دام بانکداری سایه/ سایههای شوم اقتصاد جهان
جمعه, ۳۰ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۴۱ ق.ظ
پدیده موسسات مالی و اعتباری غیرمجاز گرچه در نگاه اول منحصر به ایران به نظر میرسد اما در جهان نیز مجموعههایی شکل گرفتهاند که با وجود آنکه عملیات بانکی انجام میدهند اما تحت قوانین مدون نظام بانکداری نیستند. این مجموعهها به بانکداران سایه در جهان معروف شدهاند. رشد آنها به حدی بوده است که وقتی از مارک کارنی، رئیس بانک مرکزی انگلستان و رئیس یک مرکز پیشگیری از بحرانهای مالی آینده به نام افاسبی، خواسته شد تا بزرگترین خطری که اقتصاد جهان را مورد تهدید قرار میدهد، معرفی کنند، کارنی بانکداری سایه در بازارهای نوظهور را به عنوان بزرگترین تهدید علیه اقتصاد جهان معرفی کرد. او گفت: بیشک بانکداری سایه از ویژگیهای یک تهدید جهانی برخوردار است.
این تهدید، بزرگ، دارای رشد سریع و کمتر شناختهشده است. بانکداری سایه ابزاری قدرتمند است اما اگر با بیدقتی مدیریت شود میتواند به عاملی بالقوه برای انفجار مالی در سطح جهان بدل شود. بر اساس تعریف مرکز افاسبی، بانکداری سایه به معنای وامدهی از طریق موسسات به جای بانکهاست. این مرکز اعلام کرده است بانکداری سایه حدود یکچهارم نظام مالی جهان را به خود اختصاص داده است و دارایی آن در ابتدای سال جاری میلادی بالغ بر 71 تریلیون دلار بوده است. این رقم در یک دهه پیش تنها 26 تریلیون دلار بود. در برخی کشورها بانکهای سایه
با سرعتی بیش از پیش در حال رشد هستند: به عنوان مثال در چین تنها طی سال 2012 میلادی این بانکها تا 42 درصد رشد کردند. البته اختلافنظرها در مورد اینکه بانکداری سایه به چه اطلاق میشود، وجود دارد. در هسته مرکزی بانکداری سایه، بحث اعتبارات قرار گرفته است (از شرکتهای سرمایهگذاری ایجاد وام گرفته تا برنامههای گام به گام برای وامدهی و صندوقهای پولی). یک تعریف گستردهتر اما میتواند شامل هرگونه فعالیت مشابه بانکها باشد که یک شرکت غیربانکی انجــام میدهد: ماننـد سیستــمهای پرداخـت از طریق تلفن همراه که شرکت ودافون عرضه میکند، امکانات خرید و فروش اوراق قرضه که شرکتهای تکنولوژی راهاندازی کردهاند یا محصولات سرمایهگذاری که توسط شرکت بلکراک به فروش میرسد. خدماتی از این دست روزبهروز در حال افزایش هستند چون بانکها در پی تحمل خسارت ناشی از بحران مالی و گرفتاری در قوانین سنگین، تعهدات سنگین سرمایهای، قوانین حقوقی نامحدود و جریمههای سنگین، دیگر چندان فعال نیستند. بانکها در حال کاهش هزینهها، کاهش وامدهی و تعطیل کردن همه بخشهای خود هستند. به عنوان مثال در آمریکا بانکهای سرمایه دیگر مجاز نیستند با حساب خود تجارت کنند بلکه فقط مجاز به انجام آن از جانب مشتری هستند. بانکهای بریتانیا از سال 2007 وامهای خود به کسب و کارها را تا حدود 30 درصد کاهش دادند و بانک بارکلیز در این هفته تایید کرد برنامه دارد تا حدود 14 هزار نفر از تعداد کارکنان خود را کاهش دهد. بانکهای سایه در حال پر کردن این خلأ هستند. در چنین شرایطی هیچکس نگران آن نیست که در کسب و کارهای فرعی خود فعالیتی را به عنوان مکمل فعالیتهای بانکی بگنجاند. به عنوان مثال اگر گوگل به مردم کمک کند که پولهایشان را به طرز کارآمدتری مدیریت کنند، مورد استقبال قرار میگیرد. اما بحث بر سر اعتبارات است. از برخی جهات خوب است که وامدهی در خارج از نظام بانکی در حال گسترش است. اما اگر بانکهای سایه ضعیف اداره شوند، بسیار خطرناک خواهند بود. یکی از عوامل اصلی بحران مالی «وسیله سرمایهگذاری ساختاری» بود. این نهاد قانونی توسط بانکها ایجاد شده بود تا وامها را در قالب اوراق قرضه به فروش رساند. این نهادها کاملاً مستقل بودند اما وقتی به مشکل برخوردند، بانکهای موسس خود را گرفتار کردند.
یکی دیگر از عوامل بیثباتی، صندوقهای پول بودند که از طریق آنها شرکتها و اشخاص پول نقد اضافه خود را برای مدت کوتاه سرمایهگذاری میکردند. تصور میشد که این صندوقها بیخطر هستند. اما وقتی معلوم شد چنین نیست، از زیر مسوولیت شانه خالی کردند.
بحرانی که امروز چین را تهدید میکند، بحرانی است که از آغاز بانکداری سایه شکل میگیرد. گرچه چنین تهدیدی نخواهد توانست اقتصاد چین را به زیر بکشد چون دولت میتواند از بانکهای دولتی برای کاهش اثرات آن استفاده کند و پول کافی برای جبران را در اختیار دارد، اما هزینهای سنگین را متقبل خواهد شد. هر چه زودتر دولت چین متوجه شود که کدام داراییها در برابر ریسک مصون هستند، زودتر سرمایهگذاران هم در برابر خطرات مراقب خواهند شد. بانکداری سایه میتواند امور مالی را ایمن سازد، اما فقط در صورتی که مشخص باشد پول چه کسی برای آن آماده است.
۹۳/۰۸/۳۰