نگاهی به تاریخ اقتصادی سینمای ایران
مقدمه:
سینمای ایران از روزهای آغازین خود که تقریبا همزمان با نقطه ی آغاز سینما درجهان است، تا به امروز، فراز و نشیب های زیادی را به چشم دیده است. اگرچه، تکنولوژی سینما درهمان سال هایی که لومیرها در فرانسه آن را به دنیا هدیه کرده بودند، توسط شاه قاجار وارد ایران شد، ولی نه فرهنگ آن و نه سازوکار اقتصادی آن، نتوانست و امکان نیافت، که به درون کشور راه یابد. سینما، هنری جامع و کاربردی است و بنابراین نیازمند توجهی همه جانبه و کارشناسانه و از همه مهم تر، نیازی جدی دارد به ساختار اقتصادی پویا، هدفمند و برنامه دار. متاسفانه داده های موجود، حاکی از نابسامانی تاریخ اقتصادی سینمای ایران است و تاکنون، برنامها ی مشخص و هدفمند در ارتقاء سطح کیفی و کمی آن، از سوی مدیریت کلان فرهنگی کشور، اتخاذ نگردیده است. از این رو، در این مقاله، ضمن بررسی مسائل فرهنگی و سیاسی سینمای ایران، به مطالع هی تاریخ اقتصادی آن و همینطور وضعیت سینماهای کشور و مسائل و آمارهای مربوط به فروش فیلم ها، می پردازیم.
تاریخچه
ورود نخستین دستگاه سینماتوگراف به ایران در سال ۱۲۷۹ هجری خورشیدی توسط مظفرالدین شاه سر آغازی برای سینمای ایران به حساب میآید.نخستین سالن سینمای ایران در سال ۱۲۷۹ (۵ سال پس از اختراع جهانی آن توسط برادران لومیر) با نام «سینما سولی» که توسط کاتولیکها در شهرتبریز تاسیس شده بود، آغاز به کار کرد؛ اما به دلیل عدم دسترسی به فیلمهای جدید، در سال ۱۲۹۵ تعطیل شد.تا سال ۱۳۰۸ هیچ فیلم ایرانی ساخته نشد و اندک سینماهای تاسیس شده به نمایش فیلمهای غربی که در مواردی زیر نویس فارسی داشتند میپرداختند. نخستین فیلم بلند سینمایی ایران به نام «آبی و رابی» در سال ۱۳۰۸ توسط آوانس اوگانیانس، با فیلمبرداری خان بابا معتضدی ساخته شد. در سال ۱۳۱۷ خورشیدی اولین فیلم ناطق ایرانی به نام «دختر لر» توسط «عبدالحسین سپنتا» در بمبئی ساخته شد. استقبالی که از این فیلم شد، مقدمات ساخت چند فیلم ایرانی دیگر را فراهم کرد. تغییر جو سیاسی کشور طی سالهای ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۷ و اعمال سانسور شدید و مواجهه با جنگ جهانی دوم فعالیت سینمای نوپای ایران را با رکود مواجه ساخت. هر چند نباید از نظر دور داشت که تا این دوره هنوز سینما در ایران جنبه عمومی نیافته بود و استفاده از معدود سینماهای موجود در تهران و شهرهای بزرگ، تقریبا مختص اشراف و اقشار خاصی از جامعه بود. از طرف دیگر در بین سازندگان فیلم نیز خط فکری خاصی وجود نداشت و به جز سپنتا که به دلیل ویژگیهای فرهنگی وی عناصر ادبیات کهن ایران در ساختههای وی به چشم میخورد، در بقیه موارد فیلمهای ساخته شده عمد تاً اقتباسی ناشیانه از فیلمهای خارجی بود.در سالهای بعد از ۱۳۲۲ فعالیتهای فیلمسازی به دلیل تاسیس چند شرکت سینمایی توسط تعدادی سرمایهگذار و همچنین عمومی تر شدن سینما در بین مردم، گسترش یافت. اما متاًسفانه از آنجایی که در این گسترش توجه به درآمد و سود حاصل از سرمایه گذاری از یک طرف و وضعیت سیاسی جامعه از بعد از کودتای ۲۸ مرداد و تحدید آزادیها، یعنی مهمترین عنصر توسعه فرهنگی، سینمای ایران عمدتاً با محصولاتی عوام پسند و بی محتوا مواجه شد و این عناصر جزو سنت رایج فیلم سازی در این دوره گردید. خوشبختانه در سالهای بعد با فعالیت فیلمسازانی چون ساموئل خاچیکیان، هوشنگ کاووسی، فرخ غفاری، ابراهیم گلستان، سهراب شهید ثالث، مسعود کیمیایی،داریوش مهرجویی، فریدون رهنما و علی حاتمی جریان فرهنگی تازهای در فیلمسازی ایران آغاز گشت، که تا حدودی جدا از سنت رایج عوام پسندانه در ایران اقدام مینمود(رحیمیان،۱۳۹۰).
تاًسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال ۱۳۴۸ فرصت مناسبی برای شکل گیری سینمای فرهنگی در ایران شد. همکاری یونسکو با این کانون به عنوان توزیع کننده فیلمهای کودکان در ایران که با اعزام نورالدین زرینکلک به بلژیک عملی گردید، تأثیر مهمی بر ارتقاء سطح فرهنگی کانون گذاشت. جریان فرهنگی شکل گرفته از سوی سینماگران پیشرو همراه با ایجاد کانون پرورش فکری و همچنین کاهش استقبال عمومی از عناصر سرگرم کنندهای چون خشونت، سکس، جاهل مسلکی در بین اقشار جوان و بخصوص قشر تحصیلکرده کشور عواملی بودند که دست در دست هم، جریان نو و سازندهای را در سینمای ایران طی سالهای ۵۰ تا ۵۷ به وجود آوردند. سهراب شهید ثالث، بهرام بیضایی، عباس کیارستمی، خسرو سینایی،کامران شیردل، داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی علی حاتمی، امیر نادری و… از افرادی بودند که با بهانههای غیر مادی نقش اساسی در این جریان داشتند و مقدماتی را فراهم نمودند تا سینمای ایران گامهای مهمی در سالهای بعد بر دارد.بعد از انقلاب طی سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بدلیل نبودن ضوابط تدوین شده فیلمسازی، سینمای ایران تقریبا در وضعیتی نابسامان بسر میبرد. پس از سال ۱۳۶۲ با تدوین ضوابط فیلمسازی که با توجه به شرایط پس از انقلاب تنظیم شده بود، عناصری چون خشونت و سکس را اجباراً از سینمای ایران خارج ساخت و از طرف دیگر به دلیل مصادره بسیاری از سینماها و شرکتهای تولید فیلم و اعمال نظارت دولتی بر آنها به طور غیر مستقیم نقش عامل سودآوری در سینما کمرنگ تر شد. این عوامل همراه با تکامل کیفی فیلمسازان دهه پنجاه چون عباس کیارستمی، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی تاثیر مثبتی بر روند فیلمسازی در ایران گذاشت که با توجه به محدودیتها، محصولات بدیعی را آفریدند و تحسین منتقدان جهانی را به همراه داشت. در این دوره فیلمسازان جوانی چون محسن مخملباف، ابراهیم حاتمی کیا، جعفر پناهی، مجید مجیدی و ابوالفضل جلیلی که با تمایلات مختلف پا به عرصه فیلمسازی گذاشتند و به مرور با مطالعه و پشتکار توانستند به صورتی هنرمندانه عناصر این هنر را بکار بگیرند، نقش موًثری در این تحول ایفا نمودند.همچنین برقراری منظم سالانه دست کم یک جشنواره بینالمللی فیلم که در بهمن ماه هر سال به نام جشنواره بینالمللی فیلم فجر در کشور برگزار میگردد نیز در ایجاد علاقه به سینما در قشر جوان کشور از یکسو و توسعه این هنر نقش مهمی ایفا نمودهاست(همان منبع).
در شهریور ۱۳۸۷ توسط معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت محمود احمدی نژاد ، آیین نامه اجرایی اصول و سیاستهای بهینه سازی حضور زن در سینم، تدوین گردید که محدودیتها و جهت دهیهای فراوانی برای حضور زنان در سینما و همچنین محتوی فیلمهای سینمایی مرتبط با موضوع زنان وضع کرده است.وزارت ارشاد این آیین نامه را در راستایطرح جامع عفاف مصوب فروردین ۱۳۸۲ در شورای فرهنگی، اجتماعی زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی و هدف این آیین نامه را “ارتقاء و تعمیق آگاهی جامعه از موضوع جایگاه، شخصیت، حقوق و نقش زن از منظر اسلام در عرصههای مختلف زندگی و حضور شایسته زن در سینما”دانسته استدولت احمدی نژاد محدودیتهای گستردهای را در عرصه فرهنگ و هنر ایجاد کرد از جمله سختگیری شدید در صدور مجوز و ممنوعیت اکران برخی فیلمها از جمله سنتوری حتی پس از دریافت مجوز بوده است.این آیین نامه در سه فصل تدوین شده و در فصل اصول و سیاستها نیز طی ۱۰ اصل به نحوه حضور زن در سینما پرداخته شده که از آن جمله “اصل استفاده صحیح و اصولی از حجاب به عنوان نماد فرهنگ دینی و ضامن مصونیت اخلاقی و روانی در جامعه، اصل حذف سکس و خشونت و عدم تلقی آن به عنوان ماهیت ذاتی سینما، اصل پرهیز از تشکیک در اصول و مبانی و احکام شریعت تحت عنوان دفاع ازحقوق زنان” است. همزمان با تدوین این آیین نامه برخی از هواداران دولت خواهان ایجاد کمینه انضباطی برای سینماگران شدند(ویکی پدیا فارسی).
مباحث کلیدی در تاریخ اقتصادی سینمای ایران
سیاستگذاریهای فرهنگی |
بعد از انقلاب ممیزى نیز ویژگىهاى تازهاى یافت. در سالهاى نخست پس از انقلاب در جریان تنشهاى حادّ سیاسی، سینما به نازلترین حد خود از لحاظ کمى و کیفى رسید. تولید فیلم تحت تأثیر بىثباتى سیاسی، تغییر مداوم مسؤولان و نوسان معیارهاى ممیزى و در نتیجه عدم امنیت در سرمایهگذاری، ورود فیلمهاى خارجى رونق یافته بود. |
بعد از سال ۱۳۶۰ مجموعه امور سیاسی، فرهنگی، اقتصادى و صنفى سینما تحت نظارت دولت قرار گرفت و تأثیر مثبت آن با محدودیت ورود فیلمهاى خارجی، حذف عوارض سنگین از فیلمهاى داخلی، نظم بخشیدن به ارتباط میان صاحبان سینما و صاحبان فیلم، پرداخت وام بانکى به تهیهکنندگان و بسیارى موارد دیگر خود را نشان داد. اصلاحات انجام شده متأثر از اراده عام سینماگران ایرانى بود. اما این سیاست سینمایى تبلیغات منفى نیز در پى داشت که بخشى از آن در بحث ممیزى قابل توجه مىباشد. بتدریج از سال ۱۳۶۴ با ایجاد رابطه مناسبتر میان سیاستگذاران و سینماگران، آثارى خلق شد که توانست نظر منتقدان و روشنفکران را نیز بخود جلب نماید و با اقبال عمومى نیز مواجه شد و در عین حال سینماى ایران را در سطح جشنوارههاى جهانى مطرح کند. |
دهه شصت ، فوران کارهاى درخشان نسل دوم سینماى جدید ایرانى است. در ابتداى دهه هفتاد با تصمیم دولت، یارانه حذف شد. رویداد دیگر این سال تأسیس مؤسسه رسانههاى تصویرى بعنوان سازماندهندهفعالیتهاى قانونى شبکه ویدئویى کشور بود. این اتفاق در پى آزادسازى ویدئو مطرح شد .در سال ۱۳۷۹، پیشنویس قانون سینما ارائه شد که در آن دادگاه صالحه براى رسیدگى به خطاهاى سینمایى پیشبینى شده است. همچنین استراتژى سینماى ایران در برنامه پنجساله سوم توسعه انتشار یافت. ویژگى و مشخصه این دوره که به سینماى بعد از دوم خرداد مشهور است، بحث سنت و مدرنیته مىباشد(رحیمیان،۱۳۹۰). |
دوره شناسی سینمای ایران بعد از انقلاب |
بطورکلى سینماى پس از انقلاب را مىتوان به چندین دوره تقسیم نمود: |
دوره نخست از شروع پیروزى انقلاب تا حدود سال ۶۱ را در بر مىگیرد. در این دوران هنر ابزارى است در خدمت سیاست و فیلمهایى در این راستا ساخته شوند. فیلمهاى این دوره با مضامینى از شقاوتهاى ساواک، مبارزات مردم و روحانیان علیه رژیم پهلوی، مبارزات روستائیان بر ضد خانها و یا فیلمهاى حادثهاى و تبلیغى با موضوع جنگ ساخته شدند. این دوران از بدترین دورههاى فیلمسازى تاریخ سینماى ایران است. در این میان گروهى از سازندان این گونه فیلمها تنها در پى انطباق خود با شرایط موجود بودند و گروهى نیز فاقد خودآگاهى اجتماعی. در این دوره بسیارى از بازیگرا برجسته این عرصه را ترک کردند و تولید فیلم به حداقل رسید. اغلب فیلمهاى این دوره از جهت فرم و تکنیک، و داستان و بازیگرى در سطح نازلى قرار دارند. |
نخستین جوایز جهانی، پس از انقلاب به این فیلمها اختصاص یافت: |
’زنده باد …’ (خسرو سینایی، ۱۳۵۹) برنده جایزه انجمن مبارزان ضد فاشیسم از جشنوارهٔ کالوویوارى چک اسلواکى (۱۹۸۰) شد. و ‘خانه آقاى حقدوست’ (محمود سمیعی) از جشنوارهٔ فیلم بلغارستان (۱۹۸۱) جایزه دریافت کرد. |
سه فیلم دربارۀ کورهپزخانه (ساخته محمدرضا مقدسیان، فریده شفایى و منوچهر مشیری) از فستیوالهاى مسکو، اوبرهاوزن و کشورهاى غیرمتعهد جایزه دریافت نمودند. جشنواره کراکولهستان نیز به ‘قلعه’ (کامران شیردل) جایزه اهدا کرد. |
سال ۱۳۶۰ وزارت ارشاد اسلامى تأسیس شد و قرار شد محتواى فیلمنامهها با فرهنگ عملى اسلام سنجیده شود. و نظارت در تمامى مراحل وجود داشته باشد. در این شرایط صدا و سیما و کانون پرورش فکرى همچنان خارج از ضوابط وزارت ارشاد قرار داشتند. ‘مرگ یزگرد’ (بهرام بیضایی) در صدا و سیما ساخته شد اما در توقیف ماند. در کانون نیز این فیلمها از جمله تولیدات بودند: ‘مشقشب’ (عباس کیارستمی)، ‘قضیه شکل اول، شکل دوم’ (کیارستمی) و … همچنین در این دوره باید از فیلمهاى شاحفى چون چریکه تارا (بهرام بیضایی) و خط قرمز (مسعود کیمیایی) یاد کرد که به نمایش عمومى در نیامدند(بانک جامع سینمای ایران).
مروری بر سیاستگذاری های فرهنگی بعد از انقلاب سینمای دهه شصت مردم ایران در دهه ی شصت میل شیفته گونه ای به تفکر ؛به دانستن و حتی تحول مکرر و ترقی علمی و روحی پی در پی پیدا کردند. چنین مود و احساس فراگیری مخاطب سینما را به عنوان سفارش دهنده ی آثار به عالیه پسندی و والا خواهی سوق داد و از طرفی دیگر سازندگان آثار نیز که به هر حال جزو همین مردم منقلب شده بودند با انگیزه خلق یک سینمای اندیشه مدار دست به کار عمل می شدند. به این مود اجتماعی باید بر هم خوردن مافیای سینمای قبل از انقلاب را هم اضافه کرد که تاثیر برجسته ای در ارتقای کیفی هنر هفتم ایرانی داشت.اکثر نابغه های سینمای ایران کسانی اند که با حدوث وقایع بهمن پنجاه و هفت و بر هم خوردن مازوهای مافیایی سابق توانستند به عرصه ی فیلم سازی ورود پیدا کنند و پر واضح است از آنجا که مافیا در ذات خود با شایسته سالاری تناقض دارد ،بر هم خوردن آن باعث پیدایی فوجی از استعدادهای درخشان خواهد بود(همان منبع). سینما در دوره سازندگی نظام برآمده از انقلاب اسلامی کم کم قوام یافته و کار دفاع از تهاجم متجاوز خارجی با موفقیت پایان پذیرفته است. حالا شعارهای شورانگیزی که یک روز برای هیجان بخشی و ایجاد حرکت اجتماعی بوجود آمده بودند دیگر برای حضور خود هیچ لزومی را توجیه نمی کنند و بنابراین آرمان گرایی اول انقلابی و یا دفاع مقدسی کم کم از حالت برجسته ترین مطالبات اجتماعی خارج شده و اولویت های مردم تبدیل می شوند به آزادی بیان، آزادی های اجتماعی و پایان یافتن مشکلات اقتصادی. سینما اما در این چرخش اجتماعی آنچنان که بایسته است با حال و هوای عمومی مردم همخوان و همراه نیست. اولویت های اجتماعی عوض شده اما سینما بی توجه به این مسئله همچنان بر اولویت های پیشین پافشاری می کند و همین مطلب خودش را در گیشه های کم رونق به وضوح نشان می دهد. با این حال سیستم سیاستگزاری دولتی بجای هدایت سینما به سمت اولویت های جدید اجتماعی، با تزریق پول برای جلوگیری از ورشکستگی آن سینمای لایتغیر، سعی در حفظ همان مدل های پیشین می کند، دوره سازندگی اساسا دوره توسعه زیرساخت ها بود اما درباره سینما باید گفت از آنجا که در نظر مدیران آن دوره، زیرساخت های سینمای دوره قبل( یعنی دهه ۶۰) توسعه یافته می نمود، اهداف مدیریت فرهنگی هم روی حفظ این زیرساخت ها متمرکز شده نه ترقی و به روز کردنشان. موفقیت سینمای دهه ۶۰ می توانست این ایده اشتباه را در ذهن هر سیاستگزاری جا بیندازد که باید همان متد و همان مدل را همچنان پی گرفت حال اینکه مسایل تازه ای در سطح اجتماع حدوث یافته بود که مهمترین آنها را، حتی مهمتر از دغدغه های اقتصادی، می شد آزادی های مشروع دانست. همین مسئله تازه چنان هم و غم توده اجتماع شد که تمام حواس آنان را به خود معطوف داشت و تا برطرف نشدن آن هیچ کس میل به فکر کردن درباره چیز دیگری نداشت. اگر سینمای اندیشه محور دهه ۶۰ را به مثابه یک هوای پاک در نظر بگیریم باید توجه کرد مصرف کننده چنین هوایی وقتی از آن لذت خواهد برد که دغدغه مند یک نیاز دیگر، مثلا رفع تشنگی، نباشد. آزادی بیان و آزادی های اجتماعی همچون تشنگی به مثابه نیازی در آمدند که مردم ما را نسبت به لذت بردن از هوای پاک سینمای اندیشه کاملا بی انگیزه کردند. حالا با انباشته شدن مطالبات آزادی خواهانه مردم، تاریخ جمهوری اسلامی به سمت رقم خوردن فصل جدیدی از خود پیش می رفت یعنی دوره اصلاحات(همان منبع). سینما در دوره اصلاحات در دورهی اصلاحات فضا تا حدود قابل ملاحظه ای بازتر شد و اصلیترین علت این گشایش بیانیهی بیست میلیونی مردم ایران بود که درتایید کاندیدای گفتمان آزادیخواهانه به صندوقهای رای ریخت به عبارتی این آزادیها برآمده از خواست قاطع ملت ایران و تصمیمی مبتنی بر خرد جمعی مردم بود نه صرفا نسخهی تجویزی یک حزب یا جناح به خصوص. خیلی از عوامل دولتی هفتم و هشتم همان مدیران دولت سازندگی بودند اما روشها این بار کاملا تغییر یافت چون مردم بعنوان صاحبان اصلی نظام و انقلاب با جنس مشارکت و رای دادن خود نشان داده بودند که خواستار چنین چیزی هستند در این میان سینما شروع کرد به اطفای عقدههای فرو خورده ، آغاز گفته شدن حرفهای تا آنروز ناگفته خیلی جذاببود و حتی مخاطب زیادی را جذب میکرد اما کمکم سینما به آزادی بیان و آزادیهای اجتماعی نگاه کاسبکارانه ای پیدا کرد طوری که سعی و تلاش عمدهی خیلی از فیلمسازها معطوف بود بر ساختارشکنی برای جذب مخاطب. کسانی که با الفبای فلسفه آشنا هستند این نکته را تایید میکنند که در هیچ یک از مکاتب فلسفی، تابوشکنی حاوی ارزش زیبائی شناختی نیست و لذت بردن از دنگ و دنگ تابوها صرفا یک کج ارضائی است که بر اثر فضای بسته بوجود میآید و پس اتز اطفای چند بارهی این عقده دیگر نمیتوان از چنین چیزی لذت برد اما متاسفانه حتی بعد از باز شدن فضای کشور و اضافه شدن مجاری ارتباطی موازی با رسانههای رسمی و قانونی مثل اینترنت و ماهواره، باز هم تابوشکنی شکل یک متد و روش هنری برای خلق آثار را در سینمای ایران حفظ کرد. سینما در دوره آبادگران فیلم فارسی دوباره زنده شد و توجیه ساخت چنین آثاری توسط تولید کنندگان آنها فقط خیل عظیم مخاطبان تودهای بودند. مخاطبانی که با توجه به سطح دانش و سوادشان باید رد جایگاه پیرو میماندند و قرار گرفتن آنها در جایگاه پیشرو و تعیین کننده، بسیار خطرناک بود. همین امر سینما را دچار یک سیکل معیوب کرد. سینما برای این مخاطبان فیلم میساخت و سطح توقع آنان را پایین میآورد و آنها هم که سطح توقعشان مبتذلتر از قبل شده بود به عنوان سفارش دهندگان کالای فرهنگی باز سطح تولید آثار را پایینتر میآوردند و این چرخه معیوب، صنعت فیلمسازی ایران را هرچه بیشتر به سمت قهقهرا پیش میبرد. در علم اقتصاد گفته میَشود که تورم کسری بودجه میآورد و کسری بودجه تورم. یعنی این دو مرتب همدیگر را تقویت میکنندو تا وقتی که این سیکل معیوب و این چرخه خود ویرانگر توسط یک عامل سازنده و اصلاحی قیچی نشود وضع بدتر و بدتر خواهد شد. در سینمای دوره گذشته هم رابطه مخاطبان کف اجتماع و فیلمسازهای کاسب کار دقیقا شبیه رابطه کسری بودجه و تورم در اقتصاد بود. در نگاه اول به نظر میرسد که این چرخه معیوب به هر چیز صدمه بزند، برای اقتصاد سینما مضر نیست چراکه آثار مبتذل هرچند فرهنگ را ویران میکنند اما سودآوری اقتصادی بالایی دارند ولی در حقیقت باید گفت در همه جای دنیا و نه فقط ایران، ابتذال به معنای محض آن، باعث سقوط اقتصاد سینما هم خواهد شد(همان منبع). جایگاه سینما در برنامه های توسعه ی ایران: - برنامه اول توسعه ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲ دوران سازندگی - برنامه دوم توسعه۱۳۷۴ تا ۱۳۷۸دوران سازندگی - برنامه سوم توسعه۱۳۷۹ تا ۱۳۸۳ دوران اصلاحات دوم - برنامه چهارم توسعه ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸دوران اصولگرایی - برنامه پنجم توسعه ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴ صنف در سینمای ایران: خانه سینما : بزرگترین نهاد صنفی سینماگران ایران است. خانه سینما(از یک دهه قبل) جشنی را تحت عنوان جشن بزرگ سینمای ایران هر ساله برگزار میکند. خانه سینما سال ۱۳۶۵ و در پس مصوبه مجلس مبنی بر اختصاص ۲٪ از درآمد فروش سینما جهت بهبود وضعیت رفاهی و صنفی شاغلان سینما تاسیس شد. سه سال بعد هیات موسس خانه سینما با حضور مدیران دولتیراه اندازی شد.