جادوی اقتصاد

منشور خبری تحلیلی اقتصاد ایران و جهان

جادوی اقتصاد

منشور خبری تحلیلی اقتصاد ایران و جهان

زندگی بر پایه اقتصاد

اکنون چرا باید نرخ سود 20 تا 22 درصد باشد. کجای قانون این نرخ ذکر شده است،  حال اگر از یک مدیر بانکی سئوال کنیم می‌گوید هزینه تجهیز منابع این رقم است. حق الوکاله هم برای سود به آن اضافه می‌شود و نرخ سود حاصل می‌شود. اما اگر انگیزه قرض‌الحسنه بالا رود، هزینه تجهیز منابع نزدیک صفر و حدود 2 تا 4درصد و شامل هزینه‌های سربار خواهد بود نه 22 درصد. بنابراین اگر براساس اصول اسلامی حرکت شود، سود هزینه تجهیز منابع ارزان تمام می‌شود.

حذف کامل ربا به مفهوم حذف تمام شبهاتی است که در عملیات مالی و بانکداری وجود دارد. پس با این تعریف می توان گفت ربا در نظام بانکی کشور وجود دارد. این برداشت را می توان از صحبت‌های مهدی رضوی رئیس موسسه عالی آموزش بانکداری که زیر نظر بانک مرکزی است، داشت. 

رضوی می گوید: برای اینکه به حذف کامل ربا در سیستم بانکی و مالی برسیم، باید به سمت ایجاد فرهنگ و انگیزه قرض‌الحسنه حرکت کنیم.
 اگر برای رضای خدا در بانک پول بگذاریم این پول بالای 100 درصد بازده دارد.

او بر خلاف بسیاری از کارشناسان مشکل را در اجرای بانکداری اسلامی می داند نه در قوانین. به اعتقاد او کلیات قانون بانکداری اسلامی همان قرآن است، بنابراین قانون کاملی است. 

وقتی پای مشکلاتی که در جزئیات قانون وجود دارد به میان می آید به اعتقاد رضوی تنها 32 چالش وجود دارد که می توان آن را مرتفع کرد. اگر این نگاه که بانک اسلامی محل تامین منابع موردنیاز پروژه‌های دارای توجیه اقتصادی برای رفت امت اسلامی است؛ حاکم باشد، افراد دارای پس‌انداز به بانک مراجعه می‌کنند. 

مشروح گفت و گوی تابناک اقتصادی با مهدی رضوی رئیس موسسه عالی آموزش بانکداری که زیر نظر بانک مرکزی است را در ادامه می خوانید:

چالش اصلی اجرای بانکداری اسلامی در ایران چیست؟

اگر بخواهیم سه دهه بانکداری بدون ربا را بررسی کنیم ابتدا باید پایه‌ها و فلسفه اسلامی بانکداری مطرح شود. اینکه اساسا فلسفه اسلامی بانکداری چیست.

فلسفه اسلامی بانکداری به انسان‌ها به عنوان محور اصلی تصمیم‌گیری سیاست‌های بانکی می نگرد و این انسان از نظر اسلام دارای تعریفی است که باید آن را شناخت. همچنین در اسلام پایه هر فعالیت اقتصادی عدالت و خیرخواهی است و اگرچه حداکثر سود را رد نمی‌کند اما تنها انگیزه معقول یک فعالیت اقتصادی و بانکی محسوب نمی‌شود.

 پایه های بانکداری اسلامی از نظر شما بر چه عناصری بنا شده است؟

در اسلام نظام بانکداری براساس شناخت ارزش‌ها و احکام پایه‌گذاری می‌شوند. یعنی احکام اسلامی، جهت، کیفیت، سیاستگذاری و اهداف و برنامه‌ها را تعیین می‌کنند. در نتیجه نگاه فقهی و ارزشی، بانکداری اسلامی را با دیگر انواع بانکداری متفاوت می‌کند.

