جادوی اقتصاد

منشور خبری تحلیلی اقتصاد ایران و جهان

جادوی اقتصاد

منشور خبری تحلیلی اقتصاد ایران و جهان

زندگی بر پایه اقتصاد

۱۳۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اقتصاددان» ثبت شده است

جوزف یوجین استیگلیتز، اقتصاددان معروف آمریکایی، روز نهم فوریه 1943 میلادی در شهر گری1 ایالت ایندیانا چشم به جهان گشود. در سال 1967 مدرک دکترای خود را از دانشگاه ام‌آی‌تی دریافت کرد و سه سال بعد استاد‌تمام دانشگاه ییل شد. 1979 سالی بود که جایزه جان باتیس کلارک از سوی انجمن اقتصادی آمریکا به استیگلیتز اهدا شد. این جایزه به اقتصاددانان کمتر از 40 سال داده می‌شود که در پیشبرد حوزه‌های مختلف علم اقتصاد موثر واقع شده‌اند. استیگلیتز در سال 2001 و در سن 58‌سالگی به خاطر مدل تحلیل بازار مبتنی بر اطلاعات نامتقارن موفق به دریافت جایزه نوبل شد. شهرت اصلی او به دلیل نگاه نقادانه‌اش به مدیریت جهانی، بازار آزاد و برخی نهادهای بین‌المللی مانند صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی است. یک سال پیش از دریافت جایزه نوبل، یعنی در آغاز هزاره سوم میلادی، استیگلیتز نهادی برای گفت‌وگوهای سیاستی را در دانشگاه کلمبیا پایه‌گذاری کرد که تمرکز اصلی آن بر توسعه بین‌الملل و معضلات پیرامون آن است. در همین سال او به عضویت هیات علمی این دانشگاه درآمد و دو سال بعد به مرتبه استاد‌تمامی در دانشگاه کلمبیا رسید. همچنین او ریاست کمیته تفکر جهانی را در دانشگاه کلمبیا بر عهده دارد. به‌علاوه او در ام‌آی‌تی، پرینستون و استنفورد نیز سابقه تدریس دارد. استیگلیتز یکی از نویسندگان برجسته برای «پنل بین‌دولتی در زمینه تغییرات آب و هوایی»2 در سال 1995 بود که منجر به اعطای جایزه نوبل صلح در سال 2007 به این نهاد شد. علاوه‌بر همه اینها، مجله معتبر تایم در سال 2011 نام استیگلیتز را در میان صد شخصیت تاثیرگذار جهان قرار داد. با این مقدمه، در ادامه به بررسی ابعاد مختلف شخصیت استیگلیتز می‌پردازیم.

بعد علمی
در سال 2001، جوزف استیگلیتز، جرج اکرلوف و مایکل اسپنس «برای تجزیه و تحلیل بازارهایی با اطلاعات نامتقارن» مشترکاً جایزه نوبل کسب کردند. مشخصاً، بازار با اطلاعات نامتقارنی که استیگلیتز آن را بررسی کرد، بازار بیمه بود. به لحاظ آکادمیک، استیگلیتز نظریه‌های مختلفی را در زمینه اقتصاد رشد، اقتصاد اطلاعات، کالاهای عمومی، نظریه بازی، جهانی‌سازی، چسبندگی دستمزد و... دارد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۰۴
مهدی اشرفی وند
تئودور شولتز
 

 

تئودور شولتز (Theodore W. Schultz) اقتصاددانی است که آثار او در اقتصاد کشاورزی و به ویژه تجزیه و تحلیل سیاست‌های کشاورزی در کشورهای در حال توسعه موجب شد که جایزه نوبل در اقتصاد را در سال 1980 همراه با آرتور لوییس نصیب خود کند. جدا از کارهای خود، شولتز در اشاعه آثار و عقاید دیگران سهم زیادی دارد. او گرچه مبدع نظریه سرمایه انسانی نیست، ولی در نطقی تحت عنوان «سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی» که در سال 1960 به مناسبت انتخاب خود به ریاست انجمن اقتصاددانان آمریکا ایراد نمود،‌ توجه عموم مراکز تحقیقاتی را به این موضوع جلب کرد و لذا شاید بتوان او را پدر نظریه سرمایه انسانی به حساب آورد.

آشنایی با زندگی تئودور شولتز

شولتز در سال 1902 در شهر آرلینگتون در ایالت داکوتای آمریکا و در یک خانواده آلمانی‌الاصل متولد شد و در رشته اقتصاد کشاورزی در دانشگاه داکوتای جنوبی تحصیل کرد و لیسانس خود را در سال 1926 گرفت. او برای ادامه تحصیل به دانشگاه ویسکانسین رفت و در سال 1928 فوق لیسانس و در سال 1930 دکترای خود را از این دانشگاه گرفت. اولین کار تدریس او در کالج دولتی آیووا بود که توانست تعداد قابل ملاحظه‌ای از اقتصاددانان جوان را در این کالج که اقتصاد کشاورزی را با جامعه‌شناسی روستایی ترکیب کرده بود، گرد آورد. او در سال 1943 به استادی دانشگاه شیکاگو رسید و در یک دوره ده ساله چهار کتاب انتقادی در مورد برنامه‌های کشاورزی آمریکا منتشر کرد که آخرین آن کتاب درسی مهمی است تحت عنوان "تشکیلات اقتصادی کشاورزی" که در سال 1953 منتشر شد. کتاب مهم دیگری که شولتز در اقتصاد آموزش و پرورش تالیف کرد، "ارزش اقتصادی آموزش و پرورش" نام دارد که در سال 1963 انتشار یافت.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۴۶
مهدی اشرفی وند

