متههایی که ریشه اقتصاد ایران را میتراشند
یکی از مهمترین خصایص بازار جهانی نفتخام، حساسیت شدید به عوامل مختلف ژئوپلیتیکی، اقتصادی و بسیاری موارد دیگر است که همین سبب میشود اقتصاد نفتی ایران بهواسطه در هم تنیدگی شدید با طلای سیاه، با هر نوسان در بازار این محصول دستخوش تغییر شود.
استفاده دولتها از درآمدهای نفتی در دورههای مختلف اقتصاد ایران بهنحوی بوده که اکنون نیاز دولت برای تامین هزینههای خود به قیمت نفت در رده کشورهایی مانند لیبی و الجزایر دیده میشود که از اساس با ایران تفاوتهای جدی دارند.
برای کشوری مانند لیبی به واسطه تنشها و منازعات شدید داخلی، نیاز به نفت بالای 300دلار برای سربهسر شدن هزینههای مالی منطقی است اما ایران که همواره از حاشیه امن برخوردار بوده و منابع عظیمتر نفت و گازی دراختیار دارد باید تاکنون توانسته باشد خود را تا سطح کشورهایی مانند عربستانسعودی بالا کشیده باشد.
کویت در این میان از بهترین موقعیت برخوردار است، طبق تازهترین گزارش بانک جهانی این کشور با نفت پایینتر از 50دلار نیز خواهد توانست هزینههای مالی خود را سربهسر کند و این سبب میشود که تغییرات در بازارهای جهانی نفتخام که عوامل بسیار زیادی بر آن تاثیرگذار هستند، نتواند هسته مرکزی اقتصاد چنین کشورهایی را بهخطر بیندازد. البته بحث استفاده از درآمدهای نفتی در ایران و هزینههایی که دولتها برای تامین آن چشم به چاههای نفت دوختهاند تاریخیتر از چند سال اخیر است، بهطور کلی سیاستگذاران و متاثر از آنها جامعه ایرانی از نگاهی کوتاهمدت و تعجیلگرا در استفاده از درآمدها رنج میبرند که درنهایت سبب میشود کشور نتواند از تله «خامفروش» بیرون آمده و خود را در برابر تغییرات ناگهانی و در بسیاری از موارد وحشتناک قیمت نفت مصون کند.
اکنون درحالی گزارشهای مختلف ارقام بالای 100دلار در قیمت نفت را برای دولت ایران مطرح میکنند که نفت سنگین در ماه اخیر برای نخستینبار به بالای 60دلار رسید و هنوز فاصلهیی که حداقل 40دلار است میان سربهسری شدن هزینههای دولت و وضع فعلی وجود دارد. فاصلهیی که درنهایت منجر به هر چه کمرنگتر شدن پروژههای توسعهیی و عمرانی میشود. این نتیجه برای کشوری که بهشدت نیاز به رونق چرخ تولید و رشد اقتصادی دارد، خطری جدی است.