مورد (نه چندان) عجیب خانم هلندی
رفتار خانم اسخاکه از منظر علوم سیاسی قابل توجیه است، آنچه قابل درک نیست مهیا کردن فضا برای ایشان از سوی طرف ایرانی است.
آرش پورابراهیمی / دانشجوی دکترای اقتصاد سیاسی دانشگاه لیدن هلند
حاشیه سازی سفرهای نمایندگان پارلمان اروپا و به طور خاص خانم ماریچه اسخاکه به ایران کم کم به عادت تبدیل شده است. از دیدار با نسرین ستوده و جعفر پناهی در تهران در سفرهای پیشین گرفته تا پوشش نامتعارف در تازه ترین سفر که نه تنها با پوشش مورد قبول نهادهای رسمی در ایران فاصله داشت بلکه با چارچوب های دیپلماتیک در روابط بین الملل نیز همخوانی نداشت. چنین رفتارهایی از سوی نماینده هلندی پارلمان اروپا اگرچه شاید عجیب به نظر برسد اما قابل درک است، در واقع چندین دهه پیش از پخش سریال خانه پوشالی (House of Cards) هم در شاخه ای از علم اقتصاد سیاسی به نام انتخاب عمومی، اندیشمندان رفتار سیاستمداران را بر این اساس تحلیل می کردند که هدف اصلی سیاستمداران حفظ موقعیت سیاسی و حتی بهبود آن است. رفتار خانم اسخاکه نیز در همین چارچوب قابل توضیح است. خانم اسخاکه از سال ۲۰۰۹ به عنوان نماینده پارلمان اروپا انتخاب شده و در کمیته های امور خارجه، تجارت بین الملل، دستورکار دیجیتال و حقوق بشر عضویت دارد. بخش قابل توجهی از فعالیت های این نماینده به وضعیت حقوق بشر در خاورمیانه و به خصوص ایران اختصاص یافته تا جایی که حتی در صفحه شخصی اش در شبکه اجتماعی توییتر، نام و سمت ایشان به زبان فارسی هم درج شده است. خانم اسخاکه تقریبا به دستگیری هر فردی با برچسب فعال اجتماعی سیاسی در منطقه خاورمیانه واکنش نشان می دهد. اما مشکل اینجاست که فعالیت های این نماینده هلندی در رابطه با خاورمیانه به طور مستقیم رای دهندگان هلندی را تحت تاثیر قرار نمی دهد، آن هم در شرایطی که این افکار عمومی و رای دهندگان اروپایی هستند که می توانند به حفظ و بهبود موقعیت سیاسی ایشان در صحنه سیاسی اتحادیه اروپا کمک کنند. خانم اسخاکه به خوبی می داند برای اینکه فعالیت هایش در مورد خاورمیانه مورد توجه رای دهنگان هلندی قرار بگیرد، او باید خود را یک حامی سرسخت حقوق بشر نشان بدهد که به شدت دلسوز خاورمیانه ای ها است (باور اینکه این دلسوزی واقعی باشد مانند این است که تصور کنیم آقای کوچک زاده نگران افزایش نرخ بیکاری در هلند باشد). در واقع نه تنها تحت تاثیر قرار دادن رای دهندگان، بلکه جلب توجه برخی حامیان مالی و موسسات و گروه های ذینفع (Interest Groups) در اتحادیه اروپا نیز نیازمند اتخاذ چنین رویکرد سختگیرانه ای است. از سوی دیگر خانم اسخاکه به خوبی می داند که حضور در ایران و رایزنی با مقامات ایرانی، می تواند به بهبود چهره او به عنوان یک فرد فعال در سیاست خارجی نیز کمک کند و او را به عنوان دیپلماتی نشان بدهد که می تواند حتی با دولت هایی که رابطه خوبی با اروپای غربی ندارند، گفتگو کند. چهره ای که می تواند به ارتقای جایگاه او در سیاست خارجی اتحادیه اروپا کمک کند.
خانم اسخاکه در مواجهه با دو راهی اتخاذ موضعی سرسخت در مورد جمهوری اسلامی ایران و یا حضور در ایران و گفتگو با مقامات ایرانی تلاش کرده تا راهی میانه را برگزیند، تا از منافع هر دو رویکرد بهره مند شود. او از سویی به ایران می آید و با نمایندگان مجلس ایران دیدار می کند و سپس جایزه ساخاروف را به افرادی تقدیم می کند که در ایران با حکم محکومیت مواجه شده اند. او از یک سو به مناسبات مربوط به پوشش در ایران تن می دهد تا به ایران بیاید اما در عین حال تلاش می کند تا با پوششی نامتعارف فضایی رسانه ای ایجاد کند تا به مخالفان حضورش در ایران این پیام را مخابره کند که به رغم دیدار دیپلماتیک را رییس مجلس ایران، منتقد سیاست های جمهوری اسلامی ایران است. خانم اسخاکه به محض بازگشت از هلند در صفه توییترش بحث بر سر نحوه پوشش اش در ایران را آغاز می کند تا از فضای رسانه ای ایجاد شده نهایت بهره را ببرد و بیشتر در معرض دید رای دهندگان قرار بگیرد. هرچند چنین رویکردی که ضرب المثل <<یکی به نعل، یکی به میخ>> بهترین توصیف برای آن است، شاید چندان اخلاقی به نظر نرسد، به خصوص که در این مورد خاص صحنه سیاسی ایران به عنوان زمین بازی به کار گرفته شده، اما از یک سیاستمدار نمی توان انتظاری غیر از این داشت. پرسش اصلی اینجاست که چرا چنین فضایی از سوی میزبان در اختیار خانم اسخاکه قرار می گیرد، آن هم برای چندمین بار.