مصاحبه با رابرت سولو
سالها پیش سولو پیشنهاد داد که رشد تنها با انباشت سرمایه و افزایش نیروی کار حاصل نمیشود، بلکه با "پیشرفت تکنولوژیکی" که الان به عنوان رشد بهرهوری کل عوامل شناخته میشود، بهدست میآید. و این عامل رشد بهرهوری کل عوامل پیشرفت در تکنولوژی و نیز در مدیریت و در تکنیکهای سازمانی را در بر دارد. با نگاه به صنایع مشابه در بین کشورها، همیشه تفاوت عمیقی هم در بهرهوری نیروی کار آنها و هم در بهرهوری کل عوامل آنها وجود دارد و بیشتر مواقع این تفاوت در بهرهوری- در صنایع خودرو یا صنایع فولاد یا صنایع ساخت و ساز مسکونی در آمریکا و اروپا- مسئله قابل توجهی نبوده و نمیتواند بطور جدی با تفاوت در دستیابی به تکنولوژی توضیح داده شود. همچنین دریافتیم که تفاوت بهرهوری نمیتواند با تفاوت در دستیابی به سرمایه برای سرمایهگذاری دنبال شود.
بنابراین به نظر شما مدیریت عامل اولیه در تفاوت بهرهوری است؟
رابرت سولو : بله. با توجه به شواهد موجود، رقابت شدید مدیران را تحریک میکند تا توانایی خود را بالا ببرند. و این عقیده که هرکسی در هرکجا به دنبال حداکثر کردن سود خود است همیشه درست نیست. ما میدانیم که در هر صنعتی، یک توزیع کلی از سطوح بهرهوری بین بنگاهها و حتی گهگاه در موسسات داخل بنگاهها وجود دارد. تجارت بینالملل یک هدفی در ورای استثمار مزیت نسبی را دنبال میکند. و افشا میکند که مدیران سطوح بالا در کشورهای مختلف نگرانی کمتری داشته باشند. برای هر شرکتی دسترسی به بازار بینالمللی بسیار اهمیت دارد.
ما باید سعی کنیم تا اساس کار صنایع، اساس کار بخشها، را برای شتاب و کاهش رشد اقتصادی دریابیم. و صنایع با بهرهوری بالا و با بهرهوری پایین را بشناسیم.
نظر شما در مورد چشم انداز رشد اقتصادی آینده چیست؟
رابرت سولو: به عنوان یک اقتصاددان کلان معمولی، من از پیشبینی اجتناب میکنم. اما دو چیز خیلی روشن است. هم در اقتصادهای توسعه یافته و هم در اقتصادهای نوظهور، رشد جمعیت به احتمال زیاد کندتر میشود، بسیار کندتر از آن چه در قرن گذشته بود. مطمئنا در اقتصادهای نوظهور گذار کلاسیک جمعیتی رخ خواهد داد. و در اقتصادهای پیشرفته، رشد جمعیت در حال کاهش است. بنابراین هر دو گروه از کشورها با مشکل روبرو خواهند شد. انگیزه برای گسترش سرمایه - با شدت استاندارد سرمایه به خاطر افزایش جمعیت در مناطق مانند فراهم کردن مسکن و کالاهای بادوام مصرفکنندگان داخلی – ضعیفتر می شود، و قطعا کل نرخ رشد اقتصادی کاهش خواهد یافت.
رشد درآمد سرانه موضوع متفاوتی است. و من فکر می کنم این یک مسئله کلیدی برای اقتصادهایی مانند روسیه، هند، چین، برزیل، و غیره است. صنایع این کشورها هنوز هم به مرز تکنولوژی نرسیدهاند، هنوز هم برای رسیدن به سطح پیشرفت تکنولوژی که قبلا اروپا و آمریکای شمالی دست یافتهاند، مجبورند خودشان را بروز کنند. هنوز اتاقهای زیادی برای رسیدن به عقبماندگی وجود دارد. و این نیاز به کمی تجزیه و تحلیل صنعت به صنعت دارد، چرا که صنایع عقب میافتند نه کل اقتصاد.
برخی از افراد درباره رشد آینده بسیار بدبین هستند. مثل باب گوردون، که فکر می کند بسیاری از نوآوریها خارج از جریان اجرا میشود. و لری سامرز، که درباره رکود مزمن بیشتر به طرف تقاضای اقتصاد نگاه میکند. آیا شما در مورد چشم انداز آتی رشد بدبینتر از آنها هستید؟
رابرت سولو: من به اندازه باب گوردون در مورد چشمانداز تکنولوژیکی بلندمدت بدبین نیستم، و فکر می-کنم ما باید تا حد امکانپذیر نوآوریهای تکنولوژیک داشته باشیم تا بهره وری را به طور چشمگیری بهبود دهیم.
مفهوم رکود مزمن ممکن است برای 50 سال آینده سختتر هم باشد، و حفظ بهره برداری کامل از اقتصاد نسبت به 50 سال گذشته مشکلتر میشود. یکی از روشهای فنی این است که نرخ بهره واقعی سازگار با مصرف کامل ممکن است منفی باشد. این مثل رکود مزمن قدیمی آلوین هانسن است. این روش بر اجرای فرصتهای سرمایهگذاری سودآور استوار است.
پیشرفت سریع تکنولوژیکی، اگر مستلزم سختافزار باشد، راه فرصتهای سرمایهگذاری سودآور فراهم می شود. اگر رشد کندتر جمعیت بعضی از فرصتهای سرمایهگذاری را از بین ببرد - که شامل فراهم کردن خانه و خرید یخچال و ماشین لباسشویی برای هر خانواده میشود - آنگاه اگر پیشرفت تکنولوژی کمی کند شود، تعادل بین بازده و تکنولوژی در حال کاهش میتواند کمی به نفع بازده کاهشی تغییر کند. نرخهای موجود بازدهی در کارخانهجات و سرمایهگذاری در تجهیزات ممکن است کمی پایینتر باشند. انگیزه برای سرمایه-گذاری- در مقایسه با نرخ بهره، که نمی تواند زیر صفر بیفتد – با این شکاف ممکن است محدود شود. و در این حالت حفظ اشتغال کامل می تواند سختتر باشد.
منبع:
McKinsey & Company, Prospects for growth: An interview with Robert Solow, SEPTEMBER 2014