشور ما متاسفانه با سیاست­های کنونی در حوزه اقتصاد، استراتژی روشنی در خصوص توسعه اقتصادی نداریم. با تغییرات دولت­ها، این سیاست­ها دست خوش نوساناتی به دل­خواه دولت­ مردان می­شود. استراتژی مشخصی در دولت­ها حرکت نمی­کند و نمی­توانیم رشد اقتصادی با ثبات شکل دهیم. در دهه های بعد از انقلاب، هر دولتی که روی کار آمده، سندهای تدوین شده توسط دولت قبلی را قبول نداشته و آن را عملیاتی نکرده است، هنوز هم این روند در حال اتفاق افتادن است.

در سوی دیگر توسعه و برنامه های فقرزدایی، بحث رشد و دست­یابی به رشد است. این جهت­گیری اصلی می­خواهد که باید صنعتی باشد. برای توسعه صنعتی هم باید برنامه روشنی وجود داشته باشد. باید دید کدام صنایع در اقتصاد ما پیش برنده هستند و منابع­مان مصروف توسعه همان بخش­ها شود. این­ مسائل هیچ­ کدام در برنامه های ما تعریف نشده، همواره در نوسان این ابهامات در روزمرگی خود حرکت می­کنیم. مادامی که چنین است، نمی­شود وضعیت بهبود پیدا کند. هر روز هم این دسته از سیاست­ها تبعات منفی خودشان را برای توزیع درآمد در کشور و اشتغال خواهند داشت، که آثار مخربی را به دنبال دارد.

با این تفاسیر، افزایش فقر و نابرابری محصول فقدان سیاست روشن در عرصه اقتصاد است. سیاست های فقرزدایی باید در پاسخ به استراتژی توسعه خیلی دقیق تدوین شود. هیچ کدام این­ها تا کنون وجود نداشته و ندارد. اوج این نابسمانی را هم در دولت نهم و دهم شاهد بودیم که منابع مالی بسیاری هم به دست آورد و آن­ها را اتلاف کرد. البته پیش از آن هم سیاست­های اقتصادی کشور، فاقد استراتژی روشنی بوده و برنامه­هایی برای دست­یابی به اهداف ضد فقر و توسعه­ای وجود نداشته است.

در نتیجه بحران­های اقتصادی، بحران­های اجتماعی ایجاد می­شود و در کشور ما از مدت­ها قبل ایجاد شده است.. دولت یازدهم برنامه تهاجمی برای حل معضلات اقتصادی کشور نداشته است و این آثار سوئی روی گروه­های مختلف جامعه خواهد داشت، ولی وضع بدتر از سال­های قبل نمی­شود. اما توأم با این بحران­ها خودش را به اشکال مختلف بروز داده است.

 لازم نیست حتماً اعتراض­ها و آسیب­های شهری در جامعه اتفاق افتد، ما در نتیجه بحران­های اقتصادی، آسیب زدن­های فردی مردم را علیه خودشان داشته­ایم. اعتیاد، فرار مغزها، سرخوردگی، خودکشی، طلاق، گسست خانواده­ها، اشکال مختلفی از بحران­هایی است که صورت گرفته­اند. این­ عصیان­ها در اثر سیاست­های غلط اقتصادی سال­های گذشته بوده که اوج آن در دولت­های نهم و دهم اتفاق افتاده است، ولی دولت­های قبلی هم نقش کمی در به وجود آمدن بحران­های کنونی نداشته­اند.

ریشه این مشکلات تا حدی برمی­گردد به نوع نگاه واگذار کردن اقتصاد به عرضه و تقاضا، و بازاری  که در انحصار اصحاب قدرت است. به اسم خصوصی سازی نوعاً اختصاصی سازی قدرت و ثروت صورت گرفته است و در قالب آن شبکه­های قدرت و ثروتی به وجود آمده­اند که اقتصاد و سیاست را کنترل می­کنند، در چنین وضعیتی نابرابری­ها گسترده می­شود و توزیع غلط منابع، منجر به نابرابری­ها شده و ساخت طبقاتی شدید قطعاً خودش را حفظ خواهد کرد، از سویی منجر به گسترش ناشی از نابرابری­ها و نابسمانی­ها می­شود.

واکنش­های مردمی که در هفته­های اخیر نسبت به مسائل مختلف طبقاتی مانند مرگ دختر پورشه­سوار دیده­ایم، نشانه­های بدتر شدن وضعیت اقتصادی است.خود این مسئله نشانه­های اقتصاد بیمار است، اقتصادی که در آن به مصرف­ گرایی دامن زده می­شود. علت این است که منافع گروه­های خاصی در قدرت به این وسیله تأمین شود. اسم برنامه­هایشان را آزادسازی و خصوصی سازی گذاشته­اند، ولی در اجرا، آسیب­های بسیار عمیق و گسترده­ای در ساختار اقتصادی کشور داشته و جامعه را به شدت طبقاتی کرده است. همه این­ها تبعات گسترده­ای به ارمغان آورده، آدم­های نوکیسه از طریق درآمدهای دلالی، واسطه­گری و اقتصاد بیمار، خودروهای لوکس و زندگی لوکس دارند و با خودنمایی، شکاف طبقاتی را بیشتر می­کنند و مصرف­گرایی را رواج می­دهند. تا زمانی که به غیرمولدها میدان داده شود، اقتصاد توان ظرفیت رشد صنعتی ندارد و فقط  بردرآمدهای نفتی کشور مبتنی است، و با نابرابری منابع به نفع گروه­های خاص کوچک عمل می­کند. مادامی که این روند اصلاح نشود، امکان بهبود هیچ چیزی وجود ندارد. کاهش و رفع این مشکلات نیازمند اصلاح ساختاری جدی است، ولی عزمی برای آن نمی­بینیم.

 
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۲۱
مهدی اشرفی وند

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی