زمزمه های استقلال بانک مرکزی
تورم فوق العاده بالا در سال های اخیر و جهش شدید نرخ ارز در پاییز سال 1391 روابط تنگاتنگی با سیاست های مالی و پولی دولت داشته اند. دو عامل به خصوص به این بی ثباتی دامن زده است. یکی ثابت نگه داشتن تقریبی نرخ ارز برای چندین سال منتهی به 1391 است که با توجه به تورم ممتد داخلی و تشدید تحریم های بین المللی زمینه ساز جهش بزرگی در نرخ ارز شد. دوم رشد بسیار سریع پایه پولی توسط بانک مرکزی برای تامین کسری بودجه انبساطی دولت بود. اگر هدف ثبات و توسعه درازمدت اقتصاد ایران بود، بانک مرکزی نباید هیچ یک از این سیاست ها را دنبال می کرد. ولی دولت وقت خواستار این سیاست ها بود و بانک مرکزی متاسفانه به فشارهای آن دولت گردن نهاد.
البته چنین مشکلاتی فقط مساله اقتصاد ایران نیست و در بسیاری کشورها تجربه شده است، ولی اکثر کشورهای دنیا راه حل هایی برای این مشکل شان یافته اند. به خصوص راه حل برتری که سال ها است برای این مساله یافت شده هدف گذاری برای بانک مرکزی و استقلال دادن به آن برای اجرای سیاست های لازم است. این راه حل مدت ها است در ایران مورد بحث است، ولی تا به حال عملی نشده و در نتیجه هزینه های گزافی به اقتصاد ایران تحمیل شده است. خوشبختانه، طرح نوعی استقلال برای بانک مرکزی در دستور کار مجمع تشخیص مصلحت قرار گرفته و اولین قدم ها هم برای تصویب آن در راه است.
در بحث ها و تصمیم گیری ها در مورد نحوه اداره بانک مرکزی ایران نکته های زیادی قابل تامل است که در این نوشتار به چند مورد مهم اشاره می شود. اول اینکه هر چند تصویب قانون برای استقلال بانک مرکزی لازم است، ولی کافی نیست. استقلال بانک مرکزی حمایت وسیع و مداوم سیاسی هم لازم دارد که فقط با گسترش درک عمیق تر از مساله در میان سیاست گذاران و در سطح جامعه امکان پذیر است. دوم اینکه در کنار ایجاد استقلال برای بانک مرکزی، باید ساختار مناسب برای هدف گذاری و برآورد عملکرد سیاست های پولی را هم مد نظر قرار داد.
بدون چنین ساختاری استقلال بانک مرکزی می تواند درگیری ها و مشکلات جدیدی به بار بیاورد که به بی ثباتی از نوع دیگری مثل نرخ بهره بالا و رکود بینجامد. سومین نکته این است که بحث استقلال بانک مرکزی باید از تاکید روی ایجاد امنیت شغلی برای رئیس کل آن فراتر برود و تشکیل یک شورای مستقل برای سیاست گذاری پولی را مد نظر قرار دهد. تشکیل چنین شورایی با اعضای متعدد که هر کدام به تناوب و در زمان های مختلف تغییر می کنند برای ایجاد ثبات در سیاست گذاری لازم است.
دوره پنج ساله ریاست بانک که در حال حاضر مورد نظر مجمع تشخیص مصلحت است قدم مثبتی است. ولی می تواند موجب تغییرات شدید دوره ای در اجرای سیاست های پولی و نهایتا بی ثباتی انتظارات مردم در مورد تورم و رشد اقتصادی شود. نکته چهارم چگونگی انتخاب رئیس کل بانک مرکزی و اعضای شورای بانک در صورت تشکیل چنین شورایی است.
داشتن دکترا در اقتصاد یا رشته های مربوط به آن و تجربه تحقیق و کار در مورد کارکرد بانک مرکزی مهم است، ولی باید به فکر مکانیسم های لازم برای رشد و تشخیص توانایی های ضروری در میان متخصصان امور بانک مرکزی هم بود. شایان توجه است که تشکیل شورای مستقل به جای ریاست مستقل در بانک مرکزی می تواند به تقویت این مکانیسم ها کمک کند. نکته آخر شرایط و نحوه پاداش دادن به رئیس کل بانک مرکزی یا عزل او (یا اعضای شورای مستقل سیاست های پولی در صورت تشکیل آن شورا) است که روی میزان استقلال و انگیزه های بانک مرکزی تاثیر اساسی دارد و باید در رابطه با هدف گذاری تعیین شود. با توجه به اینکه مجمع تشخیص مصلحت در نظر دارد انتخاب رئیس کل بانک را به قوه مجریه واگذار کند، به نظر می رسد که بهتر است برآورد عملکرد و عزل رئیس کل یا اعضای شورای سیاست پولی به تصمیم مشترک سه قوه محول شود تا موازنه قوی تری برای استقلال بانک مرکزی وجود داشته باشد.