 به عنوان مدیر تحقیقات اقتصادی در بانک، سوالی که از من بیشتر پرسیده می‌شود این است که: شما اقتصاددانان چه می‌کنید؟ پاسخ به این سوال اغلب دشوار است که معمولاً هم من جواب پیچیده و پر از جزییاتی به سوال‌کننده می‌دهم که او خیلی زود حوصله‌اش سر می‌رود و گفت‌وگوی ما معمولاً در آنجایی که من توضیح می‌دهم که اقتصاد علم تخصیص بهینه منابع محدود است و اینکه اقتصاددانان چگونگی توسعه مدل‌های نظری این فرآیند و تست تجربی آن را انجام می‌دهند، متوقف می‌شود. البته من به تازگی پیشرفت کرده‌ام و جواب ساده‌تری برای این سوال از قبل حاضر کرده‌ام: اقتصاددانان افرادی هستند که در رشته اقتصاد درس خوانده‌اند. اما همچنان بعد از گفتن این جواب هم من با چهره خالی و سکوت مخاطبم روبه‌رو می‌شوم. 
حالا من راه بهتری برای پاسخ به این سوال پیدا کرده‌ام: برای هر کس که می‌پرسد اقتصاددانان چه کار می‌کنند، من خواندن زندگینامه جرج جوزف استیگلر را پیشنهاد می‌کنم: «خاطرات یک اقتصاددان تنظیم ناپذیر»1. استیگلر برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 1982، کتابی درباره اقتصاد و دست‌اندرکاران آن نوشته است که هم شوخ‌طبعانه و صریح و هم جذاب است. نوشته‌ای بی‌تکلف و به دور از معاملات ارعاب‌آمیز ریاضی که خواننده‌های غیر‌اقتصاد‌خوانده را بترساند، او ماهرانه اقتصاد و آنچه اقتصاددانان انجام می‌دهند را توضیح می‌دهد.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۵۵
مهدی اشرفی وند

زندگینامه جرج استیگلر به قلم خودش

George-Stigler

 

جرج جوزف استیگلر یکی از مطرح‌ترین اقتصاددان قرن بیستم، به تاریخ 17 ژانویه 1911 در آمریکا به دنیا آمد. از او به همراه میلتون فریدمن به عنوان یکی از کلیدی‌ترین رهبران مکتب شیکاگو در اقتصاد یاد می‌شود. او یکی از پایه‌گذاران اصلی «تئوری اقتصادی اطلاعات و انحصارات چندجانبه» و همچنین تجزیه و تحلیل اقتصادی مقررات و تنظیمات دولتی و بخش عمومی است. استیگلر در سال 1982 برنده جایزه نوبل در اقتصاد شد. او همچنین در تاریخ اول دسامبر سال 1991 در شهر شیکاگو آمریکا دیده از جهان فروبست. در ادامه زندگینامه وی را که به قلم خودش برای آکادمی نوبل (در سال 1982) نگاشته شده است، می‌خوانیم.

من در سال 1911، در رنتون واقع در حومه شهر سیاتل در ایالت واشنگتن به دنیا آمدم. من تنها فرزند جوزف و الیزابت استیگلر بودم که به صورت جداگانه در اواخر قرن نوزدهم به آمریکا مهاجرت کرده بودند. پدر من اهل باواریا (ایالتی در جنوب کشور آلمان) بود و مادرم در کشوری که در گذشته امپراتوری اتریش-مجارستان نام داشت، به دنیا آمده بود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۵۴
مهدی اشرفی وند

جیمز مید (James Meade) به عنوان پدر مکتب اقتصاد اتریشی شناخته می‌شود. این بدان خاطر است که وی توانسته دو ستون اصلی اقتصاد اتریشی را بنا نهد؛ نخست، منگر به توسعه نظریه ذهنی ارزش کمک کرده است. دوم، منگر از روش‌شناسی انتزاعی- قیاسی برای علم اقتصاد در مقابل مکتب تاریخی دفاع کرده است. 
بیشتر اقتصاددانان میراثی از ایده‌ها و نظریات از خود به‌جای می‌گذارند که مورد پذیرش سایر اقتصاددانان قرار گرفته و به عنوان بخشی از آموزه‌های علم اقتصاد، به نسل‌های بعدی تدریس می‌شوند. اما تعداد اندکی از اقتصاددانان هستند که جرأت می‌کنند پای خود را از اقتصاد جریان غالب و متعارف فراتر گذاشته و برای خود دانشجویان و پیروان جدیدی پیدا کنند. کارل منگر از معدود اقتصاددانانی است که در هر دو طبقه فوق جای می‌گیرد. وی با کشف مفهوم مطلوبیت و اصل نزولی بودن مطلوبیت نهایی، در زمره اقتصاددانان گروه اول، و با بنیانگذاری مکتب اتریش، در زمره اقتصاددانان گروه دوم قرار دارد.

آشنایی با زندگی جیمز مید

جیمز مید در سال 1907 در انگلستان متولد شد و پس از تحصیلات اولیه در زبان‌های لاتین و یونانی در دانشگاه آکسفورد به دانشکده جدید فلسفه، اقتصاد و سیاست تغییر رشته داد و پس از دو سال تحصیل در آنجا برای ادامه تحصیل به کمبریج رفت. او در سال 1930 به تدریس در کالج هرتفورد پرداخت، لیکن کماکان در محفل هواداران کینز در دانشگاه کمبریج باقی بود. او از نخستین کسانی است که افکار کینز را در کتاب درسی خود تحت عنوان مبانی تجزیه و تحلیل و سیاست اقتصادی مورد استفاده قرار داد. این کتاب تنها چند ماه بعد از کتاب مشهور کینز یعنی نظریة عمومی منتشر شد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۲۴
مهدی اشرفی وند

