مدیران آنها و مدیران ما!
در کشورهای توسعه یافته موفقیت مدیر را بر اساس پیشرفت مادی و اقتصادی مجموعه تحت مدیریتش میسنجند، در کشور ما موفقیت یک مدیر را نمیسنجند، خود مدیر بودن نشانهای از موفقیت محسوب میشود.
در کشورهای توسعه یافته مدیران و روسا بعضی وقتها استعفا میدهند، در کشور ما عشق به خدمت مانع از این امر میشود.
در کشورهای توسعه یافته افراد از مشاغل پایین شروع میکنند و به تدریج ممکن است ارتقا پیدا کنند، در کشور ما برخی افراد مادرزادی مدیر و رئیس اند و اولین شغلشان (در بیست و چند سالگی) مدیریت و ریاست است.
در کشورهای توسعه یافته برای یک مقام دنبال فرد مناسب میگردند، در کشور ما برای یک فرد، دنبال مقام مناسب میگردند، و حتا در صورت لزوم یک مقام تازه ساخته میشود.
در کشورهای توسعه یافته کسی که کارمند ساده است، سه سال بعد ممکن است مدیر شود. در کشور ما کسی که کارمند ساده است، سه سال بعد هنوز کارمند ساده است، ولی در این مدت سه بار رئیساش عوض شده است.
در کشورهای توسعه یافته کسی که خیلی دانش و تجربه داشته باشد و بخواهند از او بیشترین استفاده را ببرند، به سمت مشاوری گماشته میشود. در کشور ما کسی که نخواهند ازش استفاده کنند، مشاور میشود.
در کشورهای توسعه یافته اگر کسی از کار برکنار بشود، عذرخواهی میکند و حتی ممکن است محاکمه شود. در کشور ما بعد از برکناری، طی مراسم باشکوهی از فرد تقدیر شده و وی را به مدیریت جای دیگری میگمارند.
در کشورهای توسعه یافته مدیران یک اداره کارشان را به صورت گروهی انجام میدهند، اما مستقل از هم استخدام شده یا برکنار میشوند. اما در کشور ما افراد به صورت گروهی از یک اداره به اداره دیگر جا به جا میشوند، ولی در حین کار هیچ نوع هماهنگی ندارند.
در کشورهای توسعه یافته برای استخدام یک رئیس دانشگاه، مثل بقیه مشاغل، در روزنامهها آگهی چاپ میکنند، از بین درخواستهای رسیده با برخی مصاحبه میکنند و سرانجام یکی را انتخاب میکنند. در کشور ما، برای انتخاب رئیس به افراد مورد نظر تلفن میکنند!
در کشورهای توسعه یافته معمولا زمان پایان کار یک رئیس و شروع کار نفر بعدی از ماهها قبل مشخص است. در کشور ما، یک رئیس ممکن است خبر برکناریاش را همان روز بشنود!
در کشورهای توسعه یافته همه میدانند درآمد قانونی یک رئیس دانشگاه زیاد است، ولی در کشور ما مدیران و روسا انسانهای ساده زیستی هستند که درآمدشان به کسی ربطی ندارد.
در کشورهای توسعه یافته شما استاد و رئیس دانشکده را به اسم کوچک صدا میزنید، در کشور ما استاد را با لقبهایش صدا میزنید و رئیس را صدا نمیزنید، چون به شما وقت ملاقات نمیدهد.
در کشورهای توسعه یافته سابقه کار کافی برای تصدی یک مقام لازم است، در کشور ما مورد اعتماد بودن کفایت میکند.
در کشورهای توسعه یافته موفقیت مدیر را بر اساس پیشرفت مادی و اقتصادی مجموعه تحت مدیریتش میسنجند، در کشور ما موفقیت یک مدیر را نمیسنجند، خود مدیر بودن نشانهای از موفقیت محسوب میشود.در کشورهای توسعه یافته مدیران و روسا بعضی وقتها استعفا میدهند، در کشور ما عشق به خدمت مانع از این امر میشود.در کشورهای توسعه یافته افراد از مشاغل پایین شروع میکنند و به تدریج ممکن است ارتقا پیدا کنند، در کشور ما برخی افراد مادرزادی مدیر و رئیس اند و اولین شغلشان (در بیست و چند سالگی) مدیریت و ریاست است.در کشورهای توسعه یافته برای یک مقام دنبال فرد مناسب میگردند، در کشور ما برای یک فرد، دنبال مقام مناسب میگردند، و حتا در صورت لزوم یک مقام تازه ساخته میشود.در کشورهای توسعه یافته کسی که کارمند ساده است، سه سال بعد ممکن است مدیر شود. در کشور ما کسی که کارمند ساده است، سه سال بعد هنوز کارمند ساده است، ولی در این مدت سه بار رئیساش عوض شده است.در کشورهای توسعه یافته کسی که خیلی دانش و تجربه داشته باشد و بخواهند از او بیشترین استفاده را ببرند، به سمت مشاوری گماشته میشود. در کشور ما کسی که نخواهند ازش استفاده کنند، مشاور میشود.در کشورهای توسعه یافته اگر کسی از کار برکنار بشود، عذرخواهی میکند و حتی ممکن است محاکمه شود. در کشور ما بعد از برکناری، طی مراسم باشکوهی از فرد تقدیر شده و وی را به مدیریت جای دیگری میگمارند.در کشورهای توسعه یافته مدیران یک اداره کارشان را به صورت گروهی انجام میدهند، اما مستقل از هم استخدام شده یا برکنار میشوند. اما در کشور ما افراد به صورت گروهی از یک اداره به اداره دیگر جا به جا میشوند، ولی در حین کار هیچ نوع هماهنگی ندارند.در کشورهای توسعه یافته برای استخدام یک رئیس دانشگاه، مثل بقیه مشاغل، در روزنامهها آگهی چاپ میکنند، از بین درخواستهای رسیده با برخی مصاحبه میکنند و سرانجام یکی را انتخاب میکنند. در کشور ما، برای انتخاب رئیس به افراد مورد نظر تلفن میکنند!در کشورهای توسعه یافته معمولا زمان پایان کار یک رئیس و شروع کار نفر بعدی از ماهها قبل مشخص است. در کشور ما، یک رئیس ممکن است خبر برکناریاش را همان روز بشنود!در کشورهای توسعه یافته همه میدانند درآمد قانونی یک رئیس دانشگاه زیاد است، ولی در کشور ما مدیران و روسا انسانهای ساده زیستی هستند که درآمدشان به کسی ربطی ندارد.در کشورهای توسعه یافته شما استاد و رئیس دانشکده را به اسم کوچک صدا میزنید، در کشور ما استاد را با لقبهایش صدا میزنید و رئیس را صدا نمیزنید، چون به شما وقت ملاقات نمیدهد.در کشورهای توسعه یافته سابقه کار کافی برای تصدی یک مقام لازم است، در کشور ما مورد اعتماد بودن کفایت میکند.