بانکداری باز (Open Banking) چیست؟ (+ با مثال )
یک سامانه بانکداری یکپارچه (core banking)، مجموعه نرمافزاری است که پس از تنظیم و تطبیق با نیازهای سازمان به شرحی که تنظیم شده برای بانک کار میکند. اگر قرار باشد آن را دوباره تنظیم کنیم کار سختی است چون به محض تغییر پارامترها از ابتدا باید فرآیند تست با تعداد زیادی آزمون انجام شود که امکان اشتباه در سیستم را از بین ببرد، پس باید سیستم اصلی آنقدر نشست و بررسی شود تا احتمال اشتباه آن خیلی پایی بیاید.
صورت مسأله این است که اگر ما بخواهیم یک سیستم بانکداری ایجاد کنیم، برای کاهش احتمال اشتباه تعداد وظایف را کم میکنیم با این شیوه کارهای اصلی و عمده بانک انجام میشود اما وقتی قرار است به شرکتها خدمت ارائه کنیم، شرکت خدمات خاصی میخواهد و عملیات عمومی بانک جوابگوی درخواست آنها نیست.
یک کار بانک وام دادن است اما شرکت میگوید به کارمند من وام بده طوری که بهرهاش را من پرداخت کنم. هر روز یک مشتری جدید ممکن است چیزی تقاضا کند و بانک مدام مجبور شود طراحی سامانه یکپارچه بانکی خود را درستکاری کند. وقتی به سطحی برسیم که به مشتری بگوییم تو هرچه بخواهی به تو میدهم اینجاست که به مفهوم بانکداری باز (open bank system) میرسیم. بانک میگوید من باز هستم و هرچیزی را که تو بخواهی، به تو میدهم. در آن موقع بحث این است که آیا همه این کارها را سامانه بانکداری یکپارچه خودش انجام میدهد؟ چقدر این سامانه هوشمند است که بتواند هرآنچه خواسته شد انجام دهد؟
پاسخ این است که خیر! سامانه یکپارچه (core banking) در لایه مرکزی قرار میگیرد و کارهای اصلی را انجام میدهد و یک سری نرمافزارهای واسط به آن متصل میشوند. این نرمافزارها تخصصی هستند و نویسنده آن به بانکداری کاری ندارد اما کار مشتری بانک را خوب میفهمد. بنابراین دو تیپ آدم درگیر میَشوند یک کسانی که کربنکینگ مینویسند و بانکداری را خوب میفهمند وبه بانک خیلی نزدیک هستند و کسانی که به کسبوکار خیلی نزدیک هستند. این دو با همکاری هم باعث میشوند بانک بتواند خدمات راحتی به آن کسبوکار ارائه کند. آن موقع ما وارد فضای جدید میشویم که بانک حسابی را به مشتریان میدهد که برای کارهای خودش به خدمات بانک دسترسی داشته باشد و چون این مشتری نمی تواند به هیچ طریقی به حساب مشتریان دیگر دسترسی داشته باشد پس بانک نگران نیست در این حالت قابلیتها و امکانات مختلفی قابل تعریف است. مثلا ممکن است سازمان بخواهد بدون قدرت تغییر حسابها، به حسابهای کارمندانش دسترسی داشته باشد همه اینها تعریف شده و کلاسه بندی شده قادر به ارائه مشتری است. اگر بتوانیم چنین مکانیزمی را درست کنیم و کسی که بخواهد خدمات ویژهای درست کند مثل انواع خدمات پرسنل و ...، محدودهای را در اختیار او قرار می دهیم تا محصولاتش را ارئه کند.
در این حالت کمکم به کسانی اجازه میدهیم که به core banking دسترسی پیدا کنند ولی ما دور آنها خط میکشیم تا مسائل امنیتی رعایت شود. این مساله باعث میشود امکان پاسخ به نیازهای مشتری به شدت بالا برود و انواع خدمات زیبا توسط کسانی به وجود میآید که به شدت به کسبوکار نزدیک هستند تا اینکه به بانکها وصل باشند.
بانکداری هم آنها را کنترل میکند که از محدوده خودشان خارج نشوند. بانک اجازه دسترسی لازم را به آنها میدهد تا در محدوده خودشان کار کنند. حتی بانک میتواند شرکای مشتری را هم به این محدوده ببرد در این حالت است که قدرت بانکداری به عملیات روزمره میرسد و مشتری حساس میکند دیگر به راحتی نمیتواند از بانک جدا شود چون همه چیز تحت کنترل خودش است، میتواند خط اعتباری و وامهای با شرایط خاص بگیرد. میتواند وامهای شناور بگیرد که هر وقت لازم داشت بگیرد. این نوع کارها در بانکداری باز آسان میشود. هر چقدر این مکانیزمها انعطافپذیر باشند، قدرت بانک را در نگه داشتن مشتری بیشتر میکند. این کار در سطح ملی بانکها را قادر میسازد به تعداد افراد بیشتری وام بدهند چون مؤسساتی که وامهای کلان نیاز دارند، این امکان را دارند که هر زمان فقط به میزان نیازشان برداشت کنند.
این کار هوشمندی بیشتری میخواهد البته کار بانک مرکزی هم سختتر میشود و باید هوشمندی بیشتری داشته باشد. اینها نشان میدهد که ما یک قدم جلو رفتهایم و بانکداری باز، به شدت به کسبوکار افراد نزدیک است مفهوم اساسی بانکداری باز این است که یک سیستم کسبوکار به سیستم بانکداری core banking خیلی نزدیک میَشود و این دو با همدیگر تنظیم میشوند، این دو باید آنقدر با هم هماهنگ باشند که مثل دو بند باز، اگر یکی خودش را پرتاپ کرد، دیگری بتواند بگیرد. البته بانک مرکزی مثل صحنه گردان در آن پایین یک تور هم پهن میکند که اگر اتفاق افتاد بتواند ماجرا را جمع کند و اتفاقی نیافتد. مثلا به یک باره تقاضای اعتباری همه بالا برود، در این حالت بانک مرکزی وارد شده و حمایت میکند تا چرخه بر کار خود ادامه دهد.