دکتر حمید قنبری
کاهش بهای نفت که از اواسط سال 2014 آغاز شده است یک تفاوت اساسی با تجربههای گذشته دارد. بازار نفت و شرکتهای نفتی در سالهای اخیر ارتباط بسیار نزدیکی با بازارهای مالی پیدا کردهاند و آسیبپذیریهای جدیدی از این حیث برای آنها ایجاد شده است. در سالهای گذشته شرکتهای نفتی برای مدیریت ریسکهای گوناگون خود بهطور بیسابقهای به بازارهای مالی روی آوردند و این امر در عین اینکه منافعی برای شرکتهای نفتی داشت آسیبپذیریهای خاصی نیز برای آنها ایجاد کرد.
بانک تسویه بینالمللی در یادداشتی که به تازگی در مورد رابطه نفت و بدهی منتشر کرده، برخی از چالشها و آسیبپذیریهای پیش رو را شرح داده است که در ادامه به اختصار به آن اشاره میشود.
بهای نفت که برای حدود 4 سال نزدیک به یکصد دلار آمریکا بود از اواسط سال 2014 تقریبا حدود 50 درصد کاهش پیدا کرد. به سختی میتوان این کاهش را با تغییر در شیوههای تولید و مصرف نفت تبیین کرد. هم در سال 1996 و هم در سال 2008 کاهش جدی بهای نفت همراه با کاهش مصرف آن بود. این وضعیت، درست مقابل وضعیتی است که در اواسط سال 2014 وجود داشت که در آن تولید نفت، نزدیک به تخمینهایی بود که از قبل زده میشد و مصرف آن هم نزدیک به چیزی بود که از پیش انتظار میرفت. با این حال، سقوط مداوم و روزانه قیمت نفت و شیب این سقوط شبیه به یک بحران مالی بود. در این نکته تردیدی نیست که یکی از عواملی که در سقوط قیمت نفت نقش داشته است، تصمیم اوپک مبنی بر کاهش ندادن تولید نفت بود. اما اوپک و تصمیمات آن تنها عامل کاهش قیمت نفت نبود. یکی از عوامل مهم در این زمینه، افزایش بدهیهای بخش نفت در سالهای اخیر بوده است. در سالهای اخیر، سرمایهگذاران رغبت زیادی داشتهاند که به اتکای درآمدها و ذخایر نفتی به شرکتهای نفتی وام بدهند و شرکتهای نفتی نیز از این فرصت برای تامین منابع مالی استفاده کردهاند. شرکتهای مزبور اقدام به انتشار اوراق بهادار نفتی در سطح وسیع کردهاند و این اوراق، بدهیهای این شرکتها را افزایش داده است.