از بعد علمی و اجرا وضعیت چگونه است؟

از نگاه علمی ما نمی‌خواهیم چرخ را دوباره اختراع کنیم، بانکداری اسلامی نیز از ابزارهای موجود که در حوزه IT و دیگر حوزه‌های دانش‌بنیان تهیه شده استفاده می برد، با این شرط که از فیلتر نگاه فقهی و ارزشی عبور کند. 


به نظر می‌رسد در این حوزه مقداری کم کار کرده‌ایم. در بخش اجرا هم باید براساس شرایط حقوقی و بومی هر کشور قانون و مقررات تدوین و اجرا شود. ما در همایش بانکداری اسلانی تلاش کردیم تا در سه حوزه فقهی، علمی و اجرا از صاحبنظران و فعالان این حوزه دعوت کنیم تا به ارائه نظرات خودشان بپردازند و بانکداری اسلامی را از سه بعد مورد اشاره بررسی کنند.

اصولا نقدهایی که در کشور ما صورت گرفته بیشتر در حوزه فلسفه و ماهیت و قوانین مقررات بانکداری اسلامی است یا در حوزه اجرا ؟

اگرچه قانون عملیات بانکداری بدون ربا حدود سه دهه پیش تدوین شده و سال‌هاست تجدید نظر نشده اما از نظر من قانون بسیار خوب و پیشرفته‌ای است. کلیات این قانون مشکل خاصی ندارد. 

برای مثال در بند اول آورده است: استقرار نظام پولی و اعتباری بر مبنای حق و عدل (ضوابط اسلامی) به منظور گردش صحیح پول و اعتبار و سلامت و رشد اقتصاد کشور. در اینجا باید ذکر کنم که ما مدعی نیستیم در کشور بانکداری اسلامی اجرا می‌کنیم بلکه ما قانون عملیات بانکی بدون ربا داریم. یعنی ما قانون بانکداری اسلامی نداریم. ما طی 30 سال امیدوار بودیم به سمت بانکداری اسلامی حرکت کنیم.

در پاسخ به سوال شما، به نظر من ما در قانون مشکلی نداریم بلکه اشکال در اجرا است. برای روشن شدن این اشکالات باید تصویر روشنی از این حوزه داشته باشیم. در این راستا وقتی به بانک کشاورزی نگاه می‌کنیم حوزه تخصصی کشاورزی قرار دارد، اما جامعه هدف بانک صنعت و معدن در حوزه صنعت و معدن تعریف شده وقتی به بانک ملی نگاه می‌کنیم به عنوان یک بانک تجاری نوع فعالیت خاص خود را دارد.

به تعبیر دیگر ده‌ها دستورالعمل و بخشنامه دارند، در قانون اساسی به حق و عدل و تعاون عمومی که توجه به پس‌اندازها دارد اشاره شده است. در اصل 9 و 43 قانون اساسی، سیستم بانکی موظف است (نمی‌گویم اختیار دارد) برای کسانی که جویای کار هستند اشتغال ایجاد و شرایط کار را فراهم کند. این به معنی سوددهی نیست در سیستم بانکداری غرب که اصالت به عقل، حداکثر سود و مطلوبیت می‌دهد. اما در اصل 43 بانک را موظف به ایجاد شرایط برای جویندگان کار می‌کند، می بنید که اینجا حداکثر سود مطرح نیست بلکه تعهدات اجتماعی مطرح است.

یک نکته را فراموش نکنیم، ببینید ما مقدمات را فراهم کرده‌ایم یعنی وقتی می‌گوییم دولت و اقتصاد اسلامی، منظور این است که دولت اسلامی وظیفه دارد قالبی ایجاد کند که موسساتی که در این ساختار فعالیت اقتصادی انجام می دهند در عین حال که اشتغال‌زا هستند نحوه سوددهی آنها سوددهی منطبق با آیین اسلامی باشد. به تعبیر دیگر، ساختاری طراحی شده که در این ساختار از قبل پیش‌بینی شده که تنها سود مهم نیست، رفاه اجتماعی، ایجاد شغل و..نیز اهمیت خواهد داشت. حالا، وقتی موسسات پولی در این ساختار ایجاد می‌شوند، نباید نگران ایجاد شغل باشند چون قبلا در ساختار این موسسات پیش‌بینی شده و آنها وظیفه دارند در قالب طراحی شده سود فعالیت کنند. سوال من این است که چرا مدیران ما نتوانسته‌اند سود لازم را شناسایی کند؟