موری روتبارد ترجمه عباس شهرابی فراهانی

Sans titre.jpg

تصویر: موری روتبارد
مقدمه مترجم
متن حاضر ترجمه بخش اول و دوم کتاب کوچکی از موری روتبارد، اقتصاددان و فعال سیاسی آمریکایی، تحت عنوان «آناتومی دولت» است. در این مقدمه، ابتدا به معرفی کوتاهی از موری روتبارد، متفکری که برای ما ایرانیان کاملاً ناشناخته مانده است، و سپس ذکر اهمیت ترجمه این کتاب، می پردازیم.
موری نیوتن روتبارد (Murray Newton Rothbard)، در دوم مارس 1926 در یکی از مناطق ایالت نیویورک در خانواده ای یهودی متولد شد. تحصیلات آکادمیک خود را در رشته ریاضیات و اقتصاد در دانشگاه کلمبیا آغاز کرد و با مدرک دکترای اقتصاد از همان دانشگاه فارغ التحصیل شد. وی از جمله شاگردان اقتصاددان مشهور اتریشی، لودویگ فون میزس، بود. روتبارد اولین کار جدی خود را با نوشتن شرحی بر اثر لودویگ فون میزس در حوزه رفتارشناسی اقتصادی، کنش انسانی، آغاز کرد که در نهایت خود به یک اثر مستقل و حجیم تحت عنوان انسان، اقتصاد و دولت تبدیل شد. او در طی دهه 60 همکاری نزدیکی با این راند (Ayn Rand)، فیلسوف و نویسنده آنارکو-کاپیتالیست، داشت. روتبارد در حوزه های گوناگونی اعم از اقتصاد نظری، اقتصاد سیاسی، معرفت شناسی اقتصادی، اندیشه سیاسی، فلسفه اخلاق و تاریخ معاصر ایالات متحده دست به قلم برده است. او را از جمله اقتصاددانان مکتب اتریش به شمار می آورند. ولی در حالی که دو نظریه پرداز شناخته شده تر این مکتب، میزس و هایک، از نظر اندیشه سیاسی و نگاه به پدیده دولت، در زمره «لیبرال های کلاسیک» گنجانده می شوند، موری روتبارد را به حق باید بنیانگذار پایه های اقتصادی و سیاسی آنارکو-کاپیتالیسم دانست

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۰۰
مهدی اشرفی وند
براساس محاسبات حسین راغفر، عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا میزان خط فقر در کلان شهر تهران برای خانواده ای 5 نفره چیزی حدود 2 میلیون و 600 هزار تومان است.
 

چندی پیش به نقل از معاون وزیر کار خبری منتشر شد مبنی بر اینکه خط فقر در ایران به ازای هر نفر ۲۵۰هزار تومان است. این خبر از همان ابتدای انتشار با واکنش های متفاوتی روبرو بود و برخی کارشناسان تحلیل ها متفاوتی درباره آن مطرح کردند.

در همین رابطه حسین راغفر، عضو هیات علمی دانشگاه الزاهرا با اشاره به تفاوت روش های اندازه گیری خط فقر به خبرگزاری خبرآنلاین گفت: « روش های اندازه گیری برای خط فقر تفاوت های جدی دارد. آنچه که ما محاسبه کردیم تفاوت دارد و از استانی به استان دیگر متفاوت است. به عنوان مثال وقتی در شهر تهران خط فقر را برای سال جاری محاسبه کردیم حدود  2 میلیون و 600 هزار تومان برای یک خانواده 5 نفره بود. این برای شهر های دیگر کاملا متفاوت است. »

این عضو هیات علمی دانشگاه الزاهرا در ادامه توضیحات خود درباره خط فقر به کیفیت زندگی در نقاط مختلف تاکید کرد و گفت: « بحث خط فقر با توجه به تنوعی که در کیفیت زندگی افراد جامعه ما در شهر ها و مناطق مختلف کشور وجود دارد نمی تواند یک خط فقر ملی باشد. ما خطوط فقر متفاوتی داریم.»

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۰۵
مهدی اشرفی وند

ترجمه ی پرویز صداقت

 

اشاره‌ی مترجم
از اوایل دهه‌ی 1980 جریان غالب در مباحث دانشگاهی و سیاست‌های توسعه‌ای، دیدگاه نولیبرالی بوده است. این دیدگاه در سطح گسترده‌ای نقد شده اما در چارچوب اقتصاد متعارف دانشگاهی کم‌وبیش می‌توان مدعی شد که بدیلی در برابر آن ارائه نشده بود. در مقابل، دیدگاه «توسعه‌گرا»، دیدگاه غالب در اقتصاد توسعه طی دهه‌ی 1940تا اواخر دهه‌ی 1970 است که از دهه‌ی 1980 بدین‌سو به حاشیه رانده شد. در سال‌های اخیر، از سویی، شکست برنامه‌های تعدیل ساختاری، به ویژه در کشورهای امریکای لاتین و از سوی دیگر بحران بزرگ مالی 2007-2008، بار دیگر به تجدید حیات دیدگاه‌ توسعه‌گرایانه‌ی دهه‌های پیش انجامیده است. توسعه‌گرایی جدید دیدگاه بدیل جدیدی است که طی سال‌های اخیر نفوذ گسترده‌ای در نظریات و سیاست‌های توسعه‌ای و علاوه بر آن در محافل دانشگاهی و علمی یافته است.  
بیست و چهارم و بیست و پنجم ماه مه سال 2010، گروهی از اقتصاددانان که رویکرد اقتصاد کلان کینزی و توسعه‌‌ی ساختارگرایانه داشتند در سائوپائولو گرد آمدند تا به بحث درباره‌ی 10 تز توسعه‌گرایی جدید بپردازند. منظور از توسعه‌گرایی جدید، اصطلاحی است که در سال‌های اخیر در توصیف راهبردهای توسعه‌ی ملی از آن استفاده می‌شود که کشورهای میانه‌درآمد امروز از آن بهره می‌برند یا برای پیشبرد توسعه و اعتلای اقتصادی باید از آن بهره ببرند.(1)
 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۳۲
مهدی اشرفی وند
 

 

      نام کارشناس

نظر موافق یا مخالف

موسی غنی نژاد (اقتصاددان)

مخالف/ سرکشی به حساب خانوارها نه تنها اقدامی عملی نیست که اشکال قانونی هم دارد. به نظرم برای ساماندهی پرداخت یارانه نقدی باید از راهکارهای دیگری اقدام کرد. در این راستا عملی و اجرایی ترین راهکار؛ شناسایی اقشار آسیب پذیر و کم درآمد است که ابزار مربوط به شناسایی این گروهها در دسترس است. در این خصوص به طور مشخص افرادی که تحت حمایت بهزیستی و کمیته امداد قرار دارند به عنوان گروههای آسیب پذیر و نیازمند مورد حمایت قرار گرفته و یارانه نقدی به آنها پرداخت شود. بدون شک سرکشی به حساب خانوارها علاوه بر مشکلات اجرایی، منجر به نارضایتی در سطح عمومی جامعه هم خواهد شد. کمااینکه برآوردهای حاصل از سرکشی به حساب خانوار نمی تواند مبنای دقیقی برای شناسایی خانوارها باشد.

