در کشورهای توسعه یافته موفقیت مدیر را بر اساس پیشرفت مادی و اقتصادی مجموعه تحت مدیریتش میسنجند، در کشور ما موفقیت یک مدیر را نمیسنجند، خود مدیر بودن نشانهای از موفقیت محسوب میشود.
در کشورهای توسعه یافته مدیران و روسا بعضی وقتها استعفا میدهند، در کشور ما عشق به خدمت مانع از این امر میشود.
در کشورهای توسعه یافته افراد از مشاغل پایین شروع میکنند و به تدریج ممکن است ارتقا پیدا کنند، در کشور ما برخی افراد مادرزادی مدیر و رئیس اند و اولین شغلشان (در بیست و چند سالگی) مدیریت و ریاست است.
در کشورهای توسعه یافته برای یک مقام دنبال فرد مناسب میگردند، در کشور ما برای یک فرد، دنبال مقام مناسب میگردند، و حتا در صورت لزوم یک مقام تازه ساخته میشود.
در کشورهای توسعه یافته کسی که کارمند ساده است، سه سال بعد ممکن است مدیر شود. در کشور ما کسی که کارمند ساده است، سه سال بعد هنوز کارمند ساده است، ولی در این مدت سه بار رئیساش عوض شده است.