به نکته خوبی اشاره کردید. یک مثال بزنم، پای یک بیمار درد می‌کند. یک پزشک حاذق، می‌تواند تشخیص دهد که این درد در درون پا نیست بلکه ریشه در اعصاب و رشته‌های عصبی فرد دارد. در نظام اقتصادی نیز همین‌گونه است. اگر یک سازمان اقتصادی در درون یک اقتصاد اسلامی بخواهد ارزش‌آفرین باشد، یکی از مولفه‌های اساسی وجود دولت اسلامی است.

دولت اسلامی باید شرایط کار را برای مردم به گونه‌ای فراهم کند که بانک به عنوان جزئی از سیستم خوب و روان کار کند، بخش خصوصی نیز به عنوان جزء دیگر خوب کار کند و به طور کلی اجزاء سیستم به خوبی بتوانند به صورت هماهنگ با هم حرکت کنند.

شما فرمودید دلیل اینکه بانکداری بدون ربا در کشور ما موفق عمل نکرده است را باید در اجرا جستجو کرد اما برخی معتقدند اشکال اساسی درقانون و مقررات است؟

خیر مگر آنکه فرد وارد نباشد. قانون را نخوانده باشد. قانون تا این تاریخ هم قانون خوبی بوده است اگرچه نیازمند اصلاح است. در بخش اجرا به دلیل ماهیت دستورالعمل‌ها دچار اشکالات است.

شما فرمودید، ما قانون بانکداری اسلامی نداریم بلکه قانون عملیات بانکداری بدون ربا داریم. علت این مسئله چیست که طی 30 سال اخیر به سمت داشتن قانون بانکداری اسلامی نرفته‌ایم، از سوی دیگر برای چه حدود ربع قرن همواره مطرح کرده‌ایم که قانون نیاز به بازنگری داشته اما عملا این اتفاق نیفتاده است؟

علت این مسئله این 32 چالش است. این 32 چالش نیز از تجمیع بیش از 400 مورد شکل گرفته است که پس از خلاصه کردن‌های زیاد به این 32 مورد فشرده شده است. در واقع این 32 مورد چالش‌های بنیادین اجرای بانکداری بدون ربا در ایران است.