(فخرالدین انوار (معاون سینمایی وقت وزارت ارشاد)، سید محمد بهشتی (مدیرعامل وقت بنیاد سینمایی فارابی) و محمد مهدی حیدریان (مدیرکل نظارت و ارزشیابی). اولین هیات مدیره انتخابی در سال ۱۳۷۲ با حضور ۱۹ صنف مختلف تشکیل شد. خانه سینما به عنوان جامعه اصناف سینمای ایران، فعالیت خود را از سال ۱۳۷۲ آغاز کرد. در این سال اعضای هیات مدیره که از سوی مدیران وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب شده بودند مسوولیت تاسیس این نهاد صنفی را برعهده داشتند. از زمان آغاز فعالیت خانه سینما به عنوان محل تجمع صنوف مختلف سینمایی، تا زمان اعلام تاسیس آن چهار سال طول کشید و این زمان شامل عضو گیری از اعضای صنفهای مختلف سینما و معرفی بیش تر این نهاد به آنها بود. به همین دلیل تاریخ فعالیت رسمی خانه سینما فروردین ۱۳۷۲ و زمان ثبت آن در اداره ثبت شرکتها و مؤسسات غیر تجاری تهران مهر ماه ۱۳۷۲ ذکر شدهاست. از جمله اهداف اصلی تشکیل خانه سینما حفظ و صیانت از حقوق مادی و معنوی دست اندرکاران حرفهای تولید، توزیع و نمایش هنر/ صنعت سینما و همچنین ایجاد امنیت شغلی و تامین اجتماعی و ارتقای سطح آموزشی و حرفهای دست اندرکاران سینمای جمهوری اسلامی ایران است.انحلال:صبح چهارشنبه مورخ ۱۴ دیماه سال ۱۳۹۰ محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حاشیه جلسه هیأت دولت از انحلال خانه سینما بطور رسمی خبر داد. وی گفت: با توجه به تخلفاتی که خانه سینما انجام داده ، هیأت نظارت بر مراکز فرهنگی ، انحلال این تشکل را اعلام کرده که کاملاً مطابق قانون است. واکنش ها: محمد مهدی عسگر پور ، مدیر عامل خانه سینما ، قبلاً گفته بود که موضوع انحلال خانه سینما را از طریق دیوان عدالت اداری پیگیری می کند. وی که در نشستی خبری در تالار خانه سینما سخن می گفت عنوان کرد: “در این دو سه سال اتهامات و هوچیگریهایی به راه انداختند و همیشه نتیجه وزنکشیها مشخص بوده و بارها اتفاق افتاده است اما بیتدبیری در جایی به اوج میرسد که در این روزگار شکایت صورت گرفته است اما تا زمان دادگاه هم صبر نمیکنند. من همیشه برای شأن مسئولان حرمت قایل بودم اما گویا نمیخواهند حرمتی قایل باشیم. جمال خندان کوچکی ، وکیل خانه سینما ، نیز در این باره گفت:”وزارت ارشاد در نامه خود به قانون ماده واحده مربوط به تعطیل موسسات و واحدهای آموزشی و فرهنگی که بدون مجوز قانونی دائر میشوند استناد کرده و بیان کرده خانه سینما تشریفات قانونی مربوط به تاسیس موسسات فرهنگی و هنری را طی نکرده است. فعالیت خانه سینما بدون مجوز قانونی نیست بلکه با دریافت مجوز قانونی از اداره ثبت شرکتهای قوه قضائیه و انتشار این مجوز در روزنامه رسمی کشور است، لذا اصولاً استناد به قانون یادشده در خصوص خانه سینما مصداق ندارد.” سید محمد بهشتی شیرازی از اعضای هیأت موسس خانه سینمای ایران نیز گفت:” وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی امکان انحلال تشکل صنفی سینماگران را ندارد. جمعی از هنرمندان و اعضای خانه سینما نظیر مجید مجیدی، منوچهر محمدی، کمال تبریزی، علیرضا خمسه، رضا کیانیان،تهمینه میلانی، داریوش مهرجویی، اصغر فرهادی، حمید فرخ نژاد، رخشان بنی اعتماد، داوود رشیدی، محمدرضا هنرمند، صالح دلدم، ابراهیم حاتمیکیا، مجتبی راعی، حسن برزیده، سیدرضا میرکریمی و احمد رضا درویش نیز در بیانیه هایی با انحلال خانه سینما مخالفت کردند. دستور لغو انحلال:محمود احمدینژاد در تاریخ شانزدهم تیرماه سال ۹۲ در نامهای به جواد شمقدری(رئیس سازمان سینمایی ایران) دستور لغو انحلال خانه سینما و بازگشایی آن را ابلاغ کرد اما جواد شمقدری با ممکن ندانستن این درخواست در دولت دهم، جواب منفی به درخواست رئیس جمهور وقت داد. اما پس از چند روز وزارت فرهنگ خبر از تاسیس خانه سینمای۲ خبرداداین نهاد بر خلاف خانه سینما یک نهاد کاملاً دولتی است. هچنین اعتراضات گسترده ای از طرف مردم و سینماگران به این تصیم صورت گرفت. بازگشایی:خانه سینما پس ازتقریبا دوسال تعطیلی همزمان با روز ملی سینما و با حضور گروهی از اعضای این نهاد صنفی ۲۱ شهریور ۱۳۹۲ بر اساس حکمی از علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد دولت حسن روحانی بازگشایی شد(همان منبع). جشنواره فجر و اقتصاد سینمای ایران جشنواره فجر مهمترین جشنوارهای سینمایی ایران است که از سال ۱۳۶۱ تاکنون معمولاً در میانه بهمن ماه هر سال درتهران برگزار میگردد. تاکنون سی و دو دوره از این جشنواره برگزار شده است که آخرین آن در سال ۱۳۹۲ بود. این جشنواره توسط بنیاد سینمایی فارابی و زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار میشود. جشنواره تا سال ۱۳۷۴ فقط به تولیدات سالانه سینمای ایران میپرداخت. از سال ۱۳۷۴ جشنواره به صورت بینالمللی برگزار میشود و علاوه بر سینمای ایران، در بخش بینالملل به بررسی فیلمهایی از سینمای جهان میپردازد. در بخشهای رقابتی این جشنواره، شرکت کنندگان برای کسب جایزهٔ مخصوص که «سیمرغ بلورین» نام دارد با هم