مقدمه : قبل از جنگ جهانی اول،به علت تجارت آزاد و نرخ مبادله ثابت شده تحت نظام پولی طلا، سطح قیمت در بین کشورهای اصلی (از نظر اقتصادی) برابر بود . دوران جنگ جهانی اول ، این نظام پولی حذف و تجارت بینالمللی متوقف شد و هر کشوری پول خود را برای تأمین مالی این جنگ چاپ کرد.در نتیجه، نرخ های تورم در کشورهای مختلف، روند رو به رشد پیدا کرد. از آنجایی که نسبت تبدیل بین دو ارز ملی، باید نرخی باشد که قدرت خرید آنها را برابر می کرد، بنابراین نرخ های مبادله ای که بین ارزهای مختلف وجود داشت، نرخ صحیح و واقعی نبود . پروفسور گاستاو کاسل،این بحث را مطرح کرد که حرکات نرخ مبادله، حتی اگر شناور باشد نیز از یک قانون مشخص پیروی می کند و این امکان وجود دارد که بتوان نرخ مبادله صحیح را یافت . از طرفی قدرت خرید پول به وسیله عکس سطوح قیمت عمومی 1/p اندازه گیری می شد. هر چه قیمت ها بالاتر باشند،قدرت خرید پول پایین تر است و برعکس. او این را برابری قدرت خرید یا نسبت ppp نامید. پروفسور کاسل و جان مینارد کی نود بعد از جنگ جهانی، به محاسبه نرخ مبادله صحیح می پرداختند. روش یادشده ، روش مقبولی بود، زیرا آسان به دست می آمد حتی امروزه بسیاری ازمردم، این روش را برای محاسبه نرخ مبادله صحیح استفاده می کنند. لازم به ذکر است، زمانی که صندوق بینالملل پول، تضعیف ارزها را به اطلاع کشورها رساند، براساس این روش بود.