محدودیت‌ها

ONSTR INTS

: 1 فقدان فرهنگ و انگیزه مناسب قرض‌الحسنه

: 2 فقدان نظام تامین مالی مناسب بر اساس ضوابط اسلامی

: 3 کمبود آگاهی جامعه از عقود اسلامی در حوزه مالی و بانکی

: 4 کمبود منابع قرض‌الحسنه

: 5 فقدان نظام تجهیز منابع بر اساس ضوابط اسلامی

: 6 عدم دسترسی آسان مشتریان به خدمات بانکداری اسلامی

: 7 کمبود دستورالعمل‌های اجرایی مناسب

: 8 نبود نظام اطلاع‌رسانی مناسب

: 9 فقدان نظام آموزشی متناسب با بانکداری اسلامی

: 10 فقدان مراکز مناسب آموزش و پژوهش برای اجرای بانکداری اسلامی

: 11 عدم فرصت‌سازی و استفاده از امکانات بین‌المللی در زمینه بانکداری اسلامی

: 12 عدم وجود سیستم مالی و حسابداری مناسب

: 13 نبود نظام مناسب احراز اهلیت و سنجش اعتبار مشتریان

: 14 کمبود خدمات متنوع و نوین بانکی

: 15 فقدان مدیریت صحیح منابع و مصارف

: 16 نبود نظام مناسب شناسایی سود واقعی

: 17 عدم وجود نظام نظارتی کارآمد

: 18 فقدان رابطه مشخص بین نهادهای مالی و بانکی اسلامی

: 19 فقدان رابطه مناسب بین نهادهای مالی و بانکی اسلامی و غیر اسلامی

: 20 فقدان سیستم‌های بانکداری الکترونیک متناسب با بانکداری اسلامی

: 21 فقدان ساختار بانکی متناسب با فعالیت‌های بانکداری اسلامی

: 22 فقدان شرح وظایف روشن متناسب با ساختار بانکداری اسلامی

: 23 عدم انطباق کامل نظام تصمیم‌گیری موجود با بانکداری اسلامی

: 24 فقدان نظام مدیریت ریسک کارآمد

: 25 فقدان انگیزه مناسب در استفاده از خدمات بانکداری اسلامی

: 26 فقدان بنیه کارشناسی مناسب در زمینه بانکداری اسلامی

: 27 کمبود تعامل مطلوب با مراجع عالی علمی و فقهی

: 28 نبود تعریف مشخص از مفهوم پول در نظام اقتصادی و بانکی اسلامی

: 29 نبود فرهنگنامه و تعریف جامع از اصطلاحات متناسب با بانکداری اسلامی

: 30 فقدان نظام مطلوب حفظ و تثبیت ارزش پول

: 31 فقدان نظام کارآمد وصول مطالبات

: 32 کمبود قوانین و مقررات بهنگام و متناسب با بانکداری اسلامی

یعنی این 32 دلیل باعث شده تا کشور ما به سمت بانکداری اسلامی حرکت نکند.اکنون سوال این است که قانونی را که همه نتوانستند خوب اجرا کنند چگونه معتقدیم قانون خوبی است؟

کسی نمی گوید همه بد اجرا کرده‌اند.

 اگر اکنون آمار بگیریم می‌بینیم هم بانک‌ها عنوان می کنند که قانون را به درستی اجرا نکرده‌اند و همه نقد را بر قانون وارد می‌دانند.

یکی از ویژگی‌های سیستم‌های جدید آن است که، که در طول زمان رفع نقص کنند. سیستم بانکداری ما هم مستثنی از این قاعده نیست.

 سئوال دیگر من این است که 25 سال اعلام کرده‌ایم که سیستم نقص دارد اما هنوز آن را اصلاح نکرده‌ایم. علت چیست؟

نسل قبلی ما اسکناس را چندان نمی‌شناخت. اولین بانک ایرانی حدود هشتاد و اندی سال پیش راه‌اندازی شد. نسل بعدی نیز با رایج شدن کارت‌های هوشمند و پول مجازی ممکن است اسکناس را دیگر نشناسند و با چنین تفسیری، در نظام پولی کشور ما هر بانک مقررات خاص خود را دارد که موفقیت آن بانک هم به هماهنگی بخش‌های خود بانک بستگی دارد.

نظام بانکی نظامی است اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، تاریخی. حال نظام جدید جایگزین سیستم از بین رفته شده که سابقه قبلی نداشته است.

از سوی دیگر در بخش شاخص‌های ارزیابی در کشور ما کمی دچار ضعف هستیم و کم‌کاری کرده‌ایم در این حوزه‌ها باید نوآوری‌هایی صورت گیرد بر همین اساس نام همایش اخیر را بررسی سه دهه بانکداری اسلامی در ایران و جهان گذاشته ایم تا هر کسی یافته جدیدی دارد در این همایش ارائه دهد.

چطور می شود سیستمی که 400 مورد نقص داشته، آنها را به 32 نقص بنیادین خلاصه کنید؟

این نقایص از سوی افراد مختلف ارائه شده که پس از استعلام از این افراد، بعد از مقایسه و حذف نقایص تکراری‌ و موازی‌ به 32 چالش خلاصه شده است.

با توجه به گفته شما سیستمی که 32 نقص محوری دارد چرا ما همچنان معتقدیم پیشرفته است؟

بی‌نقص با خوب فرق دارد.

