تحلیلی بر کاهش قیمت نفت و لجبازی عربستان
کاهش قیمت نفت و لجبازی عربستان، آخرین تیر چله کشوری مستأصل و درمانده از استیلای گفتمانی، نظامی و حتی حاکمیتی است که میخواهد ایران با «۵۰ میلیارد دلار صادرات غیر نفتی» را در مسیر ورشکستگی اقتصادی قرار دهد.
اخیرا بحث کاهش قیمت نفت، نقل همه محافل سیاسی و اقتصادی کشور و صحنه بینالملل شده است. اقتصاد تکمحصولی و عمدتاً بر پایه نفت کشورهای منطقه، قریب به اتفاق این دولت ها و حتی فعالان اقتصادی این کشورها را با چالشی جدی مواجه کرده است. افزایش تولید نفت آمریکا، کشف و استخراج نفت در کانادا، افزایش تولید نفت در بریتانیا، عرضه نفت ارزانقیمت عراق توسط گروهک ترورستی داعش از دلایل کاهش مداوم قیمت نفت است هرچند که به زعم اکثر کارشناسان تلاش های عربستان برای کاهش قیمت نفت و افزایش سقف تولید اوپک بر اساس کارشکنی سعودی ها اصلی ترین دلیل این افت قیمت است.
تحلیل نادرست از کاهش مداوم قیمت نفت
ظاهر امر حاکی از این است که کاهش قیمت نفت از زمانی آغاز شده که وزیر انرژی عربستان در مصاحبهای اعلام کرده بود که آنقدر سقف تولید را افزایش میدهد تا قیمت نفت کاهش یافته و استحصال و فرآوری آن برای کشورهای صنعتی که به تازگی منابع نفتی در سرزمین خود کشف کردهاند صرفه اقتصادی نداشته باشد و بازار هدف عربستان دچار چالش عرضه نفت آن کشورها نشود.
در ابتدا این تحلیل کمی منطقی میرسد که عربستان ضرر مقطعی را برای از دست ندادن بازار خود، به جان بخرد. ولی اگر کمی پازلهای این معمای نفتی را بیشتر کرده و آن وقت تأمل کنیم به تحلیلی میرسیم که هدف عربستان این همه تلاش که با هزینه حداقل 100 میلیارد دلاری برای آنها همراه بوده فراتر از رقابت نفتی و از دست ندادن این بازار است.
عربستان خود را امالقری دنیای اسلام میداند و برای برتری داشتن بر تمامی کشورهای اسلامی و به عبارتی حاکمیت بر منطقه خاورمیانه قاعدتاً باید علاوه بر حرمین شریفین مکه و مدینه، برتری اقتصادی و سیاسی نیز داشته باشد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و هوشیار شدن مردم مسلمان منطقه، عربستان سعودی رقیبی جدی و سرسخت در پیش روی خود دید و احساس خطر کرد. این احساس خطر اما، امروز و با موج بیداری اسلامی در منطقه مضاعف شده است.
البته در کنار بیداری ملتها، از شکل گیری جریانی از مقاومت اسلامی در کشورهای منطقه علیه رژیم صهیونیستی و آمریکا هم نمیتوان گذشت. به جرأت ایران را میتوان پدر معنوی محور مقاومت و رهبر این جریان در منطقه دانست. عربستان برای تضعیف جایگاه ایران ابتداً محور مقاومت را تحت شدیدترین فشارها قرار داد و تصمیم داشت با ایجاد و حمایت از جریانهای تکفیری، سوریه و عراق را به جنگی فرسایشی دچار کند که با حمایت های صحیح ایران در سوریه، دولت قانونی سوریه ثبات خود را حفظ و در یک فرآیند انتخابات آزاد و دموکراتیک دوباره به قدرت رسید؛ در عراق نیز انتقال قدرت به بهترین صورت شکل گرفت و دولت جدید توانست به موفقیت های بزرگی در مقابل جریان تکفیری دست یابد.
عربستان به موضع برتر ایران هم آگاهی دارد
عربستان میداند امروز موقعیت ایران در منطقه موقعیتی ممتاز است و به همین دلیل از همه ابزار خود برای تزلزل این موقعیت استفاده میکند. عربستان میداند که ایران در بسیاری از زمینهها قدرت برتر منطقهای است. علوم پزشکی، هستهای، نانو و دفاعی از برخی نقاط قوت ایران در منطقه است و حتی باعث شده است که جمهوری اسلامی بتواند در جهان شانه به شانه ابرقدرتها زند و عربستان نیز به خوبی به این مساله واقف است.
عربستان بیش از اینکه به توانایی های فنی ایران آگاه باشد، نفوذ معنوی انقلاب اسلامی را حس می کند؛ ایران در بین جمعیت شیعه عربستان محبوبیت ویژهای دارد و عربستان از محبوبیت و نفوذ ایران در یمن، بحرین، سوریه، عراق و لبنان نیز آگاه است.
اما مهمتر از همه، اینکه ایران در سالهای اخیر در مساله هستهای چه آن موقع که با پیشرفت های خود توان علمی و فناوریش را به رخ می کشید و چه امروز که در مذاکرات هسته ای با 5 ابر قدرت جهانی، به روزهای نهایی خود رسیده و کشورها آماده توافق شده اند، به جهان نشان داده که اولا مصداق مقاومت در برابر زورگویان، ثانیا اهل صلح و گفتگو است و ثالثا می تواند با اتکا به خود در مرز علمی و فناوری جهان قرار گیرد و اگر توافقی نیز با غرب انجام دهد در چارچوب پیشرفت هایش باشد.
حال، ترس عربستان از این است که توافق هستهای ایران و 1+5 چگونه و با چه مفادی رقم بخورد.
عربستان به خوبی میداند که اگر توافقی بخواهد صورت گیرد قطعاً شامل حداقل کف خواستههای ایران خواهد بود و این اتفاق می تواند چهره جدیدی از ایران در سطح منطقه و جهان رقم بزند که قطعا در مسیر تقویت آن خواهد بود و لذا تحمل این مساله برای عربستانی که امروز با چالش رهبری آینده، درگیری گفتمان در چارچوب مرزها و کشورهای همسایه خود روبرو است غیرممکن و غیر قابل پذیرش خواهد بود. واقعهای که میتواند حتی موجدیت پادشاهی صعودی را به چالش جدی بکشاند.
کاهش قیمت نفت و لجبازی عربستان، آخرین تیر چله کشوری مستأصل و درمانده از استیلای گفتمانی، نظامی و حتی حاکمیتی است و امید دارد که این تیر موثر واقع شود، تا ایران را در مسیر ورشکستگی اقتصادی قرار دهد و آن را از معادلات جاری خارج سازد، هرچند که علی قول علی لاریجانی که در اختتامیه کنفرانس وحدت اسلامی سخن می گفت: «ما میفهمیم پیام این موضوع چیست، اما آنها اشتباه میکنند و یا زد و بندی کردهاند که در مذاکرات هستهای که با غربیها داریم فشار بیشتری بیاورند. ما در زمان جنگ کل درآمدمان 7-8 میلیارد دلار بیشتر نبود، اما امروز خارج از این مساله 50 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داریم.»