بیژن رحیمی دانش (کارشناس اقتصادی و برنامه ریزی)

موافق / معتقدم که دولت می تواند به حساب بانکی خانوارها سرکشی کند، هیچ ایرادی به این مسئله وارد نیست. کمااینکه در سایر کشورهای دنیا هم دولتها از حسابهای مردم اطلاع دارند. اما در این خصوص باید امنیت اطلاعات حسابهای مردم هم مورد توجه قرار گیرد، یعنی دولت با ورود به حسابهای بانکی، امین مردم هم باشد و این اطلاعات به بیرون درز نکند.

جمشید پژویان (اقتصاددان)

مخالف/  دولتها نه صرفا به واسطه موضوع شناسایی دهک های درآمدی که به خاطر اعمال سیاستهای مالیاتی هم که شده، نیازمند کسب اطلاعاتی دقیق تر از خانوارها هستند. برخی تصور میکنند که ورود به حساب خانوار ظرف کوتاه مدت یا حتی میان مدت امکان پذیر است؛ در حالیکه این تصور به کل اشتباه است. به طور کلی ورود و سرکشی حساب خانوارها در حال حاضر نمی تواند ابزاری موثر در شناسایی دهک های درآمدی باشد. به این منظور باید نظام مالیات بردرآمد اصلاح شود و از این ابزار می توان از برای شناسایی دهک ها استفاده کرد.

محسن صفایی فراهانی (کارشناس اقتصادی)

مخالف/ سرکشی دولت به حساب خانوارها برای شناسایی دهک ها به صلاح نیست. دولت برای شناسایی پردرآمدها ابزارها و مکانیزم های مختلف دیگری در دست دارد که می تواند از آنها استفاده کند. مخالف سرکشی دولت به حساب خانوارها هستم.

پدرام سلطانی (نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران)

ممتنع/ اصولا در سایر کشورهای دنیا دولت ها برای بررسی مواردی مانند پولشویی و کشف فساد اقتصادی به حساب های مردم سرکشی کرده و آن را بررسی می کنند. دولت اگر می خواهد همگام با دنیا حرکت کند، سرکشی به حساب مردم را باید به موارد مشابه محدود سازد اما در عین حال هم بایدی برای دولت در کار نیست.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۲۶
مهدی اشرفی وند

 

saedlu.jpg

 اقتصاددان و استاد دانشگاه
1309-1389


در روزهای پایانی مردادماه 1389(20 اوت 2010)، دکتر هوشنگ ساعدلو، در میان سکوت رسانه‌ها و محافل دانشگاهی و پژوهشی ایران، درگذشت. او طی چند دهه یکی از برجسته‌ترین استادان دانشگاه تهران بود

و به نسلی از پژوهندگان ایرانی تعلق داشت که در کنار دانش نظری گسترده، با مطالعه‌‌ی نظری و میدانی پیوسته در اقتصاد و تاریخ و فرهنگ ایران، دانشی عمیق از مناسبات اقتصادی و جامعه‌ی ایرانی ارائه کردند.
هوشنگ ساعدلو در سال 1309 زاده شد. در فضای پرالتهاب دهه‌ی 1320 دل‌مشغولی‌هایی سیاسی و اجتماعی یافت که تا آخرین دم با وی بود. به سهم خود در جنبش ملی‌شدن صنعت نفت مشارکت داشت و در پی سفر به اروپا در دهه‌ی 1330، از زمره‌ی نخستین نسل کوشندگان سیاسی در کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور بود. او همچنین از بنیانگذاران جامعه‌ی سوسیالیست‌های ایرانی در اروپا، جامعه‌ی سوسیالیست‌های نهضت ملی ایران و جامعه‌ی ملی دانشگاهیان ایران به شمار می‌رود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۰۴
مهدی اشرفی وند

محمد مالجو

(تصویر: گالبرایت)
جان کنت گالبرایت
وقتی در زمستان سال 2006 سردبیر یکی از پرنفوذترین نشریه‌های اقتصادیِ دگراندیش از هزاران مشترکِ نشریه ی خویش دعوت کرد تا در یک رأی گیری اینترنتی هر کدام نام پنج تن از بزرگ ترین و مؤثرترین اقتصاددانان سده ی بیستم را برشمارند

گمانه زنی های فراوان و پیش بینی-های بی شماری صورت گرفت، هم در فضای مجازی و هم میان گروه های مختلف اقتصاددانان و اهل حرفه. هنوز سی روز نگذشته بود که نتایج رأی گیری منتشر شد و حرف و حدیث ها به پایان رسید: رتبه ی اول به جان مینارد کینز اختصاص یافت، رتبه ی دوم به یوزف شومپتر، و رتبه ی سوم به جان کنت گالبرایت. کینز، اقتصاددانِ پرآوازه ی انگلیسی و معمار غایبِ اقتصادهای غربی در دوره ی رونقِ پس از جنگ جهانی دوم، در سال 1946 درگذشته بود. شومپتر، اقتصاددانِ مشهوری که کسانی او را حتی هم سنگِ آدام اسمیت و کارل مارکس خواند ه اند، در سال 1950 چشم از جهان فرو بسته بود. اما گالبرایت که در سال 1908 به دنیا آمده بود نیمه ی دوم سده ی بیستم را نیز سراسر به سلامت زیست، زمستان 2006 را گذراند، و 29 آوریل 2006 در نود و هفت سالگی به مرگ طبیعی درگذشت.

