آیا افزایش قیمتهای حاملهای انرژی، منجر به صرفه جویی میشود؟
چندی پیش، قیمت های حامل های انرژی افزایش پیدا کرد و شیب این افزایش چنان بود که برخی آن را فاز سوم هدفمندسازی یارانه ها نامیدند، در حالی که دولت به صورت رسمی این نام را به کار نبرد. اظهار نظرهای زیادی در مورد چرایی و آثار افزایش قیمت حامل های انرژی به خصوص بنزین در ایران در میان کارشناسان اقتصادی وجود دارد. اما مسأله ای که کمتر به آن پرداخته شده است، این است که هدف سیاستگذار از افزایش قیمت های حامل های انرژی چیست؟ اگر هدف سیاستگذار، پوشش کسری بودجه احتمالی می باشد، می تواند منطقی باشد اما مسأله ای که در یادداشت فوق توضیح داده می شود این است که سیاستگذار نمی تواند با این کار در پی کاهش مصرف بنزین در ایران باشد.
در توضیح این مسأله، در ابتدا باید گفته شود که راهکارهای کاهش مصرف انرژی در ادبیات اقتصاد انرژی و همچنین تجربیات کشورهای موفق در این زمینه، مشخص می باشند. یکی از مهمترین مسایل در این میان، این است که به دلیل شکست بازار در بازارهای انرژی، قیمت ها، سیگنال مناسبی جهت تخصیص بهینه منابع ارائه نمی کنند. لذا برای کاهش مصرف انرژی، در ابتدا باید امکان صرفه جویی وجود داشته باشد که در این زمینه فعالیت هایی صورت بگیرد تا قیمت بتواند سیگنال مناسبی در این زمینه ارسال کند. این مراحل شامل موارد زیر می باشند:
۱. امکان پذیری فنی: این مساله بدیهی است که انرژی به صورت مستقیم استفاده نمی شود و از طریق دستگاه های مختلف جهت مقاصد متفاوت از انرژی استفاده می کنیم. اولین شرط جهت صرفه جویی در مصرف انرژی این است که باید دستگاه هایی با کارآیی بالاتر که منجر به استفاده کمتر انرژی می شوند، وجود داشته باشند که بتوان با استفاده از آنها، در مصرف انرژی صرفه جویی کرد. در حقیقت اولین شرط این است که چنین دستگاه هایی اصولاً باید اختراع شده باشند، وگرنه در صورتی که هیچ انتخاب دیگری برای استفاده از دستگاه های مصرف کننده انرژی وجود نداشته باشد، امکان صرفه جویی وجود ندارد.
۲. امکان پذیری اقتصادی: این دستگاه ها که قاعدتاً از تکنولوژی بهتری استفاده می کنند، باید به تولید انبوه رسیده باشند و از قیمت مناسبی برخوردار باشند. زیرا اگر قیمت دستگاه با کارآیی بالاتر انرژی، بسیار گران باشد، مصرف کننده انگیزه استفاده از آن را نخواهد داشت.
۳. وجود بازار: باید این دستگاه های با مصرف پایین تر انرژی، در بازار داخلی کشور وارد شده و در دسترس عموم قرار بگیرد. اگر بازار سرمایه در کشوری رشد نکرده باشد که بنگاه ها و مردم بتوانند با تأمین مالی از آخرین پیشرفت های فنی استفاده کنند، صرفه جویی در داخل کشور امکان پذیر نیست.
در صورتی که سه شرط فوق تأمین شوند، در این صورت، قیمت ها می توانند سیگنال مناسبی به مصرف کننده جهت کاهش مصرف انرژی بدهد. زیرا با تأمین سه شرط فوق، مصرف کننده می تواند از دستگاه با مصرف پایین تر انرژی استفاده کند و قیمت ها، انگیزه مناسب این کار را به وی می دهد. اما در صورتی که سه شرط فوق تأمین نشوند و قیمت ها افزایش یابند، مصرف کننده انگیزه کافی را دارد اما امکان استفاده از دستگاه با کارآیی بالاتر ندارد، عملا! صرفه جویی صورت نمی گیرد و ممکن است تنها برای برخی اقشار ضعیف و آسیب پذیر، محرومیت انرژی اتفاق بیفتد. نمونه مناسب برای انجام این مراحل در ایران، استفاده از لامپ های کم مصرف می باشد که امکان صرفه جویی از برق را مهیا ساخت و تا قبل از ورود آن به کشور، حتی اگر قیمت برق چند برابر افزایش پیدا می کرد، عملاً نمی توانست کاهش در مصرف را ایجاد کند. اما در زمینه بنزین، دولت سه شرط فوق را تأمین نکرده است. زیرا تا وقتی ماشین های با مصرف بنزین بالا در کشور وجود دارد و امکان رقابت برای ماشین های خارجی با مصرف پایین تر بنزین به دلیل تعرفه های زیاد گمرکی وجود ندارد، عملاً دولت شروط فوق را تأمین نکرده و نمی تواند با افزایش قیمت بنزین، کاهش مصرف آن را هدف گذاری کند.