یک زمان 5 درصد یک سیستم دچار نقص است یک زمان 70 درصد، در مورد دوم باید به صورت اورژانسی عمل کنیم اما درخصوص بانکداری بدون ربا با وجود اورژانسی بودن کسی نقایص آن را جدی نگرفته علت چیست؟

در یک کلمه بگویم. برای اینکه ما نقشه راهی را طراحی نکرده‌ایم. برای اینکه ما از ابتدا هدف‌گذاری درستی انجام نداده‌ایم. اگرچه قانون هدف‌گذاری درستی کرده است، اما ما این اهداف را پیاده‌سازی نکرده‌ایم.

براساس حرف شما، کلیات قانون خوب است آیا می توانیم ادعا کنیم که در جزئیات کاربردی نیست؟

کلیات قرآن و سنت‌هاست.

بله اما هر قانون هم شامل کلیات و جزئیات است.

ما در پیاده‌سازی خوب حرکت نکرده‌ایم چون هدف‌گذاری انجام نداده‌ایم در قانون هدف‌گذاری صورت گرفته اما این هدف‌گذاری پیاده‌سازی نشده است.

در نقشه راهی که شما تهیه کردید هدف‌گذاری چگونه ترسیم شده است؟

ما شش هدف را پیش‌بینی کرده‌ایم یکی از آنها حذف کامل ربا از کلیه عملیات مالی بانکی است. ما روی واژه واژه این اهداف بحث کرده ایم.

یعنی اکنون اعتقاد دارید ربا وجود دارد؟

حذف کامل ربا بدین معنی است که اگر شبهه‌ای وجود دارد آن را از کلیه عملیات مالی و بانکی از بین ببریم.

هدف دوم، استقرار کامل نظام بانکداری براساس موازین و ضوابط اسلامی است، سوم گسترش ارزش‌ها و مکارم اخلاق در روابط و مناسبات مالی و بانکی، چهارم تقویت و گسترش فرهنگ و انگیزه قرض‌الحسنه، پنجم توسعه گسترش خدمات سهل و آسان و متنوع بانکداری اسلامی و ششم حضور فعال در عرصه منطقه‌ای و جهانی است. بخشی از این نقشه را بحث نظام رفتاری در بر می گیرد که بحث ایجاد فرهنگ و انگیزه مناسب قرض‌الحسنه است. 

اکنون چرا باید نرخ سود 20 تا 22 درصد باشد. کجای قانون این نرخ ذکر شده است،  حال اگر از یک مدیر بانکی سئوال کنیم می‌گوید هزینه تجهیز منابع این رقم است. حق الوکاله هم برای سود به آن اضافه می‌شود و نرخ سود حاصل می‌شود. اما اگر انگیزه قرض‌الحسنه بالا رود، هزینه تجهیز منابع نزدیک صفر و حدود 2 تا 4درصد و شامل هزینه‌های سربار خواهد بود نه 22 درصد. بنابراین اگر براساس اصول اسلامی حرکت شود، سود هزینه تجهیز منابع ارزان تمام می‌شود.

یعنی شما معتقدید بانک‌های ما باید به سمت قرض‌الحسنه حرکت کنند؟

یکی از مسیرها نهادینه کردن فرهنگ قرض‌الحسنه است.

 الان هم مردم به صورت قرض‌الحسنه به میزان قابل توجه در بانک‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند.

50 درصد منابع بانک‌ها قرض‌الحسنه است.

 این مقدار کم است؟

خیلی هم عالی است.

پس چرا معتقدید انگیزه نیست؟

برای اینکه به حذف کامل ربا در سیستم بانکی و مالی برسیم، باید به سمت ایجاد فرهنگ و انگیزه قرض‌الحسنه حرکت کنیم، اگر برای رضای خدا در بانک پول بگذاریم این پول بالای 100 درصد بازده دارد. یکی از چالش‌ها فقدان نظام تامین مالی مناسب براساس ضوابط اسلامی نبود همین انگیزه است، مشکل دوم، عدم آگاهی یا کمبود آگاهی مردم از عقود اسلامی و بانکداری اسلامی است.

ولی خیلی از مردم اطلاع دارند.

خیلی هم اطلاع ندارند، برای مثال شما عقد مشارکت مستقیم می‌دانید چیست؟

اطلاع ندارم چون مورد نیازم نشده است. برای مثال من می‌خواهم واحد مسکونی خود را تعمیر کنم یا یک خانه بخرم که اینها را بانک در قالب عقود مبادله‌ای و جعاله و.. با من به عنوان مشتری مطرح می کند و منابع لازم را طبق ضوابط در اختیار من می‌گذارد اما اگر بخواهم یک پروژه اقتصادی کلید بزنم، قطعا درباره عقد مورد نیاز، بانک اطلاعات در اختیار من قرار می‌دهد.

من اطلاع دارم که کمبود هست.

اینکه می‌فرمایید کمبود چنددرصد و چگونه است؟

احسنت. می‌گویم کمبود آگاهی نمی‌گوییم فقدان. یکی دیگر از مشکلات عدم دسترسی آسان به منابع در بانکداری اسلامی است.

بیاییم دو مسئله را از هم جدا کنیم. اول اینکه اگر در ایران هر نوع بانکداری از جمله بانکداری متعارف (ربوی) هم بود زمین‌گیر می‌شد. چون با وجودتورم 35 درصدی و رفتارهای مالی و تکالیف دولتی، نظام بانکی چطور می‌تواند گردش کار مناسب و روان داشته باشد، یا در یک فضای رکود پول خود را کجا تخصیص دهد در نتیجه خودبه‌خود هر نوع بانکی با مشکل روبه‌رو می‌شود. از سوی دیگر میزان سرمایه اغلب بانکها نسبت به تسهیلات پرداختی پایین و عدد نامتعارفی است یا مطالبات هدف ... اینها همه مشکلات بانک‌های ما هستند. یعنی شرایط حاکم بر شبکه بانک (اعم از هر نوع بانکداری اسلامی و غیراسلامی) مطلوب نیست. اما بحث دوم این است که می‌گویید مردم پول قرض‌الحسنه به بانک‌ها بدهند، سوال من این است که چه طور من به عنوان سپرده‌گذار که به زحمت پول پس‌انداز کرده‌ام پولم را به صورت قرض‌الحسنه به بانک بسپرم اما تسهیلات گیرنده سود 100درصدی ببرد. کجای این معادله منطقی و شرعی است. چرا من در پولی که در بانک سرمایه‌گذاری کرده‌ام سود کسب کنم؟

می‌دانید در اروپا آنقدر پول زیاد دارند که شما اگر بخواهید پول در بانک بگذارید باید پولی هم به آنها بدهید یعنی نه تنها به شما سود سپرده نمی‌دهند بلکه باید کارمزد نگهداری پول هم بدهید. الان آنقدر نقدینگی در اروپا بالا رفته که اگر پول در بانک بگذاری پولی هم باید بدهی.

من شرایط داخلی خودمان را عرض می کنم.

من واقعیت دنیا را می‌گویم اما پاسخ سوال شما به روش‌های تجهیز منابع برمی‌گردد. ببینید از آغاز بحث اعتماد به بانک باعث شد تا مردم پولشان را در بانک بگذارند. کمااینکه قبل از ایجاد بانک مردم به جهت امنیت پولشان را در معابد و صومعه و مساجد می‌سپردند. به مرور بعد از ایجاد بانک برای تشویق مردم، به سپرده‌گذاران سود هم تعلق گرفت. الان در بعضی از کشورها در حالت بازگشت به زمان گذشته هستیم. اکنون در ژاپن نرخ سود سپرده نزدیک صفر است.

در آنجا تورم هم نزدیک صفر است.

برگردم به سئوال قبل شما، در کنار قرض‌الحسنه، سپرده‌‌گذاری مدت‌دار هم وجود دارد. و اوراق مشارکت هم هست.

 از نظر شما تعریف بانک چیست؟

تازه رسیده‌ایم به خانه اول، من با کسی که می‌گوید بانک واسطه وجوه است حرف دارم.

 یعنی از نظر شما بانک واسطه‌گر وجوه نیست؟

بانک فراتر از واسطه‌گر وجوه است. بانک اسلامی یعنی محل تامین منابع مالی برای پروژه‌های جامعه اسلامی. یک جامعه اسلامی کارخانه اعم از سیمان، کشتی‌سازی، فولاد و... نیاز دارد. بانک اسلامی برای پروژه‌های اقتصادی که توجیه اقتصادی دارد تامین منابع انجام می‌دهد.

به هر حال بانک واسطه‌گر وجوه هست یا نیست؟

اگر این نگاه که بانک اسلامی محل تامین منابع موردنیاز پروژه‌های دارای توجیه اقتصادی برای رفت امت اسلامی است؛ حاکم باشد، افراد دارای پس‌انداز به بانک مراجعه می‌کند.

بانک پیشنهاد می‌کند که وی در پروژه‌هایی که دارای بالاترین بازده اقتصادی است سرمایه‌گذاری کند و مشتری سئوال می‌کند من چگونه این‌گونه پروژه‌ها را شناسایی کنم بانک به وی مشاوره می‌دهد.

همچنین اینترنت را به وی پیشنهاد می‌دهند تا اطلاعات مشتری کامل شود. یعنی پول سپرده‌گذار با مدیریت بانک در پروژه‌هایی سرمایه‌گذاری می‌شود که بالاترین بازده را داشته باشد. مدیریت بانک نیز ریشه در بنیه کارشناسی آن دارد. فرد با جستجو در اینترنت می تواند بانک مورد نظر خود را که باسابقه باشد و بالاترین بازده را داشته باشد می‌شناسد و در آن سرمایه‌گذاری کند. چنین مسیری باعث می‌شود بانک‌هایی که بنیه کارشناسی ندارند در سایه رقابت خود را تقویت کنند در غیر این صورت مردم در آنها سپرده‌گذاری نمی‌کنند و این بانک آرام‌آرام از بازار رقابت حذف می‌شود. همچنین وقتی سپرده‌گذار پس‌انداز خود را در بانک با بنیه قوی می‌گذارد از اسراف منبع پیشگیری می‌شود و خودبخود منابع بانک‌ها بیشتر و موثرتر می‌شود. در این صورت تسهیلات افزایش می‌یابد و کارآفرینی بیشتر شده و باعث رونق اقتصاد می‌شود.

یک سئوال اینجا ایجاد می‌شود. دو گروه در جامعه وجود دارد گروهی از مردم ریسک‌پذیر هستند در نتیجه با مطالعه، پروژه‌های با بازده بالاتر را انتخاب می‌کنند، گروه دیگر مردم ریسک‌گریزند، در نتیجه پول خود را به بانک می‌سپرند و بانک عملا وکالت پیدا می‌کند که منابع وی را در نقاط خوب سرمایه‌گذاری کند و در پایان سال یا دوره مورد توافق سود سپرده گذار را پرداخت کند.این گروه چه باید بکند؟

باید به بانکی مراجعه کند که سابقه مطمئن‌تر و دارای بنیه کارشناسی‌تری دارد.

 اما بانک مرکزی معتقد است با مجوزهایی که بانک‌ها می‌دهد، این بانک‌ها دارای حداقل بنیه کارشناسی لازم هستند.

الزاما اینچنین نیست. ضمنا من نقشه راه بانکداری را می‌گویم. اگر مردم به بانک‌هایی که دارای بنیه کارشناسی هستند مراجعه کنند خودبه خود بانک‌های دارای بنیه پایین از گردونه خارج می‌شوند.

ولی به دلیل شرایط بازار پول ضروری است که نهاد ناظر قبل از ارائه مجوز بانک، صلاحیت متقاضیان را تایید کند.

سئوال شما این بود که اگر فردی نخواست سپرده قرض‌الحسنه داشته باشد چگونه سرمایه‌گذاری کند. که من توضیح دادم.

الان من سئوالم این است که بخش قابل توجهی از جامعه ازجمله بازنشستگان یا اقشار مسن جامعه که توان و حوصله مطالعه ندارند و ریسک‌گریز هستند و براساس اعتماد به بانک کار می‌کنند؛ چگونه سرمایه‌گذاری کنند؟

برای افراد که توان مطالعه دارند. شخص پروژه‌هایی با درصد سود بالا را انتخاب می‌کند. روش‌های مختلف دیگر برای افراد ریسک‌گریز هم در نقشه راه طرحی خواهد شد. این افراد سپرده‌های بلندمدت را انتخاب می‌کنند. اتفاقا بخش عمده‌ای از منابع بانکی از این کانال تامین می‌شود.

 نحوه محاسبه نرخ سود این سپرده ها چیست؟

وقتی منابع خود از محل سپرده‌های کوتاه و بلندمدت جامع توسط بانک جمع و تبدیل به منابع کلان می‌شود، این منابع از طریق مدیریت بانک صرف پروژه‌های اقتصادی شده و سود حاصل در نهایت به سپرده‌گذاران پرداخت می‌شود.

 تعیین نرخ سود ماهانه را چگونه تعیین کنیم؟

اگر بانکداری اسلامی در کشور ما ایجاد شود، خودبه خود باعث کارآفرینی، تولید و در نهایت رونق اقتصادی می‌شود.

نرخ سود پس‌انداز سپرده‌گذار مثلا آن پیرزن را چگونه حساب و ماهانه به حسابش واریز کنیم؟

بعد از اینکه یک پروژه بعد از 2سال یا بیشتر به ثمر نشست، سود حاصل محاسبه و بین سپرده‌گذاران تقسیم می‌شود.

یعنی سپرده‌گذار دو سال صبر کند؟

ما به غلط نرخ سود انتظاری را تعریف کرده‌ایم و همه مشکلات نظام بانکی ما از آنجا شروع شد.

 یعنی دو سال و بیشتر صبر کند؟

می‌توانیم سود انتظاری تعریف کنیم اما نتیجه همین می‌شود که اکنون شاهد هستیم.

به هر حال باید راه میانه‌ای را پیشنهاد کرد.

اگر نرخ سود انتظاری پرداخت شود در پایان پروژه بعد از محاسبه سود نهایی سود قطعی به سپرده‌گذار پرداخت می‌شود.

 الان نرخ سود انتظاری را چگونه محاسبه کنیم؟

تمام مشکلات ما از اینجا شروع می‌شود. بانک‌ها به غلط تا سال 1382 نرخ سود‌ علی الحسابی که به آن پیرزن پرداخت می‌کردند در صورت‌های مالی به حساب هزینه ثبت می‌کردند در حالی‌که هزینه نیست. بنابراین یکی از مشکلات ما نیز حسابداری بانک‌هاست.

ضمن تایید گفته شما سئوال من اکنون این است که محاسبه نرخ سود علی الحساب چگونه باشد؟

هنوز ما به نحوه حسابداری نرسیده‌ایم. این مسئله دستورالعملی دارد که بانک مرکزی مشخص کرده است. در کتاب من هم نحوه سود قطعی اعلام شده است.

منظورم سود علی‌الحساب است که در سال‌جاری 22درصد اعلام شده است.

سود علی الحساب را شورای پول و اعتبار باید تعیین کند.

 پس شما سود 22درصد را قبول دارید؟

نه قبول ندارم.

پس چطور باید نرخ سود 22درصد برای سپرده‌ها و اوراق مشارکت تعیین شود؟

اکنون که اختیار را به بانک‌ها داده‌اند که خودشان تعیین کنند. از نظر من ابتدا باید اهداف بانکداری اسلامی تعیین شود. در واقع پس از مطالعه مستندات مرجع، اهداف و چشم‌انداز بانک‌های اسلامی، قوانین مرتبط، هداف بانکداری اسلامی در ستاد مرکزی تحت شش عنوان کلی تعیین شد.

1- حذف کامل ربا از کلیه عملیات مالی و بانکی

2- استقرار کامل نظام بانکداری براساس موازین و ضوابط اسلامی

3- گسترش ارزش‌ها و مکارم اخلاق در روابط و مناسبات مالی و بانکی

4- تقویت و گسترش فرهنگ و انگیزه قرض‌الحسنه

5- توسعه و گسترش خدمات سهل و متنوع بانکداری اسلامی

6- حضور فعال در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی