برندگان و بازندگان مهاجرت
کریستوفر متیوز نویسنده تایم
وقتی دولت اوباما در آمریکا پیگیر قانونی کردن حضور مهاجران غیرقانونی در آمریکا شد، عمده مخالفتها حول دو محور انجام میشد؛ نخست آنکه این اقدام باعث ورود کارگران غیرقانونی جدید خواهد شد و دوم اینکه این کار به نوعی پاداش دادن به کسانی است که قانون را شکستهاند. اینها مباحث مهمی هستند، اما با شکننده بودن اقتصاد در حال احیای آمریکا، بسیاری در این فکر هستند که مهاجرت واقعا چه تاثیری بر اقتصاد آمریکا دارد. چهار سوال مهم در این مورد را مرور میکنیم.
آیا مهاجرت حداقل حقوق بومیها را کاهش میدهد؟
اینکه مهاجرت باعث کاهش حداقل دستمزد آمریکاییها میشود ممکن است بسیار بدیهی به نظر برسد. مدل ساده عرضه و تقاضا به ما میگوید که حضور کارگران بیشتر به معنای کاهش دستمزدها است اما داستان در واقع پیچیدهتر از این است. اندیشکده بروکینگز بر اساس مطالعهای که در سال 2010 انجام شد دریافت که «تازهترین پژوهشهای دانشگاهی نشان میدهد مهاجران با افزایش حداقل دستمزدها و کاهش قیمتها روی هم رفته استاندارد زندگی کارگران آمریکایی را بالا میبرند.»
اما رقابت کارگران بیشتر بر سر مشاغل یکسان چطور میتواند به افزایش حداقل دستمزدها بینجامد؟ دلیل این امر این است که در واقع کارگران بیشتری بر سر مشاغل «یکسان» رقابت نمیکنند. مهاجرت بر موقعیتهایی اثر میگذارد که کارفرمایان به دنبال پر کردن آنها هستند. برای مثال، جریان نیروی کار ارزان میتواند کسبوکارهای خاصی مانند کشاورزی و رستورانداری را مقرون به صرفه کند. بدون حضور نیروی کار ارزان، این کسب و کارها نمیتوانند با رقبای خارجی رقابت کنند. مساله دوم این است که مهاجران نهتنها عرضهکننده نیروی کار هستند، بلکه تقاضای آن را نیز با افزایش مواجه میکنند. افزایش جمعیت داخلی از طریق مهاجرت، مشتریان بالقوه بیشتری را برای کسبوکارها بهوجود میآورد که به معنای استخدام بیشتر است.
آیا مهاجرت سوءاستفاده از دولت رفاه است؟
یک بحث رایج دیگر برای حفظ محدودیتهای سخت در مورد مهاجرت این است که بدون قوانین سخت محدودکننده مهاجرت، کارگران غیرماهر به کشور سرازیر میشوند و از دولت رفاه به نسبت قوی آمریکا بهره میگیرند. متون اقتصادی در این حوزه به نتایج متضادی رسیدهاند و بسته به کشور مورد مطالعه حرفهای مختلفی داشتهاند. برخی مطالعات نشان میدهد که مهاجران بیشتر از آنچه مالیات میپردازند از مزایا استفاده میکنند، حال آنکه مطالعات دیگر عکس این موضوع را نشان میدهند. اما بریان کاپلان، استاد دانشگاه جرج میسون استدلال میکند دولت رفاه آمریکا به نوعی است که مهاجران را از آمدن به کشور تنها برای استفاده از مزایای رفاهی باز میدارد. او مینویسد: «برخلاف قالبهای ذهنی رایج، دولتهای رفاه بر افراد مسن تمرکز دارند نه افراد فقیر. امنیت اجتماعی و مراقبت پزشکی بر اساس تواناییهای مالی افراد تنظیم میشوند. از آنجا که مهاجران اغلب جوان هستند، بیشتر به حمایت از افراد مسن مشغول هستند تا اینکه شیر سیستم را بدوشند. حتی مهاجران غیرقانونی که با مدارک جعلی مالیات پرداخت میکنند هم به شدت برای خزانه کشور مفید هستند.»
