اقتصاد: نقش مدیران
دومینیک فرانسچتی برگردان باقر جهانبانی
بی شک تصادفی نیست که طی چند ماه، سه کتاب در مورد کارمندان عالی رتبه( مدیران، مسئولان، پزشکان و غیره) نگاشته می شود.
جرار دومینیل ودومینیک لوی دو اقتصاد دان، چندین سال است که به تجدید تجزیه وتحلیل مارکسیستی ساختار طبقاتی پرداخته اند. آنها در آخرین کتاب خود، بر سر دو راهی بزرگ(۱)، پدیده مهمی از تاریخ سرمایه داری را برجسته می نمایند: رشد ساختاری« اجتماعی شدن»، اگر بخواهد موفق وسود آور باشد، نیاز به هماهنگی و سازمان یافتگی دارد. این وظیفه به مدیران واگذار شده است. از اوائل قرن بیستم، مدیران بمثابه یک طبقه نقشی محوری داشته اند و از سازشی به سازشی دیگر درغلطیده اند: گاهی زیر فشار مبارزات مردمی و در چارچوب مصالحه اقتصاد کینزی به چپ، وگاه با پیوستن به طبقات سرمایه داری مانند دفاع از گرایش نئولیبرالیسم به راست چرخیده اند.
از بین مفسران کتاب «سرمایه در قرن بیستم(۲)» نوشته تماس پیکتی، چند نفربه موضوع مدیران که مرکز توجه کتاب است اشاره کرده و به ماهیت دورنمائی که آرزوی نویسنده است، یعنی جامعه « مریتوکراتیک» که این مدیران می بایست اداره کننده آن باشد، توجه نموده اند؟ پیکتی بدون تردید این مدیران را در ۱۰ درصد بالای هرم دستمزد قرار میدهد. بخش جالب وخواندنی کتاب، « ازجامعه رانت خوار تا جامعه مدیران» مستقیما به کارهای دومینیل ولوی اشاره دارد.
ژاک بیده، فیلسوف، مدیر افتخاری نشریه بین المللی « مارکس امروز» در آخرین اثرش، فوکو و مارکس(۳)، کتابش را با فرض میشل فوکو که تجزیه و تحلیل قدرت نمی تواند به اقتصاد خلاصه شود شروع می کند. بیده با قبول این«کشف» فوکو معتقد است که موفقیت قابل درک فوکو برجسته کردن نقطه کوراندیشه کارل مارکس است: به نظر فوکو، در کنار «قدرت - مالکیت» طبقات سرمایه داری، «قدرت – دانش» «مدیران شایسته» وجود خواهد داشت، و همانها هستند که « گفتمان حقیقت گوئی» را پدید می آورند. قطب دیگری از قدرت که منطق خاص خود را دارد، « دانشی که از پیوستن دانشها شکل می گیرد».
دومنیل و لوی، با تجزیه و تحلیل هسته مرکزی گرایش نئولیبرالی، «رابط بین اموال ومدیریت» که شبکه بزرگ نهادهای مالی و شوراهای اداری را تشکیل می دهد، به نقش مدیران امور مالی ومدیریت تاکید دارند، نه تنها به عنوان عامل منافع طبقه های سرمایه داری در اتحاد نئولیبرالی، بلکه همچنین به عنوان عامل منافع شخصی خود این مدیران. بیده معتقد است که فوکو به ما کمک می کند تا« خود را از « شبح» نهادهای بزرگ مالی که گویا« سروران جهان» هستند،رها سازیم. البته اگر باور داشته باشیم که همه اشکال قدرت در این تنها نهاد های سرمایه داری متمرکز شده است...
همچنین می توان این سوال را مطرح کرد که آیا واقعا بین هدفهای اقتصادی و سیاسی طبقه مدیران و سرمایه داری از یک سو و«مدیران صالح و کارآمد» خارج از بنیاد های مالی ارشد ومدیریت، از سوی دیگر، گسستی وجود دارد؟
برای رسیدن به اهداف نئولیبرالیسم، همراهی ابزارهای قانونی ونهادهای گردش آزاد کالا وسرمایه و همینطور ابزارهای مطیع کردن کارگران در سطح جهانی مورد نیاز است. فعالان موثر این حوزه قدرت، بوضوح در خدمت همان اهداف اقتصادی وسیاسی هستند. سیاستهای مجرم شناختن فقرا و برچیدن دولت رفاه در دو سوی اتلانتیک شاهد این ماجراست.
۱– ژرار دومینیل و دومینیک لوی، دوراهی بزرگ، به نئولیبرالیسم پایان دهیم، انتشارات لا دکوورت پاریس ۲۰۱۴ ۱۶۰ صفحه ۱۵ یورو
۲– توما پیکتی، سرمایه قرن بیست ویکم، انتشارات، سوی، پاریس، ۲۰۱۳ ۹۷۰ صفحه ۲۵ یورو
۳– ژاک بیده، فئکو با مارکس انتشارات لا فابریک، پاریس، ۲۰۱۴، ۲۴۰ صفحه، ۱۳ یورو