معرفی اقتصاددان : کنت ارو (Kenneth Arrow)
کنت ارو (Kenneth Arrow) به عنوان یک اقتصاددان نظری با حوزه علایق بسیار گسترده و متنوع معروف شده است. سهمهای بسیار مهم وی از حوزه علم اقتصاد نیز فراتر رفته و شامل برنامهریزی ریاضی، فلسفه سیاسی و اجتماعی و بهداشت میشود. با این وجود، دو سهم بسیار فنی، یعنی فرضیه عدم امکان (که انتخاب اجتماعی را به یکی از موضوعات علم اقتصاد تبدیل نمود) و اثبات وجود تعادل عمومی، بیش از همه باعث شهرت ارو شدهاند.
آشنایی با زندگی کنت ارو
کنت ارو در سال 1921 در شهر نیویورک و در خانوادهای یهودی و رومانیالاصل از طبقه متوسط به دنیا آمد. او در کودکی چنان علاقهای به خواندن داشت که ترجیح میداد به جای بازی با دوستان خود، در خانه کنار کتابهایش بماند. گاهی اوقات مادرش مجبور میشد او را با کتک از خانه بیرون کند تا با هم سن و سالان خود به بازی مشغول شود.
ارو در دوران دبیرستان پس از آشنایی با کارهای برتراند راسل، به ریاضیات و منطق ریاضی علاقمند شد. وی به سیتی کالج نیویورک رفت چون رایکان بود. پدرش که در دهه 1920 کسب و کار بسیار موفقی داست، در جریان بحران مالی دهه 1930، همه دارایی خود را از دست داد. ارو در سیتی کالج به مطالعه ریاضیات، منطق و آمار پرداخت. وی در سال 1940 فارغالتحصیل شد و مدال طلا پِل را به دلیل داشتن بالاترین نمرات دریافت نمود (Pressman, 2006, p. 267).
ارو قصد داشت به عنوان معلم در دبیرستان مشغول به کار شود، این فرصت شغلی برای او فراهم نشد. لذا به دانشگاه کلمبیا رفت و مطالعه آمار ریاضی نزد هارولد هاتلینگ مشغول گردید. برگزاری دوره اقتصاد ریاضی توسط هاتلینگ، باعث آشنایی ارو با علم اقتصاد شد. ارو فوق لیسانس خود را در رشته ریاضی دریافت نمود و برای خدمت در جنگ جهانی دوم رهسپار شد. پس از جنگ، او به دانشگاه کلمبیا بازگشت و تحصیل خود را در رشته ریاضی و آمار ادامه داد. هاتلینگ با قول دادن بورسیه به ارو، وی را به ادامه تحصیل در مقطع دکترای اقتصاد تشویق نمود. ارو در ادامه به منطق تصمیمات اجتماعی علاقمند شد. رساله وی با عنوان انتخاب اجتماعی و ارزشهای فردی، در سال 1951 به پایان رسید.
ارو در مدت سپری کردن مقطع دکترای خود، به تدریس در دانشگاه استنفورد مشغول گردید. چهار سال بعد وی استاد تمام شد. در سال 1968، او به تدریس در دانشگاه هاروارد روی آورد، اما در سال 1979 به استندفورد بازگشت. ارو در سال 1972 موفق به دریافت جایزه نوبل شد.
نظریات اقتصادی کنت ارو
• فرضیه عدم امکان؛ سهم اصلی وی در علم اقتصاد، اثبات فرضیه عدم امکان در رساله دکترای خود است. این فرضیه، به گروهی از افراد، از قبیل اعضای خانواده یا مالکان یک بنگاه مربوط میشود که تصمیمگیری کرده یا میان گزینههای مختلف اقدام به انتخاب میکنند. اقتصاددانان به هنگام تحلیل انتخاب فردی، فرض میکنند که هریک از افراد رفتار عقلایی داشته و میتوانند گزینههای مختلف در دسترس را رتبهبندی کنند. به بیان دقیقتر، انتخاب عقلایی مستلزم آن است که ترجیحات افراد میان گزینههای مختلف سازگار و انتقالپذیر باشند. برای اینکه ترجیحات سازگار باشند، فردی که کالای A را بر کالای B ترجیح میدهد، نمیتواند B را بر A مرجح بدارد. برای انتقالپذیری، فردی که کالای A را بر B و B را بر C ترجیح میدهد، باید A را بر B ترجیح دهد.
ارو ثابت کرد که انتخاب اجتماعی یا تصمیمگیری اجتماعی، عقلایی نیست. وی در حقیقت ثابت کرد که تصمیماتی که گروهها اتخاذ میکنند، لزوماً از اصل انتقالپذیری تبعیت نمیکند. مثلاً انتخابهایی را در نظر بگیرید که یک خانواده انجام میدهد. برای سادگی فرض میکنیم که سه انتخاب A، B و C وجود دارند. برای اینکه این مثال واقعی به نظر برسد، میتوانیم این انتخابها را به صورت انتخاب میان سه فیلم در نظر بگیریم. سه کودک باید میان این سه فیلم انتخاب کنند، زیرا نمیتوانند هر سه فیلم را باهم تماشا کنند. هریک از کودکان به دنبال حداکثر کردن مطلوبیت خود است. اگر کودکان بر سر تماشای یکی از سه فیلم به توافق برسند، مشکلی نخواهد بود. اما بسیاری از اوقات این اتفاق نمیافتد و کودکان ترجیحات مختلفی از خود نشان میدهند (Pressman, 2006, p. 268).
فرض کنید کودک اول فیلم A را بر فیلم B و فیلم B را بر فیلم C ترجیح دهد. کودک دوم فیلم B را بر فیلم C و فیلم C را بر فیلم A ترجیح دهد. و کودک سوم، فیلم C را بر فیلم A و فیلم A را بر فیلم B ترجیح دهد. طبق تعریف بالا، هر سه کودک دارای ترجیحات سازگار و انتقالپذیر هستند. اما مشکل زمانی پیش میآید که سه کودک قرار است کنار هم قرار گرفته و در مورد تماشای فیلم تصمیمگیری کنند. با توجه به ترجیحات فوق، این سه کودک فیلم A را بر B ترجیح میدهند زیرا کودک 1 و کودک 3، فیلم A را بر B ترجیح میدهند. آنها همچنین فیلم B را بر C ترجیح میدهند زیرا کودک 1 و 2 فیلم B را بر C ترجیح میدهند. طبق اصل انتقالپذیری، فیلم A باید بر فیلم C ترجیح داده شود. با این وجود، کودک 2 و کودک 3، فیلم C را بر فیلم A ترجیح میدهند. نتیجهای که ارو از این تحلیل گرفت این بود که انتخاب اجتماعی نمیتواند عقلایی باشد زیرا اصل انتقالپذیری را نقد میکند. به بیان دیگر، استخراج انتخاب اجتماعی یا گروهی از ترجیحات افراد غیر ممکن است. به همین دلیل، این فرضیه، فرضیه عدم امکان نام گرفته است. به عبارت دیگر، "عقلانیت جمعی، نمیتواند معنای کاملاً سازگاری داشته باشد". همه اینها بدان معناست که اگرچه علم اقتصاد میتواند انتخابهای فردی را توضیح دهد، اما از توضیح تصمیمگیری گروهی عاجز است.
رابرت پل ولف (1970)، دلالتهای فرضیه عدم امکان را برای فلسفه سیاسی استخراج کرده است. در مثال فوق، اگر A، B و C، لوایح قانونی برای تصویب در مجلس قانونگذاری باشند، معلوم میشود ترتیبی که در آن A، B و C عرضه میشوند، تعیینکننده نتیجه نهایی خواهد بود. اگر انتخاب اول، A در مقابل B باشد، A تصویب خواهد شد زیرا قانونگذار اول و دوم به A رأی خواهند داد. سپس اگر لایحه A در مقابل C قرار بگیرد، C تصویب خواهد شد، زیرا قانونگذار دوم و سوم به C رأی خواهند داد. حال فرض کنید در انتخاب اول، A در مقابل C قرار بگیرد، C تصویب خواهد شد، زیرا قانونگذار دوم و سوم به C رأی خواهند داد. اما وقتی که C در مقابل B میگیرد، B تصویب میگردد، زیرا قانونگذار دوم و سوم به B رأی خواهند داد. نهایتاً اینکه اگر در انتخاب اول، B در مقابل C قرار بگیرد، B تصویب میگردد، زیرا قانونگذار دوم و سوم به B رأی خواهند داد. اما وقتی که B در مقابل A قرار میگیرد، A تصویب خواهد شد زیرا قانونگذار اول و دوم به A رأی خواهند داد. بنابراین، ترتیب ارائه لوایح برای تصویب، برنده را تعیین خواهد کرد. پس برندگان در حوزه سیاست به صورت مستبدانه تعیین میگردند. ولف معتقد است که ارو با حذف پشتیبانی فلسفی از تصمیمگیری دومکراتیک، سهواً توجیهی فلسفی برای اقتدارگریزی (anarchism) ارائه داده است (Pressman, 2006, p. 269).
• تعادل عمومی؛ دومین سهم بزرگ ارو، اثبات ریاضی وجود تعادل عمومی است. اقتصاددانان از زمان والراس و پارتو و احتی احتمالاً از زمان کنه، امکان به تعادل رسیدن یک سیستم اقتصادی را درک کردهاند. در این سیستم، هریک از بازارها در قیمت تعادلی برای آن بازار تصفیه میشوند. حلقه مفقوده این دیدگاه، یک اثبات بود که نشان دهد مجموعهای از قیمتهای تعادلی برای تصفیه هم زمان همه بازارها وجود دارد. ارو این اثبات را به صورت ریاضی نشان داد. این اثبات مستلزم چهار فرض است: (1) خانوارها نیروی کار عرضه کرده و کالاها را مصرف میکنند؛ (2) خانوارها میدانند که چه میخواهند و از میزان مطلوبیت حاصل از انتخابهای مختلف خود آگاه هستند؛ (3) بنگاهها با استفاده از بهترین تکنولوژی موجود، نهادهها را به محصول تبدیل مینمایند؛ و (4) بنگاهها از تولید سود کسب میکنند.
ارو با استفاده از این فروض توانست به صورت ریاضی، وجود تعادل رقابتی را اثبات کند. وی نشان داد که مجموعهای از قیمتها برای همه کالاها و خدمات وجود دارد به گونهای که عرضه و تقاضا برای همه کالاها و خدمات با یکدیگر برابر میشوند (Pressman, 2006, p. 269).
ارو با استفاده از تکنیکهای نوین ریاضی نشان داد که یکی از شرایط تحقق تعادل عمومی این است که میبایست برای همه کالاها، بازارهای آتی وجود داشته باشد. البته واضح است که چنین شرطی برقرار نمیشود چرا که برای بسیاری از کالاها و خدمات، مثل خدمات نیروی کار، نمیتوان یک قرارداد برای تحویل در آینده خریداری نمود (econlib.com).
• اقتصاد بهداشت؛ ارو به اقتصاد بهداشت نیز توجه کرده است. از نظر او، نخستین مشکل پیشروی افراد در بخش بهداشت، نااطمینانی نسبت به کیفیت خدمات بهداشتی است که توسط پزشکان و سایر متخصصین ارائه میگردد. وی معتقد است موانع ورود به بازار، از میزان این نااطمینانی میکاهد. لذا، ارو بر خلاف فریدمن، طرفدار الزامی کردن دریافت مجوزهای طبابت است چرا که این مجوزها تضمین میکنند که پزشکان دورههای لازم را گذارانده و صلاحیت درمان بیماران را دارند.
از نگاه ارو، دومین مشکل بازار خدمات بهداشتی، مخاطره اخلاقی (moral hazard) است. ایده اصلی مفهوم مزبور این است که بیمه، رفتار افراد را تغییر میدهد. وقتی که افراد از بیمه درمانی برخوردارند، احتمال بروز رفتارهای مخاطرهآمیز از سوی آنها که منجر به بیماری یا معلولیت میگردد، بیشتر میشود. راه حل مخاطره اخلاقی از نگاه ارو، افزایش سهم پرداختی در بیمه است.
آخرین مشکل بازار مراقبتهای بهداشتی از دیدگاه ارو، مسأله انتخاب نادرست (adverse selection) است. هر فردی بیش از هرکس دیگری از میزان سلامتی خود آگاه است. افرادی که سلامتی آنها بیشتر در معرض خطر قرار دارد، تمایل بیشتری برای پنهان کردن وضعیت جسمانی خود از بیمهگر دارند. نااطمینانی بیمهگران در مورد میزان ریسک سلامت افراد، باعث به وجود آمدن مسأله انتخاب نادرست میگردد.
اگر شرکتهای بیمه، نرخهای خود را براساس ریسک متوسط تعیین نمایند، گروههای پرریسک بیمه زیادی میخرند و گروههای کم ریسک یا بیمهای نمیخرند و یا اینکه میزان خرید آنها اندک است. به همین خاطر، شرکتهای بیمه متضرر شده و مجبور به افزایش نرخهای خود میشوند. اما این کار باعث کم شدن هرچه بیشتر خریداران گروه کم ریسک میشود. ادامه افزایش نرخها به کاهش هرچه بیشتر پوشش بیمه میانجامد. ارو نشان داد که این مشکلات با سیستمهای تکپرداخت (Single-payer systems) مرتفع میشوند. اگر همه افراد تحت پوشش بیمه درمان قرار بگیرند، هیچکس تلاش نمیکند خود را به گروههای کمریسک منتسب نماید (Pressman, 2006, p. 272).
آثار کنت ارو
• Social Choice and Individual Values, New York, Wiley, 1951
• ‘‘Existence of Equilibrium for a Competitive Economy,’’ Econometrica, 23 (July 1954), pp. 265–90, with G. Debreu
• Uncertainty and the Welfare Economics of Medical Care,’’ American Economic Review, 53 (1963), pp. 941–64.
• Essays in the Theory of Risk-Bearing, Amsterdam and London, North-Holland, 1970
• General Competitive Analysis, San Francisco, Holden-Day, 1971, with Frank H. Hahn
• The Limits of Organization, New York, Norton, 1974
• Collected Papers, 6 vols, Cambridge, Harvard University Press, 1983–5
آثاری درباره کنت ارو
• Feiwel, George R. (ed.), Arrow and the Foundations of the Theory of Economic Policy, London, Macmillan, 1987
• Hammer, Peter J. et al. Uncertain Times: Kenneth Arrow and the Changing Economics of Health Care, Durham, North Carolina, Duke University Press, 2004
• Heller, Walter P, Starr, Ross M. and Starrett, David A. (eds), Social Choice and Public Decision Making: Essays in Honor of Kenneth J. Arrow, 3 vols, Cambridge, Cambridge University Press, 1986
• von Weizsacker, Carl Christian, ‘‘Kenneth Arrow’s Contribution to Economics,’’ Swedish Journal of Economics, 74 (1972), pp. 488–502
منابع
• http://www.econlib.org/library/Enc/bios/Arrow.html