جادوی اقتصاد

منشور خبری تحلیلی اقتصاد ایران و جهان

جادوی اقتصاد

منشور خبری تحلیلی اقتصاد ایران و جهان

زندگی بر پایه اقتصاد

اندیشمندان حوزه اقتصاد : ارسطو

سه شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۳، ۰۵:۰۷ ب.ظ
 
aristotle3.jpg

فلسفه اقتصادی ارسطو برای حفظ ثبات، ایجاد هماهنگی و عدالت اجتماعی در یک جامعه سنت گرا مطلوب بود (تفضلی، 1381: 116). از نظر او آدمیان افرادی منزوی و تنها نیستند و فضایل انسانی را گوشه نشینان منفرد نمی توانند به حیطه عمل در آورند. ارسطو می گوید: "آدمی به طبع جانوری اجتماعی است". این سخن اتفاقی به زبان نیامده و بخشی از نظریه ای در زیست شناسی است. "جانوران اجتماعی آنچنان جانورانی اند که وجه مشترک شان فعالیت واحد است (مانند مورچگان و زنبورها)، خصوصیت آدمیان در قیاس با جانوران دیگر این است که فقط ایشان قادر به ادراک خوب و بد و عدل و ظلم و بقیه امورند و بهره مندی از این چیزهاست که خانوار و دولت را پدید می آورد (نوسباوم، 1389: 121). بنابراین انسانها نمی توانند در انزوا زندگی کنند و نتیجتا به حکم طبیعت به صورت گروهی دور هم جمع می شوند و شهرها را بوجود می آورند، بنابراین "شهر پدیده ای است طبیعی" (تفضلی، 1381: 116).   بر خلاف افلاطون که افراد و خانواده را در جامعه مستهلک می ساخت و سعادت جامعه را منظور قرار می داد، ارسطو افراد را اصل می دانست، چه هیات اجتماعیه که وجود مستقل از افراد ندارد، بدون سعادت افراد چگونه می تواند سعادتمند شود. او به اصالت فرد بیش از اصالت جمع عقیده داشت. به نظر او نفع فردی و خانوادگی قبل از نفع عمومی موجب تحرک و فعالیت اقتصادی است. او منتقد رژیم اقتصادی بود که ما امروز "سرمایه داری" می نامیم. از اقتصاد پولی تنقید می کرد و به اقتصاد طبیعی دلبسته بود. به نظر او پدر خانواده وقتی که برای رفع نیازمندی های خانواده خود تولید می کند یک عمل اقتصادی طبیعی انجام می دهد ولی کسی که می خرد برای آنکه گرانتر بفروشد قصد سوداگری و ثروتمند کردن خود را دارد. او مخالف سرسخت رباخواری بود (قدیری اصلی، 1387: 17). ارسطو پول را عنصری عقیم دانسته لذا بهره مربوط به پول قرضی را ممنوع می دانست (دادگر، 1385: 93). پول از نظرش یک وسیله مبادله بوده و وجود آن به منظور تسهیلات مبادلات در جامعه است و به خودی خود مولد نیست و ربحی که در ازای آن گرفته می شود خلاف طبیعت است. ارسطو موافق مالکیت ارضی در چارچوب خانواده بود. به نظر وی ثروت آن چیزی است که برای رفع نیازمندی ها به کار آید و زاید بر آن ثروت محسوب نمی شود (قدیری اصلی، 1387: 17).

در مبادله کالاها باید نسبت تساوی رعایت شود تا مبادله در جهت طبیعی خود انجام پذیرفته باشد. به طور کلی او تحصیل ثروت و تامین نیازهای مادی را از طریق فعالیتهای تولیدی همانند دامپروری، کشاورزی، صیادی، شیوه ای طبیعی تلقی می کند؛ زیرا طبیعت این نوع تلاش ها را طراحی کرده است. همچنین تحصیل دارایی از طریق داد و ستد (مبادله) که مرتبط با نیازهای زندگی افراد انجام پذیرد، طبیعی تلقی می کند، به تعبیر دیگر، محصول فعالیت های تولیدی در صورتی که بیش از مصرف تولید کنندگان باشد می باید از طریق مبادله در اختیار دیگران که نیازمندند گذاشته شود و در مقابل کالای مورد نیاز تامین شود، بنابراین تحصیل دارایی از طریق فعالیتهای تولیدی یا تلاشهای خدماتی مانند مبادله و تجارت از نظر او طبیعی به شمار می آید؛ اما تحصیل ثروت از طریق مبادله پول کمتر و با پول بیشتر برنمی تابد، زیرا پول از نظر او وسیله مبادله کالا با یکدیگر است و آن گاه که مبادله پول با پول وسیله درآمد بیشتر قرار می گیرد و پول از مسیر طبیعی اش خارج می شود را غیرقابل توجیه می داند (آقانظری، 1383: 69). هر فرد (یا خانواده) باید آنچه را که نیاز دارد تولید کند. اگر شخصی مازادی داشته باشد باید آن را مبادله کند و یا اینکه با "قیمت عادله" به شخص دیگری بفروشد، برای او شایسته نیست که چیزی را خریداری کند با این هدف که مجدد آن را برای کسب سود بفروشد. کار واسطه گری برای جامعه زیان آور است، زیرا واسطه کالا را کمتر از قیمت عادله می خرد و بیشتر از آن می فروشد. ارسطو "قیمت عادله" را این طور تعریف می کند: "قیمت عادله آن قیمتی است که انسان به همان اندازه که چیزی را می دهد در مقابل چیزی را دریافت می کند" . این همان "قیمت تعادلی" است که امروزه اقتصاددانان معتقدند در بازار، رقابت کامل بوجود می آورد (تفضلی، 1381: 117).

در دوران یونان قدیم، "خانوار" به عنوان نماینده واحد اقتصادی یا هسته فعالیت های اقتصادی به شمار می رفت، از این جهت ارسطو اقتصاد را به صورت "تدبیر منزل" یا "مدیریت خانه" تعریف کرد و معتقد بود که اقتصاد چیزی جز "مدیریت اقتصاد خانه" نیست (تفضلی، 1381: 116). دارایی انسان قسمتی از خانواده است و بنابراین فن تحصیل مکنت را باید به صورت بخشی از آن فن کلی که تدبیر منزلش می نامیم به شمار آورد، زیرا که هیچ انسانی مادام که احتیاجات حیاتی اش تامین نشده، نه تنها قادر به ادامه زندگی خوب نیست، بلکه شاید اصلا ادامه زندگی برایش مقدور نباشد (فاستر، 1383: 283). فن تدبیر منزل باید چیزهای ضروری زندگی را که برای جامعه خانوادگی یا دولت مفید است، آماده از جایی پیدا کند یا اینکه خود تهیه و انبار نماید. این قبیل چیزها عناصر واقعی ثروت هستند زیرا که دارایی مورد نیاز انسان برای تامین یک زندگی خوب نامحدود نیست و در رشته تحصیل ثروت مانند رشته های دیگر مرزی وجود دارد ولی نوع دیگری از مال اندوزی هست که در زبان عام آن را فن تحصیل ثروت می نامند. این فن این اندیشه را القا کرده است که دارایی و توانگری هیچ کدام حد و حصر ندارند. بین این دو نوع مال اندوزی تفاوت وجود دارد چون نوع اول را طبیعت عطا کرده و نوع دوم را به کمک فن و تجربه می توان بدست آورد. در اولین شبکه اجتماع که همان خانواده باشد، برای فن تحصیل ثروت (مبادله کالا) مورد استفاده ای وجود ندارد و فقط با وسعت یافتن جامعه است که مردم متوجه سودمندی آن می شوند. در ابتدا معاملات پایاپای بود ولی به دلیل مشکلاتی که داشت معاملات با فلزات رواج یافت، وقتی که مورد استعمال مسکوکات کشف شد، سوداگری از راه داد و ستد کالا پدید آمد که شاید ابتدا موضوعی پیش پا افتاده بود ولی پس از آنکه مردم بر اساس تجربه فهمیدند که چگونه و با چه قسم کالا حداکثر نفع را می توان برد، قضیه دشوارتر و پیچیده تر شد و مردم چنین فکر می کنند که بهترین وسیله افزایش ثروت جمع کردن و انباشتن مسکوکات است در حالیکه پول مسکوک چیزی بدلی و ساختگی است یعنی چیزی نیست که به حکم طبیعت پدیدار شده باشد بلکه ناشی از عرف و عادت است و اگر روزی تصمیم گرفته شود کالای دیگری را جانشین زر و سیم سازند، سکه های رایج مشتی قراضه های بی مصرف می شوند چون پول فلزی چیزی نیست که بشود آن را خورد، آشامید یا پوشید. ثروت طبیعی و فن طبیعی تحصیل ثروت دو چیز متفاوت هستند و هر دوی آنها در شکل حقیقی شان قسمتی از فن تدبیر منزل به شمار می روند در حالیکه سوداگری فن تولید ثروت است و برای ثروتی که از این راه عاید انسان می شود حد و حصری وجود ندارد. اما در تدبیر منزل، تحصیل و گردآوری مال تابع حدی است زیرا انباشتن نامحدود ثروت هدف غایی تدبیر منزل نیست، با این حال عکس این قضیه را در عمل می بینیم. بعضی اشخاص به این عقیده هستند که تحصیل ثروت هدف و مقصد اصلی تدبیر منزل است و سرتاسر اندیشه حیات آنها به حول این مدار می چرخد که باید نقدینه خود را بی حد و حصر افزایش دهند و منشاء این تمایل علاقه ای است که بعضی مردم به "زندگی کردن" و نه "خوب زندگی کردن" دارند. آنها همواره در پی تحصیل لذات جسمانی هستند و چون به نظر می رسد تمتع از این لذت ها بستگی به مال و ثروت داشته باشد، همه شان در فکر تحصیل ثروت هستند و اگر نتوانند خوشی های خود را با کمک فن تحصیل ثروت تامین کنند، می کوشند که با استفاده از فنون دیگر به این مقصود برسند. مثلا غرض از فنی که پزشکان فرا می گیرند این نیست که آموخته ی خود را وسیله ی تحصیل ثروت قرار دهند زیرا هدف تامین تندرستی افراد است، با این حال برخی بر این عقیده اند که ثروت هدف نهایی است (فاستر، 1383: 292-298 ).

اندیشه ارسطو درباره ملک و دارایی در همان تعریفی که از ثروت کرده مندرج است. بنابراین "ثروت چیزی نیست جز انباری از ابزارها که به درد استعمال در خانواده یا دولت می خورد". حال نکته مهم درباره هر ابزار این است که قطر و ابعادش با توجه به وظیفه ای که برای انجام آن درست شده محدود است. مثلا چکش باید سنگین باشد تا بتواند وظیفه خود را انجام دهد ولی هیچ چکش سازی فقط به این دلیل نمی کوشد که چکش خود را تا آخرین حد امکان سنگین سازد. حال اگر بپذیریم که ثروت نیز مانند چکش نوعی ابزار است که برای نیل به مقصودی به کار می رود، در آن صورت همین محدودیت که برای خوردن چکش هست شامل مال اندوزی هم خواهد شد. هدفی که ثروت وسیله ی تامین آن به شمار می رود عبارت از "زندگی خوب" است، اعم از اینکه این زندگی در داخل خانواده یا در داخل دولت سپری گردد. به کار بردن این ابزار جزو وظایف خانه خدایان است، همچنانکه به کار بردن چکش جزو وظایف نجار است. از این رو فن تحصیل ثروت فقط هنگامی در وضع مناسب قرار می گیرد که تابع مقررات فنون اخیر باشد. به عبارت دیگر هدفش این نباشد که بالاترین میزان ثروت را تولید کند بلکه این باشد که میزان صحیح ثروت را تولید کند (فاستر، 1383: 299).

 

منابع

قدیری اصل، باقر (1387)، سیر اندیشه اقتصادی: رویارویی مکتب ها از افلاطون تا بعد از کینز، تهران: انتشارات دانشگاه تهران

فاستر، مایکل برستفورد (1383)، خداوندان اندیشه سیاسی، جواد شیخ الاسلامی، جلد اول، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی

آقا نظری، حسن (1383)، عدالت اقتصادی از نظر افلاطون ، ارسطو و اسلام، نشریه اقتصاد اسلامی، سال چهارم

دادگر، یدالله (1385)، اخلاق بازرگانی از منظر اقتصاد و اقتصاد اسلامی، فصلنامه پژوهشنامه بازرگانی، شماره 38

تفضلی، فریدون (1381)، از یونان و روم باستان تا انقلاب صنعتی: تکامل آهسته اندیشه ها و شیوه تفکر اقتصادی، مجله تحقیقات اقتصادی شماره 61

نوسباوم، مارتا (1389)، ارسطو، ترجمه عزت الله فولادوند، تهران: طرح نو

نظرات  (۱)

با سلام  تشکر از متن خوب 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی