بزرگترین مهاجرت داوطلبانه مردم در سالهای اخیر را میتوان سالهای بین 1850 تا 1914 دانست که سالانه حدود یک میلیون نفر خود را به جای جدیدی میرساندند. گزارش بانک جهانی در این مورد نشان میدهد حدود 10 درصد جمعیت جهان در این دوره زمانی در حال مهاجرت بودهاند، در حالی که امروز این نرخ به سه درصد رسیده است. افزایش روزافزون رفاه، کاهش هزینههای حمل و نقل و کاهش ریسک مهاجرت، همه کمک کردند تا در این دوره مهاجرت دستهجمعی امری آسانتر باشد و دقیقاً در همین زمان سیستمهای رسمی صدور ویزا برای کنترل جریان مهاجرت مردم در سراسر مرزهای ملی پایهگذاری شد. اثرات دور اول مهاجرت را میتوان در ترکیب جمعیتی بسیاری از کشورهای نیمکره غربی دید. در بخش دوم قرن نوزدهم، به عنوان مثال، نزدیک به 15 درصد جمعیت ایالات متحده خارجی متولد کشورهای دیگر بودند. اکثریت قریب به اتفاق این مهاجران از اروپا بودند به خصوص مهاجران ایرلندی و ایتالیایی و بعد از آن مهاجران روس، یهودیان شرق اروپا، چک، اسلواک، لهستانی و آلمانی. بیشتر شهروندان کنونی ایالات متحده محصول این دوره تاریخی هستند. در همان زمانی که مهاجرت در قرن نوزدهم از سمت اروپاییان به آمریکا افزایش یافت، مهاجران چینی و ژاپنی نیز شروع به آمدن به سواحل غربی آمریکا از هاوایی کردند اما همین موضوع با سیاستهای محدودکننده مهاجران آسیایی که چینیها، ژاپنیها و در نهایت تمام مهاجران آسیایی در قرن بیستم را نشانه گرفته بود، همزمان شد. در همین حال، در جای دیگری از نیمکره غربی، کشورهای در حال توسعهای مانند آرژانتین، برزیل و شیلی به دلیل تسهیل سیاستهای مهاجرتی با موج بزرگی از مهاجران اسپانیایی و پرتغالی روبهرو بودند. که البته در این میان مهاجرانی از آلمان، بریتانیا، لهستان، چین و ژاپن نیز بودند.
این موج مهاجرت به دنیای جدید، واکنشهای زیادی را هم در برابر مهاجران از سوی مردم بومی برمیانگیخت؛ در ایالات متحده مهاجران به دلیل جرم و جنایت، گسترش بیماری و تداوم فقر در مراکز شهری مورد سرزنش واقع میشدند. علاوه بر این مهاجران یک جمعیت بزرگ و خستگیناپذیر را تشکیل داده بودند که به نظر برای هر نوع درگیریهای اجتماعی آماده به نظر میآمدند.