رقابت میکنند. دیپلم افتخار و لوح زرین از دیگر جوایز این جشنواره می باشند. طی سالیان اخیر مسابقههای سینمای مستند ، فیلم کوتاه و مسابقه مواد تبلیغاتی و اطلاعرسانی نیز به بخش های سینمای ایران اضافه شده است. در ابتدای جشنواره آیین بزرگداشت یک هنرمند برگزار می شود و در انتها هم جوایز ویژه و مردمی به فیلم انتخاب شده با رای مردم داده می شود. جشنواره فیلم فجر، مادر اکران سینمای ایران در هر سال است و نقشی بسیار تعیین کننده در اعتباردهی به فیلم های اکران هرسال در ایران دارد. اقتصاد سینمای ایران بر این اساس ارتباط تنگاتنگی با جشنواره فجر و سیاست های اجرایی آن دارد. قوانین کپی رایت در اقتصاد سینمای ایران در ایران مجموعهای از قوانین، قانون حق تکثیر را تشکیل میدهند، از جمله قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندانمصوب ۱۳۴۸، قانون ترجمه و تکثیر کتب و نشریات و آثار صوتیمصوب ۱۳۵۲ ٬قانون حمایت از حقوق پدیدآورندگان نرمافزارهای رایانهای مصوب ۱۳۷۹ و آیین نامه اجرایی آن مصوب ۱۳۸۳، قانون ثبت اختراعات، طرحهای صنعتی و علائم تجاری و مواد ۶۲ ٬ ۶۳ و ۷۴ قانون تجارت الکترونیکی.ایران از سال ۲۰۰۱ عضو سازمان جهانی مالکیت فکری است و تابحال تعدادی از پیمانهای مربوط به مالکیت فکری را پذیرفتهاست. ، ایران در سال ۱۳۸۰ به پیمان مادرید برای ثبت بینالمللی علائم ملحق شد، ولی عضو کنوانسیون برن و هیچ یک از کنوانسیون های بینالمللی مربوط به حق تکثیر نیست و در سازمان تجارت جهانیتنها ناظر است و به موافقتنامه تریپس نپیوسته است. بعضی آثار ایرانی از جمله آثاری که در حال حاضر پدید میآیند شامل حق تکثیر در ایالات متحده نمیشوند و به حوزهی عمومی تعلق دارند.در سال ۱۳۹۰ پیش نویس لایحه جامع حمایت از حقوق مالکیت ادبی و هنری و حقوق مرتبط از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به دولت ایران تقدیم شد که در صورت تصویب جایگزین قوانین فعلی حق تکثیر ایران خواهد شد، در این پیشنویس، مدت حمایت حقوق پدیدآورندگان از ۳۰ سال به ۵۰ سال افزایش یافته است(ویکی پدیا فارسی).. رفتار مصرف کننده و مصرف فرهنگی در سینمای ایران - عدم شناخت مخاطب از سینما - مصرف کننده در مورد نیازهای زیباشناختی در رابطه با سینما آگاهی ندارد - مصرف کننده در رابطه با نظام ترجیحاتش/ سینما را به عنوان تفنن برمی گزیند نه نیاز اساسی - عدم وجود فیلم های خارجی، مصرف کننده را برای ورود به سینما کم رغبت می کند نظام آموزشی، احساس نیاز به سینما را در مصرف کننده ایجاد نکرده است. - نوعیت تربیت خانوادگی ایرانی احساس نیاز به سینما را در مصرف کننده ایجاد نکرده است. - رسانه های کشور احساس نیاز به سینما را در مصرف کننده ایجاد نمی کند. - سیاستگذاری های کلان کشور احساس نیاز به سینما را در مصرف کننده ایجاد نمی کند. - سینما حتی در اولویت تفریحی ایرانیان نیست. - تعداد سالن های سینما در کشور بسیار پائین است. - نظام عرفی جامعه ی ایرانی احساس نیاز به سینما را در مصرف کننده ایجاد نمی کند. - نوعیت تربیت مذهبی به طور کلی در ایران لزوم ارتباط با سینما را ایجاد نمی کند. - سینمای ایران جذابیت هایی که به طور مثال برای یک مخاطب در کشورهای توسعه یافته فراهم کرده است، فراهم نمی کند. - سینما، در سبد مصرف خانواده ی ایرانی جایگاهی ندارد. - تغییرات پی در پی سیاستگذاری های فرهنگی از سوی دولت ها، مخاطب را با سردرگمی و دلسردی مواجه می کند. - استقبال از تعداد اندکی از فیلم ها، نشانده ی رونق سینمای ایران نیست. - بر طبق آمارها هر ایرانی به طور متوسط هر ۹ سال یکبار به سینما می رود!. در سال حداکثر ۵/۸ میلیون نفر به سینما می روند. مهمترین عوامل افت مخاطب سینمای ایران: واقعیت آن است که مهمترین عامل شیب تند افت مخاطب سینمای ایران، در کنار همه این عوامل اقتصادی، کمی، کیفی و ممیزی، در دو محور کلی خلاصه میشود: مبدل شدن بیشتر آثار سینمایی کشورمان از هر دو سو به بیانیههای اجتماعی و سیاسی است که برای مخاطب خسته کننده شده و فیلم ساز ایرانی درنیافته سینما پیش از آن که یک رسانه باشد، یک سرگرمی و همین وجه سرگرمیاش باعث توسعه یابیاش شد و فراموشی همین موضوع نیز میتواند زمینه کمرنگ شدنش را فراهم آورد و تا این رویکرد جدیتر گرفته نشود که فیلمهای ایرانی در هر ژانر پیام دادن را در زیرینترین لایه این سرگرمی طراحی کنند، افت مخاطب استمرار خواهد شد. از آن سو و در بخش دوم مخاطب ایرانی هنوز هزینه برای رستورانگردیهای تفریحیاش جایگاه بسیار محکمتری نسبت به حوزه فرهنگ به ویژه سینما دارد. به واقع تا سینما بخشی از سبک زندگی ایرانی نشود و دستکم فروش سینمای ایران در سال به ۷۵ میلیون بلیت نرسد و هر ایرانی به طور متوسط سالیانه یک بار به دیدن آثار سینمایی نرود، نمیتوان مخاطب ایرانی را علاقهمند به این صنعت تصور کرد و طبیعتاً جامعهای که حاضر نیست برای دوام هنر ـ صنعت سینما هزینه کند، در نهایت هنری نیمه جان خواهد داشت. انتظار بالایی نیست که مردم برای بلیت سینما که قیمتش نصف یک پیتزاست، هزینه کنند و سالنهای سینما را همچون فست فودها رونق ببخشند(بانک اطلاعات سینمای ایران).
وضعیت فعلی سینمای ایران: مخاطب- سالن یکی از شاخصههای مهم رشد و توسعه فرهنگ و هنر در هر کشوری وضعیت سینما در آن کشور است. تعداد تولید فیلم، مخاطبان و تعداد سالنهای سینما سه پارامتر مهم در این ارزیابیهاست. استانداردهای جهانی به ازای هر ۱۰ هزار نفر یک سالن سینما است در حالیکه در ایران به ازای هر ۳۰۳ هزار نفر یک سالن سینما وجود دارد. در تعاریف شهرنشینی “سینما” یکی از مظاهر اصلی شهر است و جای تعجب دارد که در کشور ما چطور ۱۰۸۱ مکانی که خیابان دارند و تعداد زیادی ساکن، بدون سینما ملقب به “شهر” شدهاند. در حدود ۲۲ میلیون نفر شهرنشین در ایران دسترسی به سینما ندارند و با جمعیت روستایی این عدد به ۴۳ میلیون نفر میرسد. از منظر سرانه مخاطب هم که سال ۹۱ به پایینترین میزان ۳ دهه مخاطب سینما رسیدیم و در این سال حدود ۸.۵ میلیون نفر مخاطب سینما داشتهایم که بر این اساس هر ایرانی به طور میانگین هر ۹ سال یکبار به سینما میرود. در حوزه تولید که مثل همیشه وضعیتمان در میان کشورهای جهان مناسب است و بین ۱۵ کشور جهان با کمکهای دولت حضور مستمر داریم. اما نباید فراموش کنیم که سینما در هر کشوری که بخواهد تاثیرگذار باشد باید به ۳ پارامتر تولید، سالن سینما و تعداد مخاطب توامان بیندیشد و فقط در فکر تولید فیلم بودن، میتواند به غفلت از دو فاکتور دیگر بینجامد. یادمان باشد در سینما نه افراط “تولید زیاد” و نه تفریط “نداشتن سینما” پاسخگوی نیاز امروز نیست و بهترین رفتار “خیرالامور اوسطها” است. معنای این عمل در سینما یعنی: تعداد متوسط تولید کیفی و نه تولیدات زیاد بدون کیفیت، تعداد سالن زیاد سینما و تعداد مخاطبان خیلی زیاد در سطح دهها میلیون نفر …. جا دارد در بررسی وضعیت سالنهای سینما در کشورمان نگاهی به تقسیمبندی جغرافیایی و پراکندگی جمعیت کشور بر اساس دسترسی به سالنهای سینما داشته باشیم: • تعداد شهرهای کشور : ۱۱۴۱ ۲۴۷ سالن سینما (پرده) در کشور به فعالیت نمایش فیلم مشغول هستند. • تعداد شهرهای دارای سینما : ۶۰ • تعداد شهرهای فاقد سینما: ۱۰۸۱ • جمعیت کشور : ۷۵۰۹۳۴۴۴ • جمعیت کشور بر اساس دسترسی به سینما : ۳۱۸۱۹۶۷۹ • جمعیت کشور بر اساس عدم دسترسی به سینما: ۴۳۲۷۳۷۶۵ • جمعیت شهری که به سینما دسترسی ندارند: ۲۱۸۲۶۹۸۲ • جمعیت روستایی: ۲۱۴۴۶۷۸۳ • بیشترین جمعیت شهری در استان که به سینما دسترسی ندارند : استان تهران با جمعیت ۲۶۳۴۶۲۷ • استان قم تنها استانی است که تمام جمعیت این استان به سینما دسترسی دارند • بیشترین تعداد سینما در شهر تهران با ۱۰۶ سالن سینما است • بیشترین تعداد سینما در استان تهران با ۱۱۰ سالن سینما است • استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان شمالی و کهگیلویه و بویراحمد فاقد سینما هستند. • استان مازندران با ۷ شهر بالاترین سرانه شهری دارای سینما را به خود اختصاص داده است. اطلاعات این گزارش از آخرین امار مرکز آمار ایران و گزارش سالانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی استخراج شده است(همان منبع). وضعیت سالن های سینمای ایران: آمار انجمن سینماداران ایران از وضعیت سالن های سینما در ایران(بانک اطلاعات سالن های سینمای کشور): بر طبق آمار موجود، تا آخر سال ۱۳۹۲در ایران ۲۴۷ سالن سینما وجود داشته است که در ۶۰ شهر ایران پراکنده بوده اند و در مقابل، ۱۰۸۱ نقطه شهری ایران فاقد سالن سینما بوده اند.شهر تهران و استان تهران بیشترین تعداد سینماهای کشور را دارند و این در حالی است که سه استان سیستان و بلوچستان، خراسان شمالی فاقد سالن سینما هستند و استان های چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد و ایلام، دارای سالن های موقت و نیمه نعطیل می باشند.