قانون تخریب خلاق شامپتر در اقتصادی با قانون جنگل
زمانی که چارلز داروین تئوری تکامل خود را ارائه میداد و خود , آن را یکی از مهمترین نظریه ها ( یا شاید فرضیه ها) از نظر علمی میدانست و اهمیت آن را در حد اکتشافات دانشمندانی چون اسحاق نیوتون و کوپرنیک میدانست , شاید هرگز فکر نمیکرد که پای تئوری های او روزی به مباحث اقتصادی نیز کشیده شود . در سال 1838 داروین با لهام گرفتن از نوشته های توماس مالتوس که اعتقاد داشت جهت بقای زندگی باید همزمان با تغییرات , ما نیز مجهز تر و فرهیخته تر شویم , گفت : در نهایت داشتم به یک تئوری میرسیدم که با آن کار کنم , به تئوری شباهت مرموز دنیای طبیعی و بازار اقتصاد آزاد.
باز شدن پای قانون جنگل در قوانین اقتصادی
کسب و کار آزاد نیز مانند طبیعت میتواند بیرحم و ویران گر باشد . در بعضی مواقع حتی افراد شایسته و لایق نیز دچار شکستهای سختی میشوند . شما هیچگاه تجربه شکست ایده های خود و یا ورشکستگی مالی در یک سرمایه گذاری را نمیتوانید فراموش کنید و احتمالا تا سالهای آخر عمر نیز , خاطرات تلخ آن را برای فرزندان خود بازگو خواهید کرد . هر چند مطابق قانون جنگل در اقتصاد که دیوید کانوی آن را قانون تخریب خلاق نامیده است , چنین شکست هایی میتواند منجر به ایجاد شرکتهایی با اقتصاد قوی تر و جوامعی ثروتمند تر گردد . زیرا در این قانون برای ساخت وضعیت جدیدتر و قدرتمند تر و پویاتر , انسانها بی کفایتی ها و بی فکری های گذشته خود را کنار میگذارند و جایی که شیر خوابیده است برای خوردن علوفه پا نمیگذارند.
قانون عرضه و تقاضا که توسط آدام اسمیت ارائه شد یکی از فراگیرترین قوانین در اقتصاد است . اما قانون تخریب خلاق که توسط اقتصاددانان مکتب اتریش در قرن بیستم ارائه شد , گامی روبه جلوتر را برمیدارد . این قانون ادعا میکند که کسادی یا یک سقوط و افت افتصادی در یک دوره , که منجر به افزایش بیکاری و کاهش سود موسسات اقتصادی میشود در بلند مدت , میتواند اثرات مثبتی بر کل اقتصاد داشته باشد . چنین ادعایی توسط جوزف شامپتر , از اقتصاددانان مکتب اتریش که برای فرار از حزب نازی به ایالات متحده پناهنده شده بود ارائه شد . نظریه او درباره رکود و کسادی در زمان خود بسیار بیشتر از امروز مورد بحث های جنجالی واقع شده بود . دکترین او توسط بیشتر اقتصاددانان حمایت میشد و بیشترین سیاسیون ایالات متحده نیز از این تئوری او حمایت میکردند . او به این نتیجه رسید که به دلیل آسیب های جانبی جدی در دوره های بیکاری و کاهش اعتماد , برای تولد مجدد اقتصاد باید نظارت و کنترل دولتی , مانند کم کردن نرخ بهره و مصرف از منابع عمومی در دستور کار قرار بگیرد.
بیشتر اقتصاددانان به مدل های پیچیده رایانه ای که فضای رقابت را کامل و عرضه و تقاضا را کم و بیش ثابت در نظر میگیرند متکی هستند . شامپتر ادعا کرد در جوامعی که در حال توسعه اقتصادی هستند مدل هایی با شرایط متغیر , میزان کاربری و بازدهی بیشتر و بهتری دارد . نظریه های شامپتر تا امروز نیز همچنان به قوت خود باقی مانده است . بنا بر نظر اغلب اقتصاددانان بازار آزاد , مانند دلونگ و سامرز لاری , شامپتر نیز مانند کینز که در قرن بیستم به عنوان مهمترین تئوریسین اقتصاد رسیده بود , با اهمیت ترین و کاربردی ترین تئوری های اقتصادی در قرن بیست و یکم متعلق به شامپتر است . شامپتر تخریب خلاق را اینگونه معنی میکند : فرایند تحول صنعتی ( تحول مداوم ساختار اقتصادی) به وسیله تخریب مداوم گذشته و سازندگی مستمر را تخریب خلاق مینامم که حقیقتی مهم در مورد اقتصاد سرمایه داری ( کاپیتالیسم) است.
تولد دوباره در رکود اقتصادی
چرخه های اقتصادی به جای چرخش با یک نسبت ثابت , بیشتر تمایل دارند حرکتی سریع و ناگهانی در جهت کاهش یا افزایش قیمت داشته باشند . در خلال صعود و افزایش ناگهانی قیمتها , مصرف کنندگان نیز بیشتر از حد معمول خرج میکنند و اغلب مقروض میشوند . شامپتر معتقد است در چنین شرایطی است که حضور در عرصه تجارت راحت تر میشود و به سادگی میتوان کسب درآمد کرد و این امر باعث میشود که شرکتهایی بیکفایت با مطلوبیت کم و سطح پایین ایجاد شوند . برعکس این موضوع نیز صادق است , زمانی که اقتصاد در حالت رکود و کسادی است و مردم کمتر هزینه میکنند , شرکتهای بی کفایت و نامطلوب ورزشکسته شده و پالایش میشوند و از بین میروند . علارغم اینکه این شرایط در کوتاه مدت خوشایند نیست , باعث میشود که سرمایه گذاران , پول خود را در حوزه های موفق تر و مستحکم تر سرمایه گذاری نمایند . این به نوبه خود باعث میشود که نسبت پتانسیل رشد اقتصادی در سالهای آینده , افزایش یابد . هایک نیز در اینجا با شامپتر همصدا شده و میگوید دولتها نباید نرخ بهره را کاهش دهند . این دو ( هایک و شامپتر) معتقد بودند کسانی که سرمایه گذاریهای بد و غیرسودآور انجام داده اند در خلال ترقی قیمتها از پیامدهای آن آسیب میبینند.
بقا و ماندن بهترین ها
در خلال رکود بزرگ دهه 1930 , این تئوری اجرایی شد . زمانی که سیاستگذاران امریکایی به امید یک درمان برون زا , به هزاران بانک اجازه دادند اعلام ورشکستگی نمایند . وزارت خزانه داری ایالات متحده در آن زمان , اندرو ملون مسوول این وزارت خانه , سرمایه گذاران در کارهای ملک و مسکن و زراعت و سهام را وادار به تسفیه حساب کرد , او معتقد بود که این عمل باعث تسفیه و پالایش گندیدگی سیستم اقتصادی ایالات متحده میشود . در سالهای بعد , اقتصاد یک سوم از ثروت خود را از دست داد و یک دهه طول کشید تا نشانه های رشد اقتصادی دوباره ظاهر شود . به نظر نوعی قانون تخریب خلاق بود که بعدها مورد تحلیل و توجه بیشتری قرار گرفت . تحقیقات اخیر در S&P نیز نشان میدهد که اغلب موسسات مایل به بازسازی اوضاع خود در شرایط رونق هستند و همین امر باعث بی اعتمادی به آنان میشود . اما بیایید در ادامه نگاهی کوتاه بیندازیم به اینکه جوزف شامپتر که بود و از کجا آمده بود
او اهل جمهوری چک بود اما به وین اتریش نقل مکان کرد و مادرش برای دومین بار در اتریش ازدواج کرد و ناپدری او یک آریستوکرات بود و به جوزف کمک کرد تا وارد کالج الیت ( کالج نخبگان) شود . پس از اتمام تحصیلش در الیت پست مهمی گرفت و به رتبه پروفسور اقتصاد در تعدادی از دانشگاه ها تدریس میکرد و پس از جنگ جهانی اول به عنوان وزیر امور مالی دولت اتریش و در نهایت در سال 1920 رئیس بانک بیدرمن شد . اما آن بانک در سال 1924 ورشکست شد و او به اجبار به تدریس در دانشگاه بازگشت . در دهه 30 با ظهور نازیسم او به ایالات متحده گریخت و از طرف جامعه امریکا به عنوان یک روشنفکر بزرگ به دنیا معرفی شد . او در هاروارد مشغول به تدریس شد و پس از مدت کوتاهی در بین دانشجویان و اساتید همه دانشگاه ها به محبوبیت چشمگیری دست یافت . او تا دهه 1940 یکی از مشهورترین اقتصاددانان ایالات متحده بود و در 1948 رئیس انجمن اقتصاد امریکا بود او درباره کاپیتالیسم ایالات متحده میگوید : در جامعه سرمایه داری , پیشرفت اقتصادی به معنای آشفتگیست .
هایک و شامپتر در مورد تفاوت مهمی که بین رکود و کسادی سطحی و یک بحران کاملا عمیق که سالها به طول می انجامد و باعث بروز خسارات جبران ناپذیری میشود نیز بحث هایی را مطرح کردند . علاوه بر این , برای اینکه قانون تخریب خلاق بتواند اجرایی شود , اقتصادها و مدل های اقتصادی باید بتوانند از خود انعطاف بیشتری را نشان دهند که بتوانند با کاهش قیمتها و جریان های ایجاد شده به دلیل رکود و کسادی مقابله نمایند . در بسیاری از اقتصادهای اروپایی , جایی که بازارهای کار به صورت محدود ایجاد شده اند و برای موسسات و کمپانی ها که استخدام و اخراج همیشه مشکل آفرین بوده است , کسانی که شغل خود را در نتیجه رکود از دست داده اند به سختی میتوانند مجددا کار دیگری پیدا کنند . در چنین مواردی رکود و کسادی میتواند هزینه های ثابتی بیش از مزایایی که از طریق تخریب خلاق در بلند مدت قول داده شده است داشته باشد . پیام پایدار این است که کسادی و رکود اقتصادی میتواند اقتصادی قوی تر و سالم تر را در پی داشته باشد . از 100 شرکت و کمپانی برتر جهانی در سال 1921 تنها 19 مورد در لیست سال 1995 وجود داشت . دقیقا همین طور است , زیرا تخریب خلاق باعث میشود اقتصاد به صورت موفقیت آمیزی پالایش شده و رشد نماید . تحقیقات S&P نیز نشان میدهد که بیشتر دوره های رکود و کسادی در اقتصاد ایالات متحده به بهبود تولید و بهره وری انجامیده است تا افت و نابودی . در نتیجه , با گذشت زمان , در پی ابقا و ارتقا گونه هایی که سازگاری بهتری با محیط ایجاد کردند , تخریب خلاق عملکرد اقتصادی بهتری را در آنها ایجاد مینماید و نتیجه نهایی از این مقاله اینکه : بنگاه ها و موسسات اقتصادی یا باید خود را تطبیق دهند و یا از بین بروند.