ترجمه ی پرویز صداقت
اشارهی مترجم
از اوایل دههی 1980 جریان غالب در مباحث دانشگاهی و سیاستهای توسعهای، دیدگاه نولیبرالی بوده است. این دیدگاه در سطح گستردهای نقد شده اما در چارچوب اقتصاد متعارف دانشگاهی کموبیش میتوان مدعی شد که بدیلی در برابر آن ارائه نشده بود. در مقابل، دیدگاه «توسعهگرا»، دیدگاه غالب در اقتصاد توسعه طی دههی 1940تا اواخر دههی 1970 است که از دههی 1980 بدینسو به حاشیه رانده شد. در سالهای اخیر، از سویی، شکست برنامههای تعدیل ساختاری، به ویژه در کشورهای امریکای لاتین و از سوی دیگر بحران بزرگ مالی 2007-2008، بار دیگر به تجدید حیات دیدگاه توسعهگرایانهی دهههای پیش انجامیده است. توسعهگرایی جدید دیدگاه بدیل جدیدی است که طی سالهای اخیر نفوذ گستردهای در نظریات و سیاستهای توسعهای و علاوه بر آن در محافل دانشگاهی و علمی یافته است.
بیست و چهارم و بیست و پنجم ماه مه سال 2010، گروهی از اقتصاددانان که رویکرد اقتصاد کلان کینزی و توسعهی ساختارگرایانه داشتند در سائوپائولو گرد آمدند تا به بحث دربارهی 10 تز توسعهگرایی جدید بپردازند. منظور از توسعهگرایی جدید، اصطلاحی است که در سالهای اخیر در توصیف راهبردهای توسعهی ملی از آن استفاده میشود که کشورهای میانهدرآمد امروز از آن بهره میبرند یا برای پیشبرد توسعه و اعتلای اقتصادی باید از آن بهره ببرند.(1)