در سال ۱۳۹۱ حدود ۸٫۵ میلیون نفر از سینماهای ایران بازدید کرده اند که به این ترتیب مشخص می شود که هر ایرانی به طور میانگین هر ۹ سال یکبار به سینما می رود!. تهران: ۲۵ سینما: حدود ۳۰۰۰۰ صندلی/اردبیل: ۲ سینما ۱۱۴۴صندلی/آذربایجان شرقی: ۸ سینما: حدود ۵۵۰۰صندلی/آذربایجان غربی: ۳ سینما ۲۰۱۲۱صندلی/مازندران: ۱۱ سینما حدود ۵۰۰۰صندلی/گلستان ۵ سینما: حدود ۲۴۰۰صندلی/خراسان شمالی: ۱ سینما: ۴۷۲ صندلی – تعطیل/خراسان رضوی ۸سینما: حدود ۶هزارصندلی/خراسان جنوبی: ۴ سینما: ۱۲۰۰ صندلی/زنجان: ۳ سینما: حدود ۱۰۰۰ صندلی/کردستان ۲ سینما: حدود ۸۰۰صندلی/قزوین ۳ سینما: خدود ۱۸۰۰ صندلی/قم: ۴ سینما: حدود ۱۵۰۰ نفر/البرز: ۷ سینما:حدود ۳۰۰۰نفر/اردبیل: ۳ سینما: حدود ۲۲۰۰ صندلی/همدان: ۶ سینما: حدود ۲۶۰۰ نفر/لرستان: ۵ سینما: حدود ۲۰۰۰نفر/ایلام : ۱ سینما: ۳۰۰ نفر- نیمه تعطیل/سمنان: ۳ سینما: ۱۵۰۰ صندلی/یزد: ۳ سینما: ۲۵۰۰ نفر/خوزستان: ۱۹ سینما: حدود ۱۰۰۰۰نفر/چهرمحال و بختیاری: ۱ سینما: ۴۴۰ صندلی-نیمه تعطیل/کهگیلویه و بویراحمد: ۱ سینما. ۳۰۰ صندلی-نیمه تطیل/کرمان: ۸ سینما: حدود ۳۰۰ صندلی/کرمانشاه: ۳ سینما: ۱۷۰۰صندلی/اصفهان: ۱۳ سینما: حدود ۸۰۰۰ صندلی/شیراز: ۷ سینما: حدود ۵۵۰۰ صندلی/بوشهر: ۴ سینما: حدود ۱۵۰۰ نفر/بندرعباس: ۲ سینما: ۸۰۰نفر/سیستان و بلوچستان: -/مرکزی: ۴ سینما: حدود ۲۰۰۰نفر/ تعداد سالن های نوع مدرن: ۱۲ : ۹(تهران)-خراسان رضوی(۱)-کردستان(۱)- اصفهان(۱) تعداد سالن های نوع ممتاز: ۴۴: ۱۴(تهران)-گیلان(۳)-مازندران(۱)- گلستان(۲)- خراسان رضوی(۳)- قزوین(۲)- البرز(۳)- مرکزی(۱)-لرستان(۲)- سمنان(۱)- یزد(۱)-خوزستان(۱)-کرمان(۲)-کرمانشاه(۲)-اصفهان(۵)-فارس(۱)- تعداد سالن های نوع درجه یک:۷۵: ۱ ( اردبیل)- تبریز(۷)-ارومیه(۳)- گیلان(۵)- مازندران(۶)- گلستان(۳)- خراسان شمالی(۱)- خراسان رضوی(۴)- خراسان جنوبی(۲)- زنجان(۲) -کردستان(۱)- قزوین(۲)- قم(۲)- البرز(۲)- مرکزی(۳)- همدان(۶)- لرستان(۳)- یزد(۲)- خوزستان(۴)-چهارمحال و بختیاری(۱)-کرمان(۲)- کرمانشاه(۱)- اصفهان(۳)- فارس(۳)-بوشهر(۴)-هرمزگان(۲)- تعداد سالن های نوع درجه دو:۳۴: ۱ ( اردبیل)- تبریز(۱)- مازندران(۳)- گلستان(۳)- خراسان جنوبی(۲)- زنجان(۱)-ایلام(۱)- سمنان(۲)- خوزستان(۱۰)-کهگیلویه و بویراحمد (۱)- کرمان(۱)- اصفهان(۴)- فارس(۴)- تعداد سالن های نوع درجه سه: ۱۰: گیلان(۱)- مازندران(۱)- قم(۴)- خوزستان(۳)- کرمان(۱)
پرفروش ترین فیلم های سینمای ایران (فروش به لحاظ بهای بلیط): - – اخراجی های ۲ / ۳٫۷۵۷٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان - – اخراجی های ۳ / ۲٫۲۷۲٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان - – جدایی نادر از سیمین / ۲٫۰۸۱٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان - – ورود آقایان ممنوع / ۲٫۰۶۹٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان - – ملک سلیمان / ۱٫۵۹۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان - – اخراجی های ۱ / ۱٫۳۱۸٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان - – درباره الی / ۱٫۱۵۷٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان - – دایره زنگی / ۱٫۱۲۸٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان - – توفیق اجباری / ۱٫۰۶۸٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان - – چارچنگولی / ۱٫۰۳۶٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان (فروش با احتساب نرخ تورم): ۱٫کانی مانگا ۱۳۶۷: تعداد بلیط فروخته شده: ۷۳۵۲۳۶۹ میزان فروش: ۱۱۰۲۸۵۵۳۷ منابع: رحیمیان، بهزاد (۱۳۹۰). کارگردانان. تهران: روزنهی کار. دانشنامه ویکی پدیا(۱۳۹۳): بانک جامع اطلاعات سینمای ایران: http://www.sourehcinema.com/Default.aspx بانک اطلاعات سالن های سینمای کشور: http://www.cinemadaran.com/cinema_list.html
|
مطالب خوبی گذاشتی ولی تعجب میکنم چرا اینقدر بازدیدت کمه
می خوام یه روش خوب بهت معرفی کنم واسه بالا بردن بازدیدکنندگان وبلاگت
برو تو سایت 24 آی پی عضو شو بعد رو گزینه کسب امتیاز کلیک کن بعد امتیازات رو به وبلاگ خودت اختصاص بده بعد می بینی که چجوری بازدید وبلاگت بالا میره حتما امتحان کن
اینم آدرسش
www.24ip.ir