مساله دومی که کاپلان به آن اشاره میکند این است که بیشتر هزینههای دولت آن چیزی است که اقتصاددانان «غیررقابتی» میخوانند به این معنا که دولت میتواند با هزینه اضافی کمتر به جمعیت بیشتری خدمت کند. برای مثال ارتش ایالات متحده میتواند از جمعیتی دو برابر جمعیت آمریکا دفاع کند. نتیجه این است که مهاجران میتوانند بار خود را به دوش بکشند حتی اگر صورتحسابهای مالیاتی آنها کمتر از متوسط باشد.
آیا مهاجرت به رشد اقتصاد کمک میکند؟
مهمترین عامل کمککننده به رشد نوآوری است. به عبارت ساده، اگر کارگران و شرکتهای آمریکایی بتوانند راهی برای انجام موثرتر کار خود پیدا کنند، شاهد رشد اقتصادی خواهیم بود و بر اساس تحقیقات گوردونهانسون، اقتصاددان دانشگاه کالیفرنیا، مهاجران بهخصوص مهاجران با مهارت بالا برای نوآوری فوقالعادهاند. احتمال اینکه مهاجران اختراعی را به ثبت برسانند بسیار بیشتر از آمریکاییان است.هانسون همچنین استدلال میکند که مهاجران میتوانند دانشی بینظیر درباره بازارهای خارجی را برای شرکتهای آمریکایی فراهم کنند.
اما این تنها مهاجران ماهر نیستند که میتوانند به افزایش رشد اقتصادی آمریکا کمک کنند. بر اساس گفتههایهانسون، کارگران مهاجر با مهارت پایین میتوانند اقتصاد آمریکا را کارآمدتر کنند. اول از همه اینکه کارگران مهاجر با مهارت پایین بیشتر از آمریکاییهای بومی برای یافتن کار از خود تمایل نشان میدهند.
کارگران کممهارت متولد در آمریکا جابهجایی زیادی بین مناطق مختلف ندارند. وقتی مثلا تقاضا برای کارگران کممهارت در شمال کارولینا رو به رشد میگذارد، کارگران بومی در دیگر مناطق تمایل زیادی برای انتقال به این ناحیه ندارند. پیامد عدم تحرک نیروی کار کممهارت بازار کار را تحتتاثیر قرار میدهد و سرعت رشد را در مناطق پررونق و سرعت احیا را در مناطق در رکود کم میکند.
به علاوه، افزایش کارگران با مهارت پایین میتواند آخرین ردههای نیروی کار را کارآمدتر کند. کارگران با مهارت بالا به گونه فزایندهای زنانی هستند که همسران مردان کارگر با مهارت بالا هستند و افزایش نیروی کار کممهارت متمایل به کارهای روزمره، کارگران با مهارت بالا را برای انجام کارهایی خلاقانهتر آزاد میکند.
پس مهاجرت به چه کسی آسیب میزند؟
اقتصاددانان دوست دارند تصویر کامل اقتصاد را ببینند و اکثریت گستردهای از متون اقتصادی استدلال میکنند که سیاست لیبرال در مورد مهاجرت میتواند برای کلیت اقتصاد ایالات متحده مفید باشد. مشکل اینجا است که در این بازی همه برنده نخواهند بود. یک موضوع مهم، اثر مهاجرت بر کارگران آمریکایی کمدرآمد است. همانطور که اشاره شد، متون اقتصادی در این مورد که آیا افزایش نیروی کار مهاجر کممهارت به کارگران بومی کممهارت در درازمدت آسیب میزند یا نه، دو دسته شدهاند.
اما تقریبا قطعی است که مواردی وجود دارد که در آن کارگران بومی در رقابت با نیروی کار مهاجر از بازار کار کنار گذاشته میشوند. به عبارتی، منافع افزایش مهاجرت در بین تمام جمعیت کشور توزیع میشود، حال آنکه هزینههای این روند را تنها گروه کوچکی به صورت حاد تحمل میکنند.
به علاوه، ما نباید فراموش کنیم که موضوعاتی فراتر از اقتصاد نیز وجود دارند. کسانی که مخالف سیاستهای لیبرالتر در مورد مهاجرت و قانونی کردن کارگران غیرقانونی هستند نگرانیهایی درباره عدالت، حرمت قانون و یکپارچگی فرهنگ آمریکایی دارند و اینها همه موضوعاتی هستند که به شدت به بحث گذاشته شدهاند. مساله این است که اکثر اقتصاددانان موافقند که مهاجرت بیشتر اما متوازن برای اقتصاد خوب است.
Read more: http://www.donya-e-eqtesad.com/news/876901/#ixzz3YrxzBNtB