اقتصاد و عدالت اجتماعی
نسرین راستگو
نیلی، مسعو، با همکاری موسی غنینژاد، محمد طبیبیان و غلامعلی فرجادی. (1385)، اقتصاد و عدالت اجتماعی، تهران: نشر نی، چاپ سوم 1390.
کتاب اقتصاد و عدالت اجتماعی حاصل تجمیع فکری چهارتن از اساتید دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف است. هریک از اساتید فصلی از کتاب را نگارش کردهاند و دکتر مسعود نیلی علاوه بر نگارش فصلی، این مباحث را گردآوری و در کنار یکدیگر سامان بخشیده است. پیش از چاپ کتاب، این مباحث در سمیناری با همین عنوان «اقتصاد و عدالت اجتماعی» در بهار 84 در دانشکده مدیریت و اقتصاد مطرح شدهاند.
همانطور که از عنوان کتاب برمیآید، در فصول این کتاب سعی بر نشان دادن رابطهی میان عدالت در مفهوم رالزی آن و اقتصاد است. در مفهوم عدالت رالزی، عدالت را «نوعی از شکلبندی سازمان اجتماعی که میتواند به نتایج عادلانه یا ناعادلانه بینجامد» میدانند. عدالت در این مفهوم براساس اصول انصاف، برابری (خصوصاً برابری در بهرهمند شدن از حقوق اساسی) استوار است.
نویسندگان این کتاب معتقد به اقتصاد آزاد سعی در تبیین نقش اقتصاد آزاد و بازار رقابتی بر توزیع هرچه بهتر عدالت در جامعه را دارند.
در فصل اول کتاب، اخلاق و عدالت، دکتر موسی غنی نژاد ابتدا به بیان تعاریفی از اخلاق، عدالت، رقابت، فقر و خیرخواهی میپرازند و در ادامه بیان میکنند که «خیرخواهی از روی اجبار و اکراه فاقد ارزش اخلاقی است... در جوامع مبتنی بر اقتصاد بازار رقابتی که اصل بنیادین آزادی انتخاب فردی بر آنها حاکم است، شرط لازم برای تصمیم و عمل اخلاقی وجود دارد... پول وسیلهی ارضای خواستهها و از این رو وسیلهی اعمال قدرت است. اما پول به خودی خود ... هدف نهایی نیست .موضوع علم اقتصاد اهداف نهایی نیست، بلکه شیوهی استفاده بهینه از وسایل کمیاب برای نیل به اهداف نامحدود انسانهاست.» در نهایت ایشان با بیان رابطهی آزادی، مسوولیت و عقلانیت به این نتیجه میرسند که: «هنر اخلاق و عدالت سلب مالکیت از یکی و اعطای آن به دیگری نیست، زیرا چنین کاری ناگزیر به رفتار نابرابر و در نتیجه ناعادلانه با انسانها تبدیل میشود.»
دکتر محمد طبیبیان فصل دوم کتاب، عدالت اجتماعی و اقتصاد بازار را با بیان تاریخچهی نظم خودجوش و نظم بازار و تفاوت معنایی اقتصاد بازار و بازار در مفهوم عام آن شروع میکنند. در ادامه ایشان به توضیح چایگاه عدالت در اقتصاد بازار و تبیین نظریات رالز میپردازند و بیان میکنند: «ایدهی برابری در واقع چارچوب اصلی بحث رالز است. این نظریهی برابری طبیعتاً بر مبنای آزادیهاییست. چه این که بدون وجود آزادی تحقق شرایط برابر امکانپذیر نیست.» و در ادامه به چگونگی اجرایی کردن نظریهی عدالت رالز میپردازند و به نقل از نظریهی انصاف رالز میگویند: «مراقب باشید ابتدا ثروت بیهوده ایجاد نشود، نه این که در ابتدا همهی زمینهها برای ایجاد ثروت بادآورده ایجاد کنیم و بعد در مورد بعضی افراد که از این طریق ثروتمند شدهاند بخواهیم ثروتشان را بگیریم.»
در فصل سوم، دولت و عدالت اجتماعی، دکتر غلامعلی فرجادی به بیان دیدگاه آمارتیاسن از میان سه دیگاه مطلوبیت گرایی، رالزی و نوزیک در بحث عدالت اجتماعی میپردازند. سپس در ادامه به ارایهی پیشنهاداتی که با اجرای آن میتوان عدالت اجتماعی– اقتصادی را بهبود بخشید میپردازند. این سیاستها عبارتند از: تامین حقوق مالکیت به طور روشن و مشخص، تامین آزادیهای اساسی (آزادیهای فردی شامل آزادی بیان، قلم، دادوستد، ایجاد تشکل حرفهای و غیره)، فراهم ساختن فرصتهای برابر اجتماعی- اقتصادی و سیاسی و مقابله با تبعیضهای اجتماعی.
و در نهایت دکتر مسعود نیلی به بیان رابطهی آزادی اقتصادی و عدالت اجتماعی میپردازند. در قسمت اول ایشان به چگونگی ارتباط فقر و توزیع درآمد و رشد اقتصادی از سوی دیگر پرداخته، در قسمت دوم به وضعیت عدالت اجتماعی در یک اقتصاد دستوی میپردازند. در نهایت در بخش سوم فرآیند گذار از اقتصاد دستوری به اقتصاد رقابتی را بررسی میکنند.