مهر ماه 1393 خبر مهمی منتشر شد که مضمون آن چنین بود: مهندسان، در صدر جدول بیکاران دانشگاهی.
بنابراین گزارش، بیشترین تعداد بیکاران در رشتههای مهندسی، ساخت و تولید با 35 درصد آمار بیکاران و علوم ریاضی و کامپیوتر با 11 درصد این آمار جمعا 46 درصد بیکاران تحصیلکرده را شکل می دهند.
کافیست گشتی در دنیای وب بزنیم تا حال و روز و دیدگاه جوانانی که به هزار امید مهندس شده اند دریابیم. از باب تأمل دو مورد از اظهار نظرهای این قشر را اینجا آورده ام:
کاش یکی از عاقبت درس خوانده آگاهمان می کرد!
چه کسی تصور دانشگاه رفتن یعنی خوشبخت شدن را در سر نسل ما انداخت؟
حال این پرسش پیش می آید که در کشوری که زیرساخت های آن در حال ساخت هستند، چرا باید مهندسان، یعنی فعالان توسعه کشور، بیکار باشند؟! به نظر می رسد، در صورتیکه برای این موضوع فکر جدی نشود، این معضل، ضمن اتلاف هزینه ای که مردم و دولت برای تربیت آنها کرده اند، رشد اقتصادی کشور را تحت تأثیر قرار می دهد.
مسائل اشتغال مهندسان را می توان در مواردی چون عدم تناسب رشته های تحصیلی و اشتغال ایجاد شده در جامعه، تمرکز افراد جامعه به رشته های تحصیلی خاص، افراط در تحصیلات تکمیلی و هرم تحصیلی وارونه و رکود کارهای عمرانی و صنعتی طبقه بندی کرد.
ریشه های اقتصادی این وضعیت کجاست؟
بررسی روند سالهای گذشته، حکایت از افزایش تعداد فارغ التحصیلان رشته های مهندسی و کاهش فزاینده فعالیت های عمرانی و صنعتی و بالتبع کاهش تقاضا برای خدمات مهندسی است. آمار نشان می دهد، که به ازای هر 10 هزار نفر ایرانی 50 مهندس وجود دارد که این میزان بالاتر از میانگین جهانی است. از طرف دیگر در 3 سال گذشته روند صدور مجوزهای ساختمانی کاهشی بوده است. به زبان اقتصادی، با افزایش عرضه مهندسان و کاهش تقاضا مواجهیم.