جایزه ی نوبل اقتصاد به منزله ی بااهمیت ترین جایزه در صنف اقتصاد فقط به اقتصاددانانی اعطا می شود که در قید حیات باشند. وقتی در سال 1969 برندگان اولین جایزه ی نوبل اقتصاد اعلام شدند گرچه سالیانی از فوت کینز و شومپتر گذشته بود گالبرایت اما زنده بود. تا هنگام مرگ گالبرایت دقیقاً سی و شش بار امکان اعطای جایزه ی نوبل اقتصاد پدید آمده بود. هر بار، نظر به آورده های فراوانِ گالبرایت برای اندیشه ی اقتصادی، بسیاری از اهل حرفه پیش بینی می کردند این بار بالاخره دیگر نوبت به گالبرایت رسیده است. این پیش بینی ها هیچ گاه تحقق نیافت. چرا کمیته-ی تعیین جایزه ی نوبل هرگز جایزه ای به جان کنت گالبرایت اختصاص نداد؟
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۳ ، ۱۶:۵۷
مهدی اشرفی وند

 

محمدرضا معینی
کینز
هیمان مینسکی، یکی از بزرگترین شارحان کینز، کتاب معروف خود را با عنوان جان مینارد کینز چنین آغاز میکند: «لحظهای هست در تاریخ یک دستگاه فکری که مبنای نظری آن دستگاه مستحکم به نظر میرسد و لحظهای هست که همان بنا فرسوده و آشفته در چشم میآید.»

مینسکی ادامه میدهد که وقتی مبنای نظری مستحکم به نظر میآید اجماعی همگانی وجود دارد بر سر محتوای آن مبنا و این که دستگاه فکری مورد بحث به «نتایجی مفید» منجر خواهد شد هم از حیث «تفسیر نتایج مشاهدهشده» و هم از حیث بسته ی سیاستگذاری که قرار است از بطن آن بیرون آید. اما وقتی همان دستگاه نظری فرسوده و سست به نظر میآید بحث بالا میگیرد که محتوای واقعی نظریه‌ی مورد نظر چه بوده است. کسانی که فروپاشی شوروی را شاهد بوده‌اند عبارات آغازین کتاب مینسکی را تایید خواهند کرد چرا که بعد از آن حادثه‌ی بزرگ به‌حق پرسش‌ها مطرح شد که مبنای نظری دستگاه مارکسیسم روسی چه بوده است که بعد از هفتاد سال امپراتوری سرخ فرو پاشید. هم ایشان مینسکی را گرامی خواهند داشت چرا که دارند تجربه می کنند لحظه‌ای را در تاریخ دستگاه فکری اقتصاد ارتدوکس که این دستگاه بیش از هر زمان دیگری سست و فرسوده به نظر می‌آید، آن‌چنان که حتی برخی اصحاب اقتصاد ارتودکس هم‌سو با اقتصاددانان دگر اندیش صراحتاً خواستار بازنگری در مبانی آن شده‌اند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۳ ، ۱۳:۵۶
مهدی اشرفی وند

 

پرویز صداقت
(نصویر: پرویز صداقت)
در دوران طولانی جنگ سرد که در پی تشکیل دو اردوگاه سرمایه‌داری و اقمار شوروی سابق آغاز شد، برخی نیز حضور در یکی از دو جبهه‌ی متخاصم را برگزیدند. آنان گمان می‌کردند جهان تنها و تنها عرصه‌ی نبرد این دو اردوگاه است و

در این دوراهه، لاجرم باید یک مسیر را برگزید. دهه‌ی 1980، اما، پایان دوران جنگ سرد بود، چنان‌که برخی آن را «پایان تاریخ» تعبیر کردند؛ چرا که گمان می‌کردند سرزمین موعود خود را یافته‌اند.  
اکنون دو دهه از آغازِ «پایان تاریخ» می‌گذرد. جهان چهره‌ای دیگر به خود گرفته است. سرمایه‌داری که از دهه‌ی 1970 در تلاش برای کاستن  از رکود به ایدئولوژی و سیاست‌های نولیبرالی تمسک جست و اقتصاد را به حال خود رها کرد تا عرصه‌ی جولان سرمایه‌های سوداگرانه شود، بر تفاوت‌های طبقاتی درون جامعه‌ی خود افزود و ازاین رو رکود اقتصادی خود را هرچه شدیدتر کرد.
روسیه و کشورهای اقماری‌اش، با اصلاحات شوک‌درمانی، مسیر بازاری‌شدن همه چیز را برگزیدند و پی‌آمد آن روی کار آمدن الیگارشی‌های مالی مافیاییِ بود و هر چه ضعیف تر شدن جامعه‌ی نوپای مدنی.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۳ ، ۱۳:۳۵
مهدی اشرفی وند

جان مینارد کینز اقتصاددان بریتانیایی زمانی گفت: اگر اقتصاددانان بتوانند خود را افرادی متواضع و توانمند در سطحی معادل دندانپزشکان ببینند، همه چیز عالی خواهد بود.  اکنون با وجود ناکامی اقتصاددانان در پیش‌بینی بحران مالی این گروه از دانشمندان جایگاهی تاثیرگذار دارند. آنها مطالب تخصصی روزنامه‌ها را می‌نویسند، به سیاستمداران رهنمود می‌دهند و خدمات مشاورتی گران‌قیمتی را -در مقایسه با سایر دانشگاهیان- در اختیار بخش‌های تجاری قرار می‌دهند. اما دلیل این امر چیست؟ 
بر اساس تحقیق اخیر، یکی از دلایل آن است که اقتصاددانان به برتری خود باور پیدا کرده‌اند. نظرسنجی که در سال 1985 به عمل آمده بود، نشان می‌داد فقط 9 درصد از فارغ‌التحصیلان رشته اقتصاد دانشگاه‌ هاروارد عمیقاً اعتقاد داشتند که اقتصاد علمی‌ترین رشته در میان علوم اجتماعی است. اما با گسترش ریاضیات در علم اقتصاد، خودباوری در میان این گروه افزایش یافت. 54 درصد از فارغ‌التحصیلان اقتصاد دانشگاه هاروارد، در سال 2003 به باور عمیق رسیده بودند.

 

با نگاهی به یک وب‌سایت مشهور دانشجویان دکترای اقتصاد می‌توان پی ‌برد کاربران تا چه اندازه رشته‌های دیگر را تحقیر می‌کنند. به نوشته یکی از طرفداران متعصب این وبلاگ «جامعه‌شناسان با نظریات مهم بازی می‌کنند. بدون اینکه تلاش و اراده زیادی از خود نشان دهند». نویسندگان این تحقیق اشاره می‌کنند که اقتصاددانان خودباوری را به روش‌های ظریف‌تری نیز ابراز کرده‌اند. میزان نام بردن و ذکر 25 مقاله برتر علوم سیاسی در نشریه علوم اقتصادی آمریکا (American Economic Review) فقط یک‌پنجم میزان درج 25 مقاله برتر اقتصاد در نشریه علوم سیاسی آمریکا (American Political – Science Review) است. مطالعه‌ای دیگر نشان داد استادان علوم اقتصادی آمریکا در مقایسه با همکاران خود با احتمال کمتری می‌پذیرند که «دانش بین‌رشته‌ای بهتر از دانشی است که صرفاً از طریق یک رشته حاصل می‌شود». به گفته نویسندگان تحقیق، موضوع عجیب آن است که ما به همان اندازه به اقتصاددانان اعتقاد داریم که آنها به خود باور دارند. اصحاب رسانه و سیاستمداران در جست‌وجوی استدلال‌ها و پاسخ‌های صریح هستند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۳ ، ۱۱:۳۶
مهدی اشرفی وند

شاید نه مارشال و نه پیگو، هیچ‌کدام فکر نمی‌کردند روزی فرا برسد که یکی از شاگردان برجسته‌شان علیه تفکرات آنها قیام کند و انقلابی جهانی برپا سازد.
در تاریخ اندیشه اقتصادی، هرگاه نامی از دانشکده اقتصاد دانشگاه کمبریج برده شود، بلافاصله اسامی این سه نفر در ذهن‌ها تداعی می‌شود: مارشال، پیگو و کینز. سه اقتصاددانی که هریک به تنهایی آنقدر معروف و اثرگذار هستند که صرف وجود نام آنها در تاریخچه یک دانشکده، افتخاری برای آن محسوب شود. این سه، از سال‌های آغازین اوج‌گیری دانشکده اقتصاد دانشگاه کمبریج، هریک کوشیدند تا اعتبار علم اقتصاد و دانشکده خود را به درجه رفیعی برسانند. تلاش‌هایی که به نظر می‌رسد نتیجه داد و این نتیجه همچنان نیز پابرجاست. به‌گونه‌ای که هم‌اینک مکتب اقتصادی دانشگاه کمبریج، خود معرف نوع خاصی از اندیشه اقتصادی است.
آلفرد مارشال در سال 1885 میلادی، فعالیت خود به عنوان استاد اقتصاد سیاسی را در دانشگاه کمبریج آغاز کرد و تا زمان بازنشستگی‌اش در سال 1908 میلادی به این کار خود ادامه داد. مارشال به عنوان بنیانگذار «مکتب دانشکده کمبریج» شناخته می‌شد. مکتبی که در آن زمان تاکید ویژه‌اش بر موضوعاتی از قبیل بازدهی‌های فزاینده نسبت به مقیاس، نظریه بنگاه و اقتصاد رفاه بود. پس از بازنشستگی او نیز مسوولیت رهبری و هدایت این مکتب به ترتیب بر دوش آرتور سسیل پیگو و جان مینارد کینز گذاشته شد. در همان سالی که مارشال بازنشسته شد (1908)، آرتور پیگو به عنوان استاد اقتصاد سیاسی دانشگاه کمبریج برگزیده شد. او این سمت را تا سال 1943 میلادی حفظ کرد. یکی از نخستین کارهایی که پیگو انجام داد این بود که برای کینز حمایت مالی‌ای را جهت کار بر روی اثر «نظریه احتمال» فراهم کرد. پیگو و کینز نسبت به یکدیگر محبت و احترام متقابلی داشتند که تفاوت‌های اندیشه‌ای‌شان هیچ‌گاه مخاطره جدی‌ای را در این رابطه دوستانه‌شان ایجاد نکرد. تا اینجای کار، هم مارشال و هم پیگو، هر دو، در زمره اقتصاددانان نئوکلاسیک به حساب می‌آمدند.
و اما کینز. کینز در سال 1908 میلادی به عنوان مدرس در دانشگاه کمبریج شروع به فعالیت کرد. سپس برای مدتی از این کار کناره‌گیری کرد تا در خزانه‌داری انگلستان کار کند. او پس از آنکه در سال 1919 از سمت خود در خزانه‌داری استعفا داد، برای ادامه تدریس، مجدداً به دانشگاه کمبریج بازگشت. سرانجام کتاب معروف و انقلابی کینز تحت عنوان «نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول» نیز در سال 1936 میلادی به رشته تحریر درآمد و پارادایم غالب نئوکلاسیکی را به چالش کشید. به این ترتیب از آن سال به بعد دانشگاه کمبریج به محفلی برای نظریه‌پردازان اقتصاد کینزی بدل شد. به‌گونه‌ای که بعدها اقتصاددانانی نظیر پی‌یرو سرافا، مایکل کاِلکی، سر جان هیکس، خانم جون رابینسون و حتی جوزف استیگلیتز نیز که هر یک به گونه‌ای در زمره اقتصاددانان کینزی محسوب می‌شوند، فعالیت کردند.
بنابراین پس از گذشت بیش از یک قرن از زمانی که آلفرد مارشال به عنوان یک اقتصاددان نئوکلاسیک تمام و کمال، کرسی استادی اقتصاد سیاسی را در دانشگاه کمبریج بر عهده داشت، هم‌اینک دیگر نام دانشکده اقتصاد دانشگاه کمبریج با اقتصاد کینزی عجین شده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۳ ، ۲۰:۴۸
مهدی اشرفی وند
 
برتیل اوهلین
 

برتیل اوهلین (Bertil G. Ohlin) معروفیت خود را مدیون نظریه موسوم به نظریه هکشر-اوهلین در تجارت بین‌الملل است. تحقیقات اوهلین، اصولی را برای نظریه مدرن تجارت بین‌الملل بنا نهاد و الهام دهنده تحقیقات زیادی در حیطه تجارت بین‌الملل از قبیل انتقال بین‌المللی منابع و تاثیرات قانونگذاری‌های اجتماعی و سایر فعالیت‌های سیاسی بر تجارت بوده است.

آشنایی با زندگی برتیل اوهلین

اوهلین در سال 1899 در شهر کلیپان در سوئد متولد شد. او فرزند یک حقوقدان و رییس پلیس بود. اوهلین در 18 سالگی وارد دانشگاه لود شد و دو سال بعد به مدرسة اقتصاد و مدیریت بازرگانی دانشگاه استکهلم رفت. در سال 1919 پس از دریافت لیسانس،‌دورة دکتری خود را زیر نظر گوستاو کاسل آغاز کرد. او پیش از پایان دورة دکتری در سال 1924، چند ماهی را در دانشگاه کمبریج و یک سالی را در دانشگاه هاروارد گذراند. اوهلین دورة 1924 تا 1930 را در دانشگاه کپنهاگ تدریس می‌کرد. او در سال 1930، به مدرسة اقتصاد دانشگاه استکهلم بازگشت و جانشین الی هکشر شد تا زمان بازنشستگی خود، در سال 1965، در همین شغل باقی ماند. اوهلین مدت سی سال، یعنی از 1938 تا 1970 عضو مجلس سوئد و از سال 1924 تا 1967 رییس حزب آزادیخواه سوئد بود که به عنوان حزب مخالف دولت فعالیت می‌کرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۳ ، ۱۸:۴۶
مهدی اشرفی وند
 زمانی که کمیته سوئدی نوبل در سال 2002 میلادی جایزه یادبود علوم اقتصادی را به ورنون اسمیت - اقتصاددان دانشگاه جرج میسون - داد، به سادگی می‌شد تایید کرد آنچه که اقتصاددانان برای مدت طولانی شناخته‌اند علم اقتصاد تجربی است که به عنوان یک منظومه قابل توجه و قدرتمند درون علم اقتصاد وارد شده است. کمیته نوبل اعلام کرد این جایزه به خاطر «ایجاد آزمون‌های تجربی آزمایشگاهی به عنوان ابزاری در تحلیل تجربی اقتصادی، به ویژه در زمینه مطالعه مکانیسم‌های جایگزین بازار» به اسمیت اختصاص داده شد. اما آزمون‌های تجربی بازار دقیقاً به چه چیزهایی اطلاق می‌شود و محققان از آنها چه چیزی می‌توانند بیاموزند؟ چه اهمیتی در خارج از محافل علمی برای «مطالعه مکانیسم‌های جایگزین بازار» وجود دارد؟
 آزمون‌های تجربی اقتصادی شبیه‌سازی یا تمرین‌هایی برای نقش بازی کردن نیستند. این آزمون‌های تجربی مردم واقعی‌ای را که انتخاب‌های جدی انجام می‌دهند، درگیر خود می‌کند. از طریق تلاش‌هایی که با استفاده از این آزمون‌ها انجام می‌شود، شرکت‌کنندگان منتظر می‌شوند تا مقادیر قابل توجهی پول را به دست بیاورند یا از دست بدهند.
ساده‌ترین نوع مبادله اقتصادی - و ساده‌ترین آزمون تجربی برای انجام دادن - این است که معامله میان دو شخص را در نظر بگیریم. این آزمون تجربی برای ما تبیین می‌کند که چگونه یک خریدار و یک فروشنده کالایی خاص، توانایی دستیابی یا عدم دستیابی به توافقی دوجانبه در مورد وضع قوانینی جهت مبادله آن کالا را کسب می‌کنند. در این محیط تجربی، محقق اقدام به دستکاری قیمت کالای مورد نظر برای خریدار و فروشنده می‌کند. به عنوان مثال، شخصی که نقش فروشنده را بازی می‌کند، ممکن است کارتی را داشته باشد که بیانگر این است که هزینه تمام شده برای تولید محصولش 10 دلار است. اگر او بتواند کالای خود را به خریدار به رقمی بیش از هزینه تمام‌شده‌اش بفروشد، آنگاه  مابه‌التفاوت میان قیمتی که کالای خود را فروخته و 10 دلاری که به عنوان هزینه تمام‌شده‌اش اعلام کرده بود، به او تعلق خواهد گرفت. علاوه‌ بر این، شخصی که نقش خریدار را بازی می‌کند، ممکن است کارتی در دستش باشد که بیانگر این باشد که ارزش بازفروش کالایی که می‌خواهد بخرد، 22 دلار است. این به معنای آن است که اگر او بتواند کالای مورد نظر را به قیمتی کمتر از 22 دلار خریداری کند، او می‌تواند کالای مورد نظر را به آزمونگر تجربی مجدداً با قیمت 22 دلار بفروشد و مابه‌التفاوت میان 22 دلار و هزینه خرید خود را به دست آورد.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۳ ، ۱۵:۳۹
مهدی اشرفی وند

 

  1. influential-economists-2014مجله اکونومست، همانند هر سال، امسال هم 25 اقتصاددان برتر و بانفوذ سال را معرفی کرده است. درین فهرست 25 اقتصاددان برتر که در حوزه های مختلف اقتصادی، امور مالی، بانکداری و کنترل و اداره بحرانهای اقتصادی طی سال گذشته میلادی نقش بسزای ایفا نمودند، معرفی شده اند. جالب اینست که امسال یک زن هم شامل این فهرست نیست.

  2. تحلیل گران و پژوهشگران اقتصادی بابت عدم حضور حتی یک زن هم درین فهرست، متعجب اند. به باور بسیاری از آنها ژانت یالن، رئیس فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکا)، یکتن از اقتصاددانان ممتاز آمریکایی باید شامل این فهرست میشد. دلیل فروگذاری وی ازین فهرست از سوی مجله تایمز، رئیس بانک مرکزی بودن وی عنوان شده است، طوریکه هیچ یکی از رؤسای بانکهای مرکزی هیچ کشوری درین فهرست در نظر گرفته نشده اند، درحالیکه تعدادی از آنها، اقتصاددان برجسته و تاثیرگذاری میباشند.

  3. اکونومست، سطح نفوذ و تاثیرگذاری این اقتصاددانان را بر اساس تعداد مقالات، نوشتارها و کتبهای منتشره آنان سنجش میکند، طوریکه بهمکاری نهاد هیوی ویتس (heavyweights) و براساس رتبه بندی RePEc یا Research Paper in Economics (مقالات پژوهشی در اقتصاد) سطح نفوذ این دانشمندان، در میان دانشجویان دکترا سنجیده میشود. به این منظور مجله اکونومست بهمکاری یک استارت آپ آنلاین بنام Appinions، فهرستی از 500 اقتصاددان برتر جهان را براساس نفوذ و تاثیرگذاری آنها در رسانه ها، وبلاگها و رسانه های اجتماعی، برای یک دوره 90 روزه تا 11 دسامبر 2014، به رای گیری گذاشت و از میان پاسخها برترین، بانفوذترین و تاثیرگذارترین اقتصاددانان سال را انتخاب نمود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۳ ، ۱۵:۳۱
مهدی اشرفی وند

کتاب اقتصادی توماس پیکیتی، اقتصاددان فرانسوی یکباره شهرت یافت. "سرمایه در قرن بیست و یک"، که نخست به فرانسوی و سپس در ماه مارچ سال گذشته (2014 میلادی) بزبان انگلیسی در فرانسه بچاپ رسید، بسرعت در میان کتابهای پرفروش جهان قرار گرفت و عنوان و موضوعات زیر بحث آن؛ "چشم انداز برای نابرابری جهانی"، بزودی محور بحثهای گسترده و داغ اقتصادی گردید. برخی ها آنرا نوید بخش میپندارند و تعدادی هم آنرا مستندی برای تغییر دیدگاه و تمرکزات سیاستهای اقتصادی میدانند. اکونومست او را "کارل مارکس جدید" مینامد، اما چرا؟

 

"سرمایه" ثمره زحمات بیش از یک دهه تحقیق آقای پیکیتی و تعدادی دیگری از اقتصاددانانی است که تغییرات تاریخی در تمرکز درآمد و ثروت را به کاوش گرفته اند. با استفاده ازین داده های بدست آمده از تحقیقات گسترده و درازمدت یک دهه‌ی، آقا پیکیتی تکامل نابرابری اقتصادی را از آغاز دوره انقلاب صنعتی به ارزیابی و نقد گرفته است. در قرن هجدهم و نزدهم میلادی، جوامع اروپای غربی بشدت نابرابر و نامتعادل بودند. ثروت خصوصی بمراتب بیشتر از درآمد ملی و منحصر در دست چند خانواده ثروتمند و اشرافی بود. این روند تا زمانیکه صنعت سازی دستمزد کارگران را اندکی افزود، هم ادامه داشت. تنها هرج و مرج جنگهای جهانی اول و دوم و رکود اقتصادی روند آنرا اندکی مختل ساخت. مالیات بالا، تورم، ورشکستگی اقتصادی و رشد دولتهای رفاه موجب کوچک شدن ثروت شد تا حالتیکه درآمد و ثروت نسبتا بشکل تساوی گرای توزیع شد. اما شوکهای اقتصادی اوایل قرن بیستم، کم کم ناپدید شد و با گذشت زمان ثروت دوباره در حال اندوخته شدن و انحصار است. در بسیاری موارد آقای پیکیتی معتقد است که اهمیت ثروت در اقتصادهای نوین دوباره به همان سطوح قبل از جنگ جهانی اول روان است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۳ ، ۱۵:۲۸
مهدی اشرفی وند

اقتصاددان حامی سمت عرضه اقتصاد 
 

 

 


رابرت ماندل در سال 1999 میلادی «به خاطر تحلیل‌هایش در زمینه سیاست پولی و مالی تحت رژیم‌های ارزی گوناگون و همچنین تحلیل‌هایش در زمینه نواحی ارزی بهینه» موفق به دریافت جایزه یادبود نوبل اقتصاد شد.
پیش از کاری که ماندل در اوایل دهه 1960 میلادی انجام داد، در بیشتر کارهای اقتصاد کلان، اقتصاددانان یک اقتصاد بسته را فرض می‌کردند. به این ترتیب که در آن وضعیت اقتصادی بدون وجود تجارت با سایر کشورها و بدون جابه‌جایی سرمایه میان کشورها بود. این فرض به طور ضمنی یا صریح در نظر گرفته می‌شد. فرضی که هیچ‌گاه فرض خوبی نبوده است و حتی تبدیل به فرض بدی شده بود که جریان سرریز تجارت و سرمایه را به طور نسبی برای تولید ناخالص داخلی کشورهای گوناگون گسترش می‌داد. این احتمالاً به این خاطر است که ماندل در کانادا بزرگ شده (که حتی بعدتر به عمده‌ترین شریک تجاری آمریکا تبدیل شد) و تحصیلات دوره کارشناسی‌اش را در دانشگاه بریتیش کلمبیا گذراند. او از بسیاری از اقتصاددانان کلان آمریکایی نسبت به اهمیت تجارت بین‌المللی و جریان سرمایه بین‌المللی مطلع‌تر بود. حجم بسیار زیادی از کارهای ماندل در طول زندگی‌اش در مورد برخی جنبه‌های جریان تجارت یا سرمایه بوده است. یکی از نخستین پرسش‌های عمده‌ای که ماندل به آنها پرداخت، این بود که چگونه دولت‌ها می‌بایست اقتصادهایشان را در جهانی که در آن تجارت و سرمایه در جریان است، تثبیت کنند (تداوم رشد آنها را در حالی که از تورم دوری می‌کنند، حفظ کنند).
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۲۰:۴۰
مهدی اشرفی وند