فایدههای چندگانه انتخابات ترکیه
انتخابات پارلمانی ترکیه یکی از مهمترین اتفاقات منطقه خاورمیانه پس از انتخابات92 در ایران و مرگ ملک عبدالله در عربستانسعودی در زمستان سال گذشته بود.
در ایران و عربستان آرایش نیروهای سیاسی در داخل کاملا تغییر کرد و بهتبع آن جهتگیریهای سیاست خارجی نیز دچار تحولات و تغییرات عمیقی شد. دولت روی کار آمده در ایران به سمت تنشزدایی در سیاست خارجی ازجمله مذاکره با کشورهای غربی بر سر پرونده هستهییاش رفت و موفق شد پس از توافق 6ماهه، مذاکرات را برای حصول به توافق نهایی که میتواند باعث رفع تحریمها از اقتصاد این کشور شود، ادامه دهد، حال آنکه پس از مرگ ملک عبدالله، در عربستان پادشاه جدید و پسرش در مقام وزیر دفاع آلسعود را از لاک محافظهکاری تاریخی خود بیرون کشیده و هنوز خوب مستقر نشده، اول عموها و عموزادههای خود را از گردونه رقابت خارج و وارد جنگی تلخ و ماجراجویانه با یمن شد که تاثیراتش بر این کشور در بهترین حالت مبهم است. در ترکیه، جریان متفاوتی از عربستان و شبیهتر به ایران اتفاق افتاد. اردوغان در مقام رییسجمهوری ترکیه که باوجود همکاریهای اقتصادی چشمگیر با ایران، در سیاست خارجی خود را نزدیکتر به عربستانسعودی و در تقابل با ایران میدید، خواهان قدرت بیشتری در مقام رییسجمهوری بود تا بتواند ترکیه را آنطور که خودش میخواهد، اداره کند، مقدماتش را نیز با ساخت کاخ جدید ریاستجمهوری با الهام از نمادهای امپراتوری عثمانی آماده کرد. بخشهای بزرگی از مردم ترکیه و نیز تحلیلگران و ناظران خارجی خطر دیکتاتوری را بر فراز یکی از پویاترین جوامع خاورمیانه میدیدند که رشد اقتصادیاش در کنار حکومت دموکراسی آن را بهمثابه الگویی از پیشرفت مطلوب برای سایر کشورها تبدیل کرده بود.
همین نگرانی و ترس بود که مردم و نیروهای سیاسی ترکیه را در این سالها که اردوغان ماجراجوییهای خود را آغاز کرده است، به مقاومت واداشته و مآلا در انتخاباتی شگفتانگیز و حساس که داغترین انتخابات سالهای اخیر ترکیه نام گرفته است، نگذارند اردوغان و حزبش اکثریت مالوف 13ساله عرصه سیاست ترکیه را بهدست بیاورند و نه تنها رویای اردوغان را دفن کنند بلکه این نوید را بدهند که انتخابات این کشور منشا خیر هم برای مجلس خود این کشور و هم منطقه شود. اردوغان که در طول مبارزات انتخاباتی بیپروا و با زیرپا گذاشتن قانون، وارد کارزار مبارزات شده و از مردم صراحتا خواسته بود به حزب عدالت و توسعه رای دهند، پس از انتخابات با اندکی تواضع گفته است که یک حزب نمیتواند بر ترکیه حکومت کند. این حرف خود تاثیر اراده مردم بر سرنوشت یک کشور نشان میدهد به این معنا که در این انتخابات، جامعه ترکیه بهویژه آن بخش که منتقد و مخالف اردوغان است، فرصت یافت تا خودش را در چشمان رییسجمهوری عصبانی و منکر مخالفان و منتقدان این سالهای ترکیه که دایما مخالفانش را تهدید و منتقدانش را به زندان میافکند، به ثبت برساند و کشور را از مهلکه سقوط به دامان دیکتاتوری برهاند. از همین رو، انتخابات اخیر ترکیه را میتوان نقطهعطفی در تاریخ معاصر این کشور نامید که توانست از غلتیدن کشور در دام اقتدارگرایی فردی که اردوغان درنظر داشت، جلوگیری کند و تفاوت این کشور را با سایر کشورهای منطقه ازجمله مصر به رخ بکشد. بنابراین هر چند آینده سیاسی ترکیه هماکنون در هالهیی از ابهام نیز قرار گرفته است، زیرا اگر حزب عدالت و توسعه نتواند با یکی از احزاب دیگر برای تشکیل دولت ائتلاف کند، باید انتخابات دیگری برگزار شود یا دولت اقلیت شکل بگیرد، اما یک امر قطعی است و آن اینکه انتخابات اخیر نشان داد که دموکراسی در ترکیه نهادینه شده است و این دموکراسی نسبتا جاافتاده با چشمان مراقب نخواهد گذاشت که فرد یا گروهی از چارچوب ترسیم شده در قانون اساسی فراتر رود و خود را تجلی و تجسم یک کشور و منافع آن بداند. انتخابات اخیر ترکیه تاثیرات مثبتی نیز در منطقه درپی خواهد داشت از آنرو که میتواند سرآغاز تغییراتی در سیاست خارجی این کشور نیز باشد. ترکیه و ایران کشورهای مهم خاورمیانه بهشمار میآیند و منافع سیاسی و اقتصادی مشترکی در آرامش و صلح در منطقه دارند. حزب حاکم ترکیه از این پس ناگزیر است برای جلوگیری از ریزش حمایت مردم، در سیاست خارجی بیپروا و خطرناکش تجدیدنظر کند. هرگونه تغییری در سیاستهای ترکیه مثل پایان دادن به حمایت از گروههای تروریستی در سوریه میتواند به تدریج صلح و ثبات ازدست رفته را به منطقه بازگرداند و از سرایت آن بیثباتی به ترکیه که دو منازعه مهم آن در دو کشور همسایه این کشور در جریان است، جلوگیری کند. با اینکه این روزها نمیتوان به سادگی از ناسیونالیسم صحبت کرد اما انتخابات ترکیه، صف آرایی احزاب و توافق نیروهای سیاسی مختلف از چپگراها گرفته تا قومگراها برای مقابله با تمامیت خواهی اردوغان و اولویت دادن یک مساله کشوری و بهعبارتی ملی بر تقاضاهای گروهی و قومی، میتواند جلوهیی از ملیگرایی در این کشور را نیز بازتاب دهد. کسب بیش از 12درصد آرا توسط کردها و باتوجه به اینکه معمولا حزب عدالت و توسعه آرای خوبی همواره در مناطق کردنشین داشته است، نشان میدهد فهرست کاندیداهای کردها توانسته آرای مردم غیرکرد را هم برای تقویت موقعیت مخالفان اردوغان جلب کند. این رای بهعنوان میزانی برای گسترش مقبولیت و پذیرش آنها در جامعه نزد سایر گروهها همان اندازه برای کردها مغتنم است که برای نیروهای سیاسی و نیز کشور ترکیه در مفهوم کلی آن. این انتخابات، رفتار آگاهانه گروههای سیاسی و تقدم امر ملی بر سایر تقاضاها به تقویت جهت هویت جمعی سیاسی یک کشور بهنام ترکیه و وفاق و همبستگی